بازی شیطانی خانواده متهم برای نجات او از اعدام؛ شکایت دختر جوان پس گرفته شد
پروندهای که با شکایت دختر جوانی مبنی بر آزار و سرقت آغاز شده بود، با پیچیدگیهای عجیبی روبرو شد. پس از صدور حکم اعدام برای متهم، خانواده وی با توسل به روشهای مختلف تلاش کردند تا حکم را لغو کنند و در نهایت با پس گرفتن شکایت دختر جوان، به هدف خود رسیدند.
ماجرای این پرونده از سال 1399 با شکایت دختر جوانی به نام نگار آغاز شد. وی که با ظاهری آشفته به پلیس آگاهی مراجعه کرده بود، از راننده یک دستگاه پراید به اتهام آزار و سرقت شکایت کرد. نگار در اظهارات خود به پلیس گفت که صبح زود برای رفتن به محل کار سوار این خودرو شده است و راننده در میانه راه با تهدید چاقو به او تعرض کرده و سپس اموالش را سرقت کرده است. با توجه به اظهارات شاکی و مدارک موجود، پرونده وارد مراحل قضایی شد و در نهایت متهم به اعدام محکوم شد.
با صدور حکم اعدام، خانواده متهم وارد عمل شدند. آنها با توسل به روشهای مختلف تلاش کردند تا حکم اعدام را لغو کنند. برخی منابع خبری از اعمال فشارهای مختلف بر شاکی و خانواده وی خبر دادند. همچنین، شایعاتی مبنی بر پرداخت رشوه به برخی افراد برای تغییر روند پرونده نیز مطرح شد.
در نهایت، با گذشت مدتی، اتفاقی عجیب رخ داد. دختر جوان که در ابتدا با قاطعیت از اتهامات خود دفاع میکرد، ناگهان شکایت خود را پس گرفت. این اتفاق باعث تعجب بسیاری شد و ابهامات زیادی را در مورد این پرونده ایجاد کرد. برخی معتقدند که دختر جوان تحت فشار قرار گرفته است تا شکایت خود را پس بگیرد و برخی دیگر معتقدند که وی به دلایل شخصی از پیگیری پرونده منصرف شده است.
با پس گرفته شدن شکایت شاکی، حکم اعدام متهم لغو شد. این اتفاق واکنشهای بسیاری را در پی داشت. بسیاری از مردم نسبت به این اتفاق ابراز تأسف کردند و معتقدند که عدالت در این پرونده رعایت نشده است. فعالان حقوق زنان نیز نسبت به این موضوع ابراز نگرانی کردند و خواستار پیگیری مجدد این پرونده شدند.
این پرونده نشان میدهد که در برخی موارد، فشارهای اجتماعی و خانوادگی میتواند بر روند رسیدگی به پروندههای قضایی تأثیر بگذارد. همچنین، این پرونده نشان میدهد که سیستم قضایی در برخی موارد در برابر نفوذ افراد قدرتمند آسیبپذیر است. در این مورد، خانواده متهم با استفاده از نفوذ خود توانستند روند دادرسی را به نفع خود تغییر دهند و از اجرای حکم اعدام جلوگیری کنند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که دختری جوان با شکایت از آزار و اذیت توسط راننده یک تاکسی به پلیس مراجعه کرد. پزشکی قانونی نیز آزار و اذیت وحشیانه وی را تأیید کرد. با این اظهارات، پلیس به دنبال متهم فراری رفت و در نهایت، مرد جوانی به نام بابک را دستگیر کرد.
در جریان تحقیقات، شکایت دیگری علیه بابک مطرح شد. زنی خدمتکار مدعی شد که توسط بابک در خانهاش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. با این دو شکایت، پرونده جنایی بابک شکل جدیتری به خود گرفت.
با تکمیل تحقیقات، پرونده بابک به دادگاه کیفری ارجاع شد. در دادگاه، بابک اتهامات وارده را رد کرد و مدعی شد که با زنان شاکی رابطه رضایتمندانه داشته است. با این حال، قاضی با توجه به نظر پزشکی قانونی و سایر شواهد، حکم اعدام برای بابک صادر کرد.
این حکم در دیوان عالی کشور نیز تأیید شد و به نظر میرسید که عدالت به زودی اجرا خواهد شد. اما ناگهان، اتفاقی غیرمنتظره رخ داد. دختر شاکی که در ابتدا با قاطعیت از اتهامات خود دفاع کرده بود، به دادگاه مراجعه کرد و شکایت خود را پس گرفت.
دختر جوان مدعی شد که آزار و اذیت او به اندازهای نبوده که مستحق اعدام باشد و از بابک شکایتی ندارد. این اظهارات جدید، باعث ایجاد تردید در مورد صحت ادعاهای اولیه او شد.
با پس گرفته شدن شکایت شاکی، حکم اعدام بابک لغو شد و پرونده برای رسیدگی مجدد به دادگاه ارجاع شد. در دادگاه جدید، نماینده دادستان با اشاره به فشارهایی که ممکن است بر شاکی وارد شده باشد، خواستار مجازات شدید برای بابک شد.
بابک نیز در دادگاه جدید اتهامات وارده را رد کرد و مدعی شد که رابطه او با زنان شاکی کاملاً رضایتمندانه بوده است. او تلاش کرد تا با فریب دادگاه، از مجازات بگریزد.
با توجه به شواهد موجود در پرونده و اظهارات متناقض شاکی، قاضی پرونده با دقت زیادی به بررسی موضوع پرداخت. در نهایت، قاضی با استناد به گزارش پزشکی قانونی و سایر مدارک، حکم اعدام بابک را تأیید کرد.
این پرونده نشان میدهد که مجرمان برای فرار از مجازات، به هر ترفندی دست میزنند. همچنین، این پرونده اهمیت نقش پزشکی قانونی در اثبات جرم را نشان میدهد. با وجود تلاشهای متهم و خانوادهاش برای فرار از مجازات، عدالت در نهایت پیروز شد و حکم اعدام برای بابک صادر شد.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.