سـایـه اسکورسیزی روی بام جوکر
تادفیلیپس، یکی از فیلمسازان مکتب نیویورک فیلمی درباره جوکر ساخته که با استقبال غافلگیرکنندهای مواجه شده است.
تاد فیلیپس را میشود جزء فیلمسازان مکتب نیویورک دانست که رویکردشان مقداری با سینمای لسآنجلسی و هالیوودی تفاوت دارد. فیلمسازان مکتب نیویورک، به ژانر نوآر و پلیسها یا کارآگاهان خصوصی معروف به هاردبویلد (Hard-boiled) توجه زیادی دارند؛ یعنی مامورانی از جنس همان تبهکاران کف خیابانهای کثیف یا حتی خشنتر و رندتر از آنها. بهطور کل در مکتب نیویورک به لمپنها و تبهکاران توجه بیشتری میشود، اما دید انتقادی هم وجود دارد. فیلمهای مارتین اسکورسیزی، مهمترین و مشهورترین آثار مکتب نیویورک هستند. از طرف دیگر اکثر کارگردانهای سینمای آمریکا ممکن است به یکی از این دو گروه اجتماعی تعلق داشته باشند؛ یا اصالت انگلیسی دارند یا یهودی هستند؛ تاد فیلیپس، یهودی است. البته بهنظر میرسد او یک یهودی سکولار باشد و مثل بسیاری از همکیشان دیگرش در غرب، نگاهش به یهودیت را بشود نگاهی قومی و نه مذهبی دانست. فیلمسازان یهودی، بهخصوص یهودیهای سکولار، کمتر از فیلمسازان انگلیسی به فرهنگ و هویت آنگلوساکسون وفادار هستند و ممکن است برای نقد آن دست و بالشان بازتر باشد. البته استیون اسپیلبرگ را نباید از یاد برد که فیلمی مثل «نجات سرباز رایان» را به سفارش پنتاگون و در دفاع از حضور نظامی آمریکا در کشورهای دیگر ساخت. او بود که در فیلم «لینکلن» نشان داد نه یک سکولار، بلکه یک یهودی وفادار به مذهب است. اما بهنظر میرسد تاد فیلیپس تفاوت داشته باشد.
این یهودی نیویورکی، در 20 دسامبر سال 1970 به دنیا آمد. در مدرسه فیلم دانشگاه نیویورک تحصیل کرد و اولین فیلمش مستندی به نام «تنفر: جیجی آلین و جانکیس قاتل» بود درباره زندگی جیجی آلین، موزیسین راک پانک که بهخاطر رفتارهای ناهنجار و مفرط (استعمال مواد مخدر، مصرف الکل و خشونتهای فیزیکی) مشهور بود. این فیلم بازخوردهای منفی زیادی مخصوصا از جانب طرفداران پانک داشت. آلین را بهنوعی میشود با شخصیتی مثل امیرحسین مقصودلو، معروف به «تتلو» مقایسه کرد. آلین صدای آدمهای ناهنجار جامعه بود؛ کسانی که شاید بشود در انحرافشان به سمت این سبک از زندگی، جامعه و بسیاری از اطرافیان را مقصر دانست اما اصرار آنها بر باقیماندن در این سطح از هنجارگریزی و رفتارهای ضداجتماعی، ممکن است خودخواهی و میل بهسمت لذتهای فردی به قیمت آزار باقی افراد جامعه باشد. بهعبارتی این تیپ از افراد، نمونههای برجسته شدهای از فردگرایی مبتذل، از نوع لمپنی آن هستند.
تاد فیلیپس پس از ساخته شدن فیلم «جوکر» و نمایش آن در جشنواره ونیز گفت: «راستی من مستند «تنفر» را هم ساختهام و آنجا هم جیجی آلن در نوع خود، جوکر است. من به آن انرژی خاصی که یک فرد مزاحم میتواند فیلم بیاورد، علاقهمند هستم. پس با خودم فکر کردم روایت داستانی برای شرح ریشه شکلگیری شخصیت جوکر جالب خواهد بود. چون هیچکس تا به امروز این کار را انجام نداده است. » فیلیپس پس از مستند «تنفر» در سال 1993 میلادی و البته پس از مستند دیگری بهنام «خانه برادری» در 1998، اولین فیلم داستانیاش را در ژانر کمدی ساخت. همزمان با کمدی «سفر جادهای»، فیلیپس در همان سال مستند دیگری به نام «تلخ و شیرین» و مجددا درباره یک گروه راک را جلوی دوربین برد. او در 2003 باز هم داستانی کمدی را جلوی دوربین برد که نام آن «مدرسه قدیمی» بود.
«استارسکی و هاتچ» در سال 2004 میلادی و «مدرسه اراذل» در سال 2006، کمدیهای بعدی تاد فیلیپس بودند. فیلیپس سال 2006 در «همه مردان پادشاه» به کارگردانی استیون زایلیان هم بهعنوان تهیهکننده حضور داشت. اما سه سال بعد اتفاق مهمی در کارنامه فیلیپس افتاد. او پس از تاسیس دفتر Green Hat Films، با بودجه 35 میلیون دلار، فیلمی بهنام «خماری» را کارگردانی کرد که در گیشهها 476 میلیون دلار فروخت و فیلیپس را صاحب سهمی 50 میلیون دلاری از این سود غافلگیرکننده کرد. بخشهای دوم و سوم «خماری» هم در سالهای 2011 و 2013 ساخته شدند و همه سودآور بودند.
«موعد مقرر» در سال 2010 با بازی رابرت دنی جونیور، کمدی دیگری بود که فیلیپس بین خماریهایش ساخت و در آن هم سود تجاری چشمگیری بهدست آورد. غیر از مستندی مثل تنفر و شخصیتی مثل آلین، این کمدیها هم در نضج شخصیتی که تاد فیلیپس از جوکر نمایش داد، موثر بودند.
خود او در همان مصاحبه راجعبه «جوکر» در فستیوال ونیز که اشاره به شخصیت آلین در آنجا مطرح میشود، این را هم میگوید: «این ریسمانی است که در طول کارنامه من کشیده میشود. حتی در «خماری» هم آقای چاو بهنوعی جوکر است.» فیلیپس در سال 2016 فیلمی بهنام «جنگ سگها» را جلوی دوربین برد که جزء ضدجنگترین فیلمهای سینمای آمریکا و علیه لشکرکشی این کشور در افغانستان و همینطور فساد اقتصادی ایالات متحده و ادعاهای پوچ درخصوص قدرت دولت الکترونیک بود. این فیلم براساس واقعیت ساخته شده بود و آخرین فیلم تاد فیلیپس قبل از «جوکر» بهحساب میآید. بهطور کل تمام فیلمهای تاد فیلیپس بهجز بخش سوم «خماری»، توسط منتقدان به درجات مختلف جدی گرفته شدهاند و در ضمن او از اولین فیلمهایش همیشه در گیشهها موفق بوده است.
جوکر از شکلگیری تا شهرت
خواه ناخواه در فضای اخبار سینمایی همیشه خبری است که گوش مخاطبان سینما را تیز کند. جوکر، یکی از آنهایی است که همیشه میتواند حتی در بدترین شرایط هم مخاطبان خودش را پیدا کند. نقطه اوج علاقهمندان سینما دوست به شخصیت جوکر سال 2008 و با فیلم شوالیه تاریکی بود. کریستوفر نولان در دومین قسمت از سهگانه بتمن، سراغ شخصیت جوکر رفت و البته بازی هیث لجر در این نقش تبدیل به نمادی از این شخصیت سینمایی شد. هیث لجر، 6 ماه قبل از اکران فیلم، درگذشت و همین شهرت جوکری که خلق کرده بود را بیشتر کرد و فروش بالای یکمیلیارد دلاری را برای این فیلم رقم زد. بعد از آن بود که با قوت یافتن شبکههای اجتماعی، شخصیت جوکر و دیالوگهایش، بهعنوان یکی از نمادهای ماندگار کاربران فضای مجازی تبدیل شد. امسال فیلم سینمایی «جوکر» با کارگردانی تاد فیلیپس در جشنواره فیلم ونیز رونمایی شد و اکثر جوایز این جشنواره را درو کرد. این فیلم در چهارم اکتبر امسال (12 مهرماه) در سینماهای جهان اکران میشود و براساس پیشبینی برخی کارشناسان از جمله آثاری است که شانس زیادی برای دریافت جایزه اسکار دارد. در ادامه درمورد تاریخ شکلگیری این شخصیت میخوانیم.
ابر قهرمانان زمانی معنا پیدا میکنند که مقابل آنها یک حریف هماندازه وجود داشته باشد. شخصیت بتمن، اولینبار در سال 1939 توسط شرکت «دیسی» طراحی شد. باب کین، جری رابینسون و بیل فینگر از طراحان این شخصیت کمیک بودند. اما شخصیت مقابل «بتمن» چگونه طراحی شد؟ جری رابینسون، کارت جوکر و تصویر بازیگر فیلم «مردی که میخندد» را به باب کین نشان میدهد. همین موضوع تبدیل میشود به منبع الهامی برای ساخت شخصیت «جوکر». شخصیت جوکر نه نامی جز این دارد و نه گذشتهای. درواقع باب کین، هیچگاه از این موارد سخنی بهمیان نیاورده است و تنها حدسها و داستانهایی توسط خود مخاطبان برای این شخصیت شکل گرفته و دستبهدست چرخیده است. باب کین بهدنبال خلق شخصیتی عجیب و ماندگار بود که آن را تبدیل کند به منبعی مداوم برای درگیریهای بتمن که هیچگاه به پایان و شکستی در مقابل او نرسد. درست به مانند رابطه شرلوک هلمز و پروفسور موریارتی. درعینحال تمایل داشت این شخصیت دلقک باشد و با شوخیهای مداوم به تکرار در خود نرسد. اما طراحی یک جوکر شوخطبع، ایده رابینسون بود. او میدانست شخصیتهای منفی در دنیای ابرقهرمانی هرچه شرورتر باشند، قهرمانهایش هم دیدنیتر خواهند شد، ولی از سوی دیگر نمیخواست این تضاد به شکل عمیقی مقابل چشمان مخاطب قرار گیرد؛ برای همین برای جذابشدن این شخصیت شرور، دستاویز ایدههای شوخطبعانه شد. جوکری با کت بنفش که رفتارهای ناهنجاری دارد و درعین سادگی و نداشتن ویژگیهای ابرقهرمانی، یک ابرشرور در دنیای کمیک بتمن است.
سریال بتمن 1969: سریال «بتمن» سال 1966 از شبکه فاکس پخش شد. این سریال شامل سهفصل 40 قسمتی بود. اما شخصیت جوکر در فصل پایانی و در سال 1969 به سریال اضافه شد. سزار رومرو ایفاگر این نقش بود. رومرو با واکنشهای مثبت بسیاری در این نقش روبهرو شد که طی ایفای نقش جوکر برای 10 قسمت از این سریال، توانست نام خودش را در تلویزیون به ثبت برساند. هنگامی که این شخصیت برای اولینبار روی صفحات نمایش تلویزیونی رفت، مخاطبان این سریال رشد چشمگیری یافت. سزار رومرو با تمام این تعاریف، درنهایت حاضر نبود ریش و سبیل خودش را برای بازی در این نقش بزند که درنهایت منجر به پیادهکردن گریم سفید روی صورت نتراشیدهاش شد و این موردی بود که در نماهای نزدیک او دیده میشود.
فیلم سینمایی بتمن 1989: این فیلم اولین اثر نسبتا جدی در دنیای سینماست که سراغ جوکر رفته است. تیم برتون، کارگردان این فیلم بود و جک نیکلسون، نقش جوکر را ایفا میکرد. اگرچه جک نیکلسون نه بلند قد بود و نه لاغر که نقش جوکر برایش مناسب باشد، ولی دندانهای ریز و خندههای بلند او توانست این ضعفها را جبران کند و بازی در نقش«جوکر» را برای او سادهتر به پیش ببرد. بازی پر از جزئیات نیکلسون توانست این نقش را در گذر زمان ماندگار کند و سالها بعد شخصیت ساخته شده توسط نیکلسون مورد بررسی قرار گرفت. فیلم سینمایی «بتمن» توانست به فروش 400 میلیون دلاری برسد و برای شخصیت اصلی شرکت دیسی بزرگترین تبلیغ را رقم زد. تا 20 سال این نسخه جوکر بهترین جوکر از دیدگاه مردم بود که همیشه ویژگیهای بازی نیکلسون نقل میشد. شرکت برادران وارنر برای اینکه نیکلسون را برای بازی در این نقش مجاب کنند، گفته بودند رابین ویلیامز نیز از جمله گزینههای بازی در نقش جوکر است. البته این یک ادعا بود. بعدها که ویلیامز متوجه این مدل فریب کمپانی وارنر شد، تا مدتها با این شرکت همکاری نکرد. یکی دیگر از دلایل ماندگاری این اثر نیز دنبالههای آن بود. دنبالههایی که ضعیفتر و منجر به پررنگتر شدن قسمت اول این مجموعه در ذهن مخاطبان شدند. برخی معتقدند قسمت اول برای این موفق و پرفروش شد چون شخصیت جوکر در متن اصلی فیلم بود و در قسمتهای بعد این کاراکتر حذف شده بود. بعد از شکست قسمتهای دیگر این مجموعه، دستور متوقفشدن ساخت بتمن توسط شرکت برادران وارنر اعلام شد.
شوالیه تاریکی 2008: پس از یک دهه دوری برادران وارنر از شخصیت بتمن، کریستوفر نولان تصمیم گرفت سهگانهای برای این شخصیت بسازد. او در سال 2005 اولین موفقیت خود را در این موقعیت کسب کرد. پس از آن، ساخت دومین قسمت را کلید زد. قسمت دوم بنا شده بر شخصیت جوکری بود که تمام بار فیلم را بر دوش میکشید. در تمام فیلمها بازیگران پس از نگارش فیلمنامه انتخاب میشوند، ولی نولان بازیگر نقش جوکر را پیش از نگارش فیلمنامه انتخاب کرده بود. البته نولان برای قسمت اول «بتمن» هم پیشنهاد بازی در نقش ابرقهرمان بتمن را به او داده بود، اما او این نقش را رد کرده بود.
اجرای «جوکر» توسط هیث لجر:
نولان در این باره میگوید هر حرکتی که هیث انجام میدهد، تمام حرکات ریز و فراز و نشیب تن صدایش، از صمیم قلب او است. حرکات فیزیکی او مرا به یاد کمدینهای بیصدای نابغه کلاسیک همچون «چارلی چاپلین» و «باستر کیتون» میاندازد. نولان او را از ابتدا برای بازی در این نقش برگزیده بود، پس لجر ماهها فرصت داشت برای این نقش تمرین کند. شخصیت اصلی پرتقال کوکی، منبع اصلی الهام او برای این نقش بود، ولی گفته میشود او با راهنماییهای فیلمبردار «بتمن» بخشهایی از بازی کاپیتان جک اسپارو در «دزدان دریایی کارائیب» را بهکار گرفته است. منتقدان رولینگ استون، امپایر، تایمز، ورایتی و هالیوود ریپورتر بازی لجر را در این نقش یکی از بهترینهای تاریخ سینما میدانند و در همان سالها واکنشهای مثبتی به فیلم نشان دادند.
جوخه انتحار 2016: این فیلم با استفاده از نام جوکر توانست به فروش بالایی دست یابد. درصورتیکه این شخصیت حتی 10 دقیقه هم در فیلم حضور نداشت، اما با همین مدت زمان توانست تیزرهای قبل از اکران را کامل کند. جوکر در این فیلم هیچ جایگاهی ندارد و ساخت و پرداختی پشتش نیست. اتفاقا نان ساخت و پرداخت جوکرهای قبلتر از خودش را میخورد. با پیشفرض آنکه مخاطب او را میشناسد و زمانی برای معرفی او صرف نمیکند. این تبلیغ به مرور تبدیل به ساخت جوکری جدید برای سری فیلمهای دیسی در برنامه بلندمدت شد. جوخه انتحار نهتنها به واکنش مثبتی ازسوی منتقدان دست نیافت، بلکه از سوی مخاطبانش نیز پسزده و به فراموشی سپرده شد.
جوکر 2019: تاد فیلیپس در سال 2016 تصمیم به ساخت فیلمی اختصاصی درمورد جوکر میگیرد. او که همیشه تحت تاثیر فیلمهای اسکورسیزی بوده، قصد داشت فیلمی ترکیبی از راننده تاکسی، گاو خشمگین و سلطان کمدی بسازد. بهحدی که حتی پیشنهاد تهیهکنندگی فیلم را ابتدا به اسکورسیزی میدهد. اسکورسیزی این پیشنهاد را رد میکند و درنهایت بردلی کوپر، بهعنوان تهیهکننده این فیلم بههمراه تاد فیلیپس انتخاب میشوند. داستان «جوکر» در سال 1981 در شهر گاتهام میگذرد. «خواکین فینیکس» بازیگر نقش جوکر است. او هم ابتدا با پذیرفتن این نقش مشکل داشت، اما با توضیحات تاد فیلیپس پس از یک سال مجاب میشود این نقش را بازی کند. نام دیگری که در لیست بازیگران به چشم میخورد «رابرت دنیرو» است. او در این فیلم نقش یک مجری برنامه تلویزیونی را برعهده دارد. اولین اکران «جوکر» در جشنواره ونیز بود که توانست شیر طلایی بهترین فیلم را کسب کند. تا به حال این فیلم توانسته واکنشهای مثبتی را دریافت کند و جایگاه بالایی را حتی قبل از اکران خود بهدست بیاورد. این فیلم در چهارم اکتبر به اکران عمومی میرسد و انتظار میرود با استقبال زیادی روبهرو شود و بتواند براساس بودجه 50میلیون دلاری خود، به فروش بالای یک میلیارد دلار دست یابد. این فیلم پس از سهگانه نولان، اولین تکفیلم از شرکت فیلمسازی دیسی است که توانسته توجه منتقدان را به خود جلب کند و با واکنشهای منفی روبهرو نشود.
منتقدان چه میگویند
ورایتی: خیلیها این پرسش را مطرح میکنند که آیا درمورد جوکر به فیلمی دیگر نیازمندیم؟ در پاسخ میتوان گفت آنچه ما نیاز داریم، فیلمهای کمیک در دنیای واقعی است. باید این داستانها یک جاذبه واقعی داشته باشند. سوال اینجاست که این فیلم بهدنبال ویژگیهای دراماتیک است یا بهدنبال فتحکردن گیشه با فروش یکونیم میلیاردی؟ در جهان فیلم جوکر شاهد یک روایت عجیب و غریب از ابتدای زندگی او هستیم که در سینما بیسابقه است. زمانی که بروس وین وارد قاب تصویر میشود به این حالت است که فیلم با سوزن به مخاطبش ضربهای وارد کند. او نقش دسته پایینی را اجرا میکند. اما زمانی که آرتور (جوکر) وارد قاب میشود یک هیجان خاص را با خود بههمراه دارد.
امپایراین: فیلم یک مطالعه غمانگیز از سوختگی آهسته و هرج و مرج کسی است که قابل رویت نیست. نهتنها در دنیای بیننده، بلکه در دنیای فیلم نیز اینچنین حالتی وجــــود ندارد. اما همدردی و همدلی شما در طول فیلم هم تضمینشده نیست، چنان که آرتور (جوکر) میتواند هر حسی را در شما پدید آورد. نباید فراموش کنیم این داستان روایتگر زندگی فردی شرور است. اما آنچه نویسنده در پی آن بوده است، بذلهگویی در قالب یک شخصیت است. آنچه برای سازندگان قابل توجه است، آرایش ذهنی، اخلاقی، عاطفی و جسمی مردی است که تبدیل به جوکر شد.
ایندیوایر: «جوکر» تاد فیلیپس بدون تردید جسورانهترین بازگردانی سینمای ابرقهرمانی از زمان فیلم شوالیه تاریکی است. فریاد پنهان جوکر، وامدار دو اثر «سلطان کمدی» و «راننده تاکسی» از اسکورسیزی است. بهندرت یک اثر میتواند اینگونه برانگیزاننده کنجکاوی باشد و این تحریکشدن برای تماشای ادامه داستان، فقط از پس یک کارگردانی بدون نظم برمیآید. فیلمساز توانسته ترس را از دل حساسترین لحظات بیرون بکشد.
ویتال تریل: فینیکس کاملا خود را در نقش آرتور فلک جا میاندازد. لحظات فیزیکی شخصیت میتواند بهتنهایی هر آنچه او در نظر دارد را بیان کند، حتی درحالیکه خبری از دیالوگ نباشد، رقصهایی که انجام میدهد، بهنوعی بدون حالتهای جذاب و خیرهکننده است و این قضیه باعث میشود برای او شرمنده شوید. جوکر با بازیگری بینقص فینیکس، تبدیل به یک شرور واقعی در سینمای ابرقهرمانی شده است.
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.