حکایت و داستان ضرب المثل از خجالت آب شدن!
آیا میدانید ریشه و داستان ضرب المثل از خجالت آب شدن چیست؟ برای آگاهی از تاریخچه این ضرب المثل همراه ما باشید.
همه ما ضرب المثل و اصطلاح از خجالت آب شدن را شنیدهایم. پشت هر ضرب المثل مشهور و تاریخی داستانی نهفته که دانستن آن خالی از لطف نیست. اما فعل آب شدن که در این عبارت به کار رفته ریشه تاریخی دارد و همان ریشه و واقعه تاریخی موجب گردیده که به صورت ضرب المثل در آید.
داستان ضرب المثل از خجالت آب شدن
نقل است روزی مریدی از حیا و شرم مسئله ای از «بایزید بسطامی» پرسید. شیخ جواب آن مسئله چنان موثر گفت که درویش آب گشت و روی زمین روان شد. در این موقع درویشی وارد شد و آبی زرد دید. پرسید : «یا شیخ، این چیست؟» گفت : «یکی از در درآمد و سئوالی از حیا کرد من جواب دادم. طاقت نداشت چنین آب شد از شرم.»
به قول علامه قزوینی : «گفت این بیچاره فلان کس است که از خجالت آب شده است.»
این عبارت از آن تاریخ به صورت ضرب المثل در آمد و در مواردی که بحث از شرم و آزرم به میان آید از آن استفاده و به آن استناد می شود.
آدمی را وقتی خجلت و شرمساری دست دهد بدنش گرم می شود و گونه هایش سرخی می گیرد. خلاصه عرق شرمساری که ناشی از شدت وحدت گرمی و حرارت است از مسامات بدنش جاری می گردد.
عبارت بالا گویای آن مرتبه از شرمندگی و سر شکستگی است که خجلت زده را یارای سر بلند کردن نباشد و از فرط انفعال و سر افکندگی سر تا پا خیس عرق شود و زبانش بند آید.
معنی ضرب المثل از خجالت آب شدن
این ضرب المثل اشاره و در واقع کنایه به شرمندگی بیش از حد فرد مخاطب دارد.
ضرب المثل فراوانی برای بیان خجالت شدید وجود دارد. مثلا یکی از آنها ” از خجالت توی زمین رفتن” است. مشابه همین اصطلاح است. گویی انقدر خجالت کشیده که آب شده رفته توی زمین.
گاهی کسی سخنی را بی تفکر بر زبان جاری می کند اما کسی که با حیاست، با شنیدن آن سخن شرم می کند و با خود می گوید: کاش زمین زبان باز کند بروم توی زمین!
برای ورود به کانال تلگرام فرتاک نیوز کلیک کنید.