نگاهی به نگاه متفاوت کیروش
پائولو کوئیلو مینویسد: روح جهان از خوشبینی انسانها تغذیه میشود یا از بدبختی، ناکامی و حسادت آنها. تحقق بخشیدن به افسانه شخصی یگانه وظیفه آدمیان است.
«در حالی که جامعه در انتظار سومین دیدار تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی و این بار مقابل پرتغال است و به خاطر دو بازی قبلی با نگاه مثبت تر و امیدوارتری رو به رو هستیم، پنجشنبه شب و در واقع بامداد آدینه در میان صحبت های سرمربی پرتغالی تیم ملی و جدای نکات فنی که خارج از علاقه و تخصص من (نویسنده) بود، یک گفتۀ او که چند بار هم تکرار کرد جالب توجه و بیانگر دیدگاهی کاملا متفاوت و متمایز بود که در زندگی ما هم به کار می آید. آقای کی روش گفت: «ما به جام جهانی آمده ایم تا رؤیا بسازیم وگرنه در خانه می ماندیم.»
نمی دانم عبارت خود او نیز دقیقا همین بوده یا در ترجمه چنین شده اما حدس می زنم منظور او از «رؤیا ساختن» همان دنبال کردن رویاها باشد و هنگام برگرداندن به فارسی این گونه ترجمه شده است. هم چنان که دربارۀ پول درآوردن و کسب درآمد نیز در برخی زبان ها اصطلاح مشابهی وجود دارد با مضمون «پول ساختن».
تعبیر آقای کی روش آن قدر متفاوت بود که بی آن که بیننده برنامه باشم و با این که ناخواسته تنها صحبت ها را می شنیدم جمله ای از «پائولو کوئیلو» نویسنده برزیلی درباره رؤیاها و یا به تعبیر او «افسانه شخصی» در ذهن تداعی می شد. خالق «کیمیاگر» مینویسد: «همۀ آدمها در آغاز جوانی میدانند افسانه شخصیشان چیست. در آن دوره زندگی همه چیز روشن است. همه چیز ممکن است و آدم از رؤیا و آرزوی آن چه دوست دارد در زندگی بکند، نمیترسد. با این وجود، با گذشت زمان، نیرویی مرموز تلاش خود را برای اثبات آن که تحقق بخشیدن به افسانه شخصی غیر ممکن است، آغاز میکند.
نیروهایی هستند که ویرانگر مینمایند اما در حقیقت چگونگی تحقق بخشیدن به افسانه شخصیمان را به ما میآموزند. نیروهایی هستند که روح و اراده ما را آماده میکنند؛ چون در این سیاره یک حقیقت بزرگ وجود دارد: هر که باشی و هر کار کنی، وقتی چیزی را از ته دل طلب میکنی از این رو است که این خواسته در روح جهان متولد شده. این مأموریت تو بر روی زمین است.
روح جهان از خوشبینی انسانها تغذیه میشود یا از بدبختی، ناکامی و حسادت آنها. تحقق بخشیدن به افسانه شخصی یگانه وظیفه آدمیان است. همه چیز تنها یک چیز است و هنگامی که آرزوی چیزی را داری، سراسر کیهان همدست میشود تا بتوانی این آرزو را تحقق بخشی.
تصمیمها تنها آغاز یک ماجرا هستند. آدم هر چه به رؤیایش نزدیکتر شود، افسانه شخصی بیشتر به دلیل راستین زندگیاش تبدیل میشود.
وقتی میکوشیم از آن چه هستیم بهتر باشیم، همه چیز پیرامون ما نیز بهتر خواهد شد. راز آینده در اکنون است. اگر به اکنون توجه بسپاری میتوانی آن را بهتر کنی و اگر اکنون را بهتر کنی، آنچه پس از آن رخ خواهد داد نیز بهتر خواهد شد.
برای آموختن تنها یک روش وجود دارد: عمل کردن
تنها یک چیز میتواند یک رؤیا را به ناممکن تبدیل کند: ترس از شکست.
به ندای قلبت گوش بسپار. قلبت همه چیز را میداند، چون روح جهان را میبیند و یک روز به نزدش باز خواهد گشت.
به راستی زندگی برای کسی که افسانه شخصیاش را زندگی میکند، سخاوتمند است.»
رؤیا یا افسانه شخصی اما چیست؟
از گفته های «کیمیاگر » این گونه برمی آید، رؤیا یا افسانه شخصی چند تفاوت عمده با اهدافی دارند که خودمان گاه برای خود تعیین می کنیم:
۱- منشاء رویا از عمق وجود یا همان «شهود» است. در حالی که اهداف از طرف ذهن منطقی ما تعیین می شوند.
۲- افسانه شخصی دست از سر ما برنمیدارد. یعنی ممکن است به طور موقت پی گیری آن را پشت گوش بیندازیم اما سرانجام در زمانی دیگر دوباره سر راهمان سبز می شود. گویی رسالت ما در کره زمین است و اگر شخص این «رسالت فردی» را انجام ندهد، جهان را از چیزی محروم کرده است و به قول کوئیلو «چه بسا روح جهان او را بازخواست کند.»
۲- افسانه شخصی یا همان رؤیایی که از شهود برمی خیزد، از جانب روح جهان حمایت می شود و به قول کیمیاگر زندگی با او سخاوت مند است.
به تعبیری میتوان گفت: راه ها برای پی گیری افسانه های شخصی باز است. گویی چراغ های راهنمایی دنیا برای کسی که افسانه شخصی اش را دنبال می کند، سبز است و به نوعی شنا کردن در جهت جریان آب و به قول جناب "حافظ" شیرازی «دولت آن است که بی خون دل آید به کنار."
چگونه رویا بسازیم؟
من خود در کتابی با عنوان «مهندسی قانون جذب» به صورت مشروح در مورد انواع اهداف و رویاها و چگونگی تعیین اهداف و به ویژه هدفی که برای انجام آن به این دنیا آمده ایم یا همان رسالت و افسانه شخصی، به طور مشروح توضیحاتی را درباره چگونگی شناسایی و پی گیری «رسالت شخصی» آورده ام و مجال تکرار آنها در یک مقاله نیست. منظورم این است که برای این نویسندۀ نافوتبالی آقای کی روش پرتغالی چهرهای است که میخواهد رؤبا بسازد و مقولۀ افسانۀ شخصی را میشناسد و شاید هم کتاب کیمیاگر را خوانده باشد.
این تعبیر بهانهای شد تا بنویسم با «افسانه شخصی» و پیگیری آن به نحوی که نتایج دلخواه به دست آید چراغ چهارراه های جهان برای مان سبز میشوند و شاید دوشنبهشب این چراغهای شهر «کارانسک» در روسیه - محل دیدار دو تیم ایران و پرتغال - باشد که به روی ایرانیان سبز شود.