وحید، هنرمند جوان در گفتوگویی اختصاصی با فرتاکنیوز:
موسیقی تلفیقی باستانیمان در دنیا بینظیر است
موسیقی سنتی همان موسیقی محلی است، ولی موسیقی اصیل مربوط به ملت و مردم یک کشور است.
تاریخ موسیقی معاصر، مشاهیر و مفاخر بسیاری به خود دیده است. هنرمندان بزرگی که در هر یک از رشتههای هنر موسیقی، به هنرنمایی پرداخته و آثار ارزشمندی و نادری از خویش به یادگار نهادهاند. هرچند که سرزمین کرمانشاه را اگر نتوان خاستگاه یا پایگاه موسیقی ایرانی دانست بدون تردید میتوان آن را یکی از نخستین و مهمترین کانونهای این هنر زیبا و والا در ایران زمین به شمار آورد. کرمانشاه یکی از با استعدادترین نقاط کشور به لحاظ پرورش هنرمندان عرصه موسیقی است و موسیقی ریشهدار و کهن این منطقه این پتانسیل را دارد که به شکل ویژه مورد توجه قرار گیرد، زیرا حمایت و توجه به موسیقی کرمانشاه موجب رشد این موسیقی و در نهایت تحول در موسیقی کشور میشود در این راستا گفتوگویی با وحید عباسیفرد هنرمند جوان و جویای نام کرمانشاهی داشتهایم که در پی میآید:
* شما چگونه به سمت موسیقی گرایش پیدا کردید؟
گرایش به سمت موسیقی از آن جا شروع شد که در سن هفت سالگی وقتی که برای اولین بار آهنگ «ایران ای سرای امید» با صدای استاد و هنرمند بزرگ محمدرضا شجریان را از ضبطصوت خانه شنیدم؛ ناخودآگاه محو این آهنگ شدم. این صدا من را جذب کرد و اصلا" حرکتی نمیکردم. چند دقیقه در آن حال و هوا باقی ماندم و در همان زمان جرقهای در ذهن من زده شد. علاقهمند به موسیقی محلی، سنتی و… شدم و هر زمان که خانه بودم به ضبطصوت گوش میکردم و برخی اوقات نیز که از تلویزیون و رادیو در آن زمان آهنگهایی پخش میشد، گوش میکردم و از سن دوازده سالگی تا حالا به نواختن نی، تنبور، سه تار، تار و گیتار مشغولم به تازگی هم آلبومی هم منتشر کردهام و آهنگهای «تکراری» و «قسمت» دو آهنگی در این آلبوم است که خواندهام که قسمت با تنظیم هنرمند محبوب مهدی بابایی و آهنگ تکراری هم که آمیخته موسیقی پاپ و رپ است با تنظیم ظریف که شعر و آهنگسازی آن هم دوست عزیز و هنرمندگرانقدر مجید عطایی برعهده داشته است و اینجا جا دارد از زحمات کامران مولایی هنرمند دوستداشتنی نیز تشکر کنم.
* چرا پاپ و رپ را انتخاب کردهاید؟
چون جوانان بیشتر به این دو موسیقیایی علاقهمند هستند ولی خود من بیشتر موسیقی سنتی - محلی و ملی را دوست دارم چون فاخر و ارزشمند هستند و ریشهدار و غنی میباشند.
* وضعیت موسیقی را چطور ارزیابی میکنید؟
به طور کلی موسیقی در چند سال اخیر دچار رکود شده است. همه ما میدانیم که حوزه موسیقی نیاز به تغییر و تحولات اساسی دارد، در نتیجه مسئولان باید از این هنر حمایت کنند تا موسیقی دوباره به دوران شکوفایی و طلایی خود بازگردد. هر کدام از مسئولان در ابتدا حرفهای امیدوارکننده میزنند، اما به مرور زمان این حرفها نهتنها به مرحله عمل نمیرسد بلکه در حد حرف باقی میماند.
* آموزش موسیقی در چه وضعیتی قرار دارد؟
مشکلاتی که در زمینه آموزش موسیقی وجود دارد به مسائل اقتصادی برمیگردد، از اینرو آموزش، باید به صورت جدی حمایت شود. همچنین امروز، برخی در حوزه تدریس فعالیت میکنند که آگاهی و شناخت کافی به این حوزه ندارند و این مساله سبب میشود حوزه آموزش از مسیر اصلی خود دور افتد. و از طرفی هم متاسفانه افرادی به اسم آموزشگاه موسیقی دکانی برای پول پارو کردن باز کردهاند که این نشان دهنده این است که نظارتی در این زمینه صورت نمیگیرد. همچنین در آموزشگاههای موسیقی فلسفه، سفالگری، خوشنویسی و… تدریس میشود و برای این که پول بیشتری به جیب بزنند از اساتید حرفهای برای تدریس دعوت نمیکنند بلکه با هنرجویان مبتدی برای آموزش قرار داد میبندند. خوشبختانه موسیقی روال عادی خود را طی میکند البته گاهی بر سر راه این هنر موانعی گذاشته میشود که با کاردانی اساتید این موانع برداشته میشود. هنر در ذات یک ایرانی است و هنر با خون مردم ایران عجین شده است پس در نتیجه هر روز شاهد شکوفایی هنر هستیم.
* شما ابعاد مختلف ارزشهای والای موسیقی کرمانشاه را در چه میدانید؟
موسیقی در کرمانشاه پیشینه در تاریخ باستان دارد و در واقع کرمانشاه از محدود استانهایی هست که موسیقی آن در ابعاد عرفانی و حماسی از قدمت زیادی برخوردار میباشد و موسیقی کرمانشاه ریشه در فرهنگ و سنتهای کهن این دیار را دارد و دارای پیشینه و تاریخ مشخص است که علاوه بر این دو وجه وقتی به دقت به تاریخ موسیقی این دیار مینگرید در مییابیم که زیباترین عاشقانهها در موسیقی کرمانشاه خلق شده است که این آثار در تمام ایران الهام بخش بسیاری از آهنگسازان بوده است.
* موسیقی کرمانشاه چه ویژگیهایی دارد؟
موسیقی این خطه همیشه در حال زایش است و هیچگاه تکراری و کهنه نمیشود، چون ریشهدار است و این موسیقی از اعماق دلهای مردم این خطه خلق میشود و این ویژگی در عمق موسیقی کرمانشاه از دیرباز مشاهده میشود و خطه کرمانشاه یکی از با استعدادترین نقاط کشور به لحاظ پرورش هنرمندان عرصه موسیقی است که گواه این مدعا وجود چهرههای برجسته این عرصه در بخشهای آهنگسازی و نوازندگی است که از آن جمله میتوان به مرحوم میرزاده، فریدون حافظی، پورناظری، هادی منتظری و ... در ترانه سرایی رحیم معینیکرمانشاهی و در آواز نیز شهرام ناظری، مرحوم طاهرزاده و اسماعیلخان مسقطی، کامکارها و ... اشاره کرد.
* موسیقی کرمانشاه چه شاخصههایی نسبت به نواحی دیگر دارد؟
تازه بودن، خلاقیت و گستردگی موسیقی این خطه از شاخصههای بارز موسیقی کرمانشاه است که با توجه به وجود استعدادهای بسیار میتوان آیندهای بسیار پربار برای موسیقی کرمانشاه متصور شد، اما یکی دیگر از شاخصههای موسیقی این خطه مستقل بودن آن است، زیرا اکنون میبینیم که در بیشتر نقاط کشور موسیقی الهام گرفته از سایر نقاط و حتی کشورهاست، اما در کرمانشاه موسیقی نو و با اصالت است که این نشان از کهن بودن و گستردگی این هنر در بین مردم این دیار است و موسیقی کرمانشاه آنچنان تاثیرگذار است که حتی در زمان مشروطیت نیز چندین اثر تاثیرگذار موسیقایی از این خطه عرضه شد که این آثار الهام بخش بسیاری از آهنگسازان آن زمان قرار گرفت و هنوز از مولودهای کردی این منطقه هنرمندان نامی الهام میگیرند.
* چالشهای موسیقی کرمانشاه در چیست؟
نبود همدلی در بین برخی از هنرمندان این خطه است، البته این معضل خوشبختانه با ورود نسل جدید به عرصه موسیقی کرمانشاه کمرنگ شده و هماکنون ملاحظه میشود که جوانان با وفاق و همدلی در حال تولید و خلق آثار بسیار ارزشمندی هستند که مورد توجه بسیاری از مردم و هنردوستان قرار گرفته است.
* چرا سرمایهگذاری در عرصه موسیقی کرمانشاه ضروری است؟
موسیقی کوردی از دیرباز دارای ویژگی، غنا، ریشه و اصالت بوده و به صورت سینهبهسینه نقل شده است و ازطرفی هم بعضی از عناصر موسیقی ما بخشی از فولکلور را تشکیل میدهند چرا که موسیقی کوردی، موسیقی بسیار وسیع و پر قدرتی است که میتوان آن را یک موسیقی مدرن معرفی کرد، این موسیقی بر چهار نوع تقسیم میشود؛ نوع اول: موسیقی محلی است که هر سال یکی از ترانههایش گُل میکند و بیشتر خوانندگان آن هم از شهرها سر بر میآورند و نوع دوم آن: موسیقی فولکلوریک است که همراه با مراسم خاص اجرا میشود و نوع سوم: موسیقی بیتخوانی است و بیت یک قسم ادبیاتگونه مکری است و عبارت است از سلسله منظومههای حماسی شورانگیز عامیانه کوردی که به صورت نظم و نثر نوشته شده و بیتخوانی تقریباً مانند شاهنامهخوانی است و چون اُپرا در آن کلام کمتری به کار میرود و حالت آوازی آن بیشتر است و نوع چهارم: ترانه سیاهچمانه یا آهنگ عشقی و غمناک که نوع دیگر این موسیقی است و از صداهای مختلف خواننده استفاده میکنند و «صدای گلو» و «صدای سر» و در عین حال هر سه صدای مختلف را در آن ملودی به کار میبرند و این باعث شگفت است، چرا که حتی خوانندههای اُپرا هم نمیتوانند همانند خوانندههای کردی از هر سه صدا استفاده کنند، اما در این خطه نمونههای گوناگونی از موسیقی محلی وجود دارد که هر کدام بنا به کیفیت جغرافیایی و قومی مختصات گوناگونی دارند و اینگونه موسیقی وابسته به عصر باستان است؛ زیرا کرمانشاه به علت کوههای بلند و صعبالعبور و درههای عمیق محفوظ مانده است و از تاثیرپذیری عوامل بیگانه جلوگیری شده است و هنوز در زبان کوردی اشعار و ترانههایی وجود دارد که در ستایش آشوزرتشت و آتشکدههای این منطقه است. از طرفی هم با توجه به حضور استعدادهای بسیار در عرصه موسیقی در کرمانشاه لازم است با تخصیص اعتبارات بیشتر نسبت به شناسایی این استعدادها تلاش شود تا شاهد درخشش بیشاز پیش موسیقی زیبای این خطه باشیم که امید میرود با توجه بیشتر مسئولین و اختصاص اعتبارات و امکانات بیشتر، شاهد خلق آثاری باشیم که در خاطر مردم ماندگار باشد، لذا باید مسئولان فرهنگی و انجمن موسیقی کرمانشاه ترتیبی برای اجرای موسیقیهای خوب در این استان اتخاذ کنند. مردم مناطق دور از پایتخت با احساستر از پایتختنشینان ساز و موسیقی مینوازند اما جای رشد و تقویت فرهنگی در این مناطق به خاطر دوری از دنیای اقتصادی و ... بیشتر است
* تفاوت موسیقی سنتی و محلی را در چه میدانید؟
موسیقی سنتی همان موسیقی محلی است، ولی موسیقی اصیل مربوط به ملت و مردم یک کشور است که بهتر است از این پس از موسیقی اصیل به جای موسیقی سنتی استفاده شود چون موسیقی سنتی و بومی مربوط به یک طایفه و قوم میباشد .
* پس موسیقی کلاسیک چه؟
موسیقی کلاسیک مربوط به اکثر کشورهای جهان و ملل مختلف میباشد و با هر زبان و هر ملتی حرف برای گفتن دارد.
* موسیقی ایرانی چه معنایی دارد؟
ما موسیقی تلفیقی باستان داریم که در دنیا تک است، ولی متاسفانه موسیقی امروز کشورمان به سمت گیتاریستها و به سمت زیر زمینی رفته است بایستی مسئولان کاری انجام دهند و فرداها خیلی دیر خواهد شد و نمیتوانند جلوی آن را بگیرند. هرچند که مقام موسیقی ایران زمین در یک دستگاه قرار گرفته است و فقط تفاوت در لهجههاست .
* برخی موسیقی ایرانی را قبول ندارند و موسیقی ایرانی را غمگین میدانند نظر شما به عنوان یک هنرمند جوان در این باره چیست؟
غم و شادی ریشه فرهنگی دارد و این انسان است که بسته به شرایط روحی و فطریاش از آن استفاده میکند و این دوگانگی در فطرتش وجود دارد. شادی و شعف باطنی و روحانی است که انسان را به سمت حرکت بیشتر به غایت هدفمندش پیش میبرد و غم خوب هم در نزد هنرمند متعهد یافت میشود، چرا که این هنرمند غم را در جانش به امید تبدیل میکند و آیین و کار هنرمند همین است که غم را به خرد و روشنایی و آینده بهتر تبدیل میکند و غم و شادی به زندگی انسان در طول تاریخ و حیات یک جامعه بر میگردد. اما پردهها معنی غم و شادی ندارند و جزو سرشت آدمی محسوب میشوند و انسان به خاطر فطرتش همیشه به سمت خدا و روشنایی میرود.
* آیا درباره دستاوردهای موسیقی که از غرب و اروپا وارد ایران میشود، نظر خاصی دارید؟
ورود دستاوردهای بیرونی به موسیقی ایران باعث ناسازگاری در موسیقی ایرانی میشود برای استفاده از این دستاوردها نیاز به فرهنگسازی است، چون هر وسیله و کالایی که وارد میشود فرهنگ آن منطقه را با خود میآورد لذا با ورود یک وسیله جدید باید فرهنگسازی هم در آن راستا انجام بگیرد و معایب و مضرات آن به جامعه نشان داده شود و باید محققین، خردمندان و موسیقیدانان کشور در یک محیط دانشگاهی، تحقیقات خود را در زمینه موسیقی ایران به مجلس و دولت ارائه دهند.
* موسیقی ایرانی بر چه پایه ای استوار است؟
موسیقی ایرانی بر پایه تکنوازی، ساز و آواز انجام میشود و ضرورتی برای تعدیل ندارد، اما با اروپایی شدن موسیقی ایرانی و به وجود آمدن ارکست، سازها به خاطر به وجود آمدن فواصل تعدیل شدند و توجه به فرهنگ کل جامعه یک حسن بزرگ است.
* آیا موسیقی مقامی و آوازی از فرهنگ دیگر نشأت گرفته است؟
موسیقی مقامی و آوازی همه از یک فرهنگ نشات میگیرند، لذا موسیقی مقامی از لحاظ تئوری و نظری نیاز به کار دارد.
* برنامه مدونی در حوزه موسیقی ایران وجود دارد؟
نه، در حوزه موسیقی ایران و تعلیم و گسترش آن در کشور برنامه مدون وجود ندارد و انتظار موسیقیدانان این است که موسیقی سنتی و محلی ایران در رسانه ملی و مراکز تولید موسیقی گسترش یابد و به مخاطبان عرضه شود.
* امروزه موسیقایی محلی ایران با موسیقی پاپ چه تفاوتی دارد؟
موسیقی محلی ایران باید بازشناسی شود و وارد زندگی امروزی شود هرچند متدهای موسیقی در کشورمان بسیار ناچیز است و متدها و کتابهایی هم که وجود دارد متدهای خوبی هستند، اما اغلب در دسترس همه نیست و موسیقی محلی ایران در مظلومیت و فراموشی به سر میبرد، اما موسیقی پاپ با جذب حداکثری مردم از مقبولیت خوبی برخوردار است، ولی هر آهنگساز باید با نوازندگان قدیمی و تکنیکهای آنها بیشتر آشنا شود، زیرا وارد شدن در دنیای هنر بدون در نظر گرفتن تاریخچه آن بیفایده است.
* پس چرا بسیاری از مخاطبان موسیقایی هنوز دنبال موسیقی سنتی خاص هستند؟
موسیقی اصیل ایران ریشه در شکرگزاری خدا و مفاهیم عرفانی دارد و بر این اساس تعدادی دنبال آن هستند، اما حیف است که این نوع موسیقی به فراموشی سپرده شود. درست است که باید به مخاطبان موسیقی حق انتخاب داد، هرچند این موضوع دلیل نمیشود که از ادامه روند گسترش موسیقی سنتی بازماند. همچنین موسیقی ایرانی توسط گروههای موسیقیایی داخل و خارج از کشور حضور پررنگی در جهان دارد، پس گروههای موسیقی باید موسیقی کار ایران و همچنین موسیقی محلی ایران را در برنامههای خود بگنجانند و به جهان معرفی کنند و قسمتهایی از موسیقی محلی برخی از استانها همچون؛ خراسان و ساز تنبور کرمانشاه در یونسکو ثبت شده است و این نشان میدهد که موسیقی محلی و کار ایران حرفی برای گفتن در جهان دارد پس مسئولان باید در جهت ثبت کردن موسیقیهای محلی ایران تلاش زیادی انجام دهند.
* قدمت موسیقی در کرمانشاه به چه دورانی بر میگردد؟
هرچند که برخی از کارشناسان متعقدند که نخستین آواها در اورامانات کرمانشاه بنام «سیاهچمانه» و «هوره» در کرندغرب شهرستان دالاهو کرمانشاه است، من به گفته باستان شناسان معتقدم که هزارهی پانزدهم تا دهم پیش از میلاد که بر اثر تغییر آبوهوا و خشک شدن تدریجی دریای پهناوری که بخش مرکزی فلات ایران را در برگرفته بود، اقوامی که تا آن تاریخ در کوهستانها و غارها زندگی میکردند به دشتها فرود آمدند و شهرنشینی را آغاز کردند. چنین بود که اقوامی مانند لولوبیها، گوتیها، کاسیها و ایلامیها یا ساکنان کوهستان ابرسن (زاگرس)، موفق شدند در حدود هزاره سوم پیش از میلاد تمدنی به وجود آورند و در آن میان، ایلامیها سرزمین پهناوری را که شامل بخش بزرگی از خوزستان، لرستان و سرزمین کوهستانی بختیاری میشد به تصرف خود درآورند و شاهنشاهی نیرومندی تشکیل دادند که مرکزش شوش بود.
* آیا سند معتبری هم برای این گفتههای بالا وجود دارد؟
«فارمر» موسیقیشناس انگلیسی به استناد کتیبههای سومری و اکدی به این نتیجه رسیده است که در دوران فرمانروایی «پزور اینشو شینَک»(سدهی 27 پیش از میلاد) عدهای از موسیقیدانان ایلامی هر پگاه و شامگاه در برابر معبد «ایشنوشینیاک» موسیقی اجرا میکردند. «ایشنو شینیاک» که نامش در نامهای بسیاری از فرمانروایان ایلام دیده میشود، خدای مورد ستایش ایلامیها بود که مظهر قدرت و نگاهبان شوش محسوب میشد. از آنجا که فارمر به اجرای موسیقی در معابد شوش اشاره کرده است میتوان احتمال داد که گونهای موسیقی مذهبی و شاید نظیر نقاره زنی و همراه با نیایش بوده است، اگر نظر «هانری پرونیز» درست باشد و آواز «آنتیفونیک» (پرسش و پاسخ کلیسایی) متقارن سدهی چهارم میلادی از ایران و از راه «ادسا»(سوریه) به بیزانس رفته باشد، وجود شباهتی بین آواز گریگوریَن که به وسیله پاپ گریگوری مقدس(604 میلادی) در کلیساها رواج یافت، یعنی دو دسته شدن خوانندگان کلیسا و خواندن آیههای مقدس به صورت پرسش و پاسخ به تناوب، با آنچه دستههای سینهزنی و عزاداران در مراسم سوگواری روزهای محرم در کشورمان اجرا میکنند کاملا" محسوس است و بعید به نظر میرسد این شباهت تصادفی باشد و این است که میتوان احتمال داد همین روش بوده است که به تدریج تکامل یافته و با تبدیل به چند صدایی پایههای هارمونی را در موسیقی تشکیل داده است. هرچند که از موسیقیسازی یا همنوازی ایلام نگارهی جالب توجهی در حجاری برجستهی «کول فرعون» یا «فرح» وجود دارد که به عقیدهی فارمر پیشوایان مذهبی را در حال تقدیم قربانی نشان میدهد و سه موسیقیدان (ایلامی) هم در این مراسم شرکت و همکاری دارند: یکی احتمالا دف (یا دایره) میزند و دو نفر دیگر چنگ با جعبهی صوتی در بالا و پایین (وَن) مینوازند.
چنگی که فارمر از آن به عنوان «وَن» یاد کرده است همان سازی است که در نگارهی زیبا و حجاری شهرمان در مجموعهی باستانی- فرهنگی «تاقبستان»، از میراثهای هنری گرانبهای دوران ساسانی، دیده میشود. وجه تسمیهی آن به «ون» مربوط به ساختنش با چوب درخت زبان گنجشک میشده است که در زبان پهلوی «وُن» یا «وون» میگفتهاند و در عربی به صورت «ون» (مشد) یا سنج و چنک درآمده است. اما سند دیگری برای اثبات اصالت و دیرینگی موسیقی ایران و پایگاه والای ایلام، تندیسی است سفالین که در موزهی لوور پاریس نگاهداری میشود و نوازندهی ایلامی نیمه برهنهای را سرگرم نواختن تنبور دسته بلندی نشان میدهد و ظاهرا" متعلق به هزارهی دویُم یا نخست ِپیش از میلاد است. از طرف دیگر در کاوشی که بین سالهای 1961 تا 1966 میلادی در تپه «چغامیش» خوزستان (نزدیک دزفول) به دست پرفسور«دلوگاز» و«هلن. جی. کانتور» صورت گرفته است، سندی پنجهزار ساله به دست آمده است که کهنترین همنوازی (ارکستر) جهان را در خود به یادگار دارد و خیلی سندها دیگر وجود دارد که خارج از بحث ماست.
* منظور از این که همه چیز«با هفت» در موسیقی شروع میشود، چیست؟
نتنویسی که امروزه در تمام دنیا استفاده میشود همانی است که در موسیقی کلاسیک اروپا استفاده شد، تا قبل از آن نتنویسی در کشورهای مختلف قواعد خاص خود را داشت و به عنوان مثال در کشور عزیزمان ایران از حروف ابجد برای ثبت الحان موسیقی استفاده میشد که ریشه در فعالیت موسیقیدانان قدیم ایران ازجمله؛ فارابی، صفیالدین ارموی و عبدالقادر مراغهای داشت.
در نتنویسی امروز تعداد هفت نت موسیقی روی پنج خط حامل قرار میگیرند که از پایین به بالا شمارش میشوند. برای یادگیری نتنویسی روی خطوط حامل قاعده بسیار سادهای وجود دارد؛ نخست بایستی ترتیب نتها را حفظ کنید: دو-ر-می-فا-سل-لا-سی. پس از آخرین نت، نت نخست دوباره تکرار میشود، اما بر روی ساز(هر سازی) در موقعیت یک اکتاو بالاتر قرار میگیرد و در واقع مثلا" نُت دوی دوم از نظر فرکانسی دو برابر نت دوی اولی است. (احتمالا" تا به حال به کلاویه (کلید)های یک پیانو توجه کردهاید. این ترتیب نتها روی پیانو حدود هفت بار تکرار میشود و با هر بار تکرار از سمت چپ ساز به طرف راست آن صدا یک اُکتاو زیرتر میشود(اُکتاو از واژه Octلاتین به معنی هشت گرفته شده، پس اکتاو به معنی هشت نت پیاپی است که فرکانس نت هشتم دو برابر نت اولی است).
* فرهنگسازی در زمینه موسیقی چگونه باید صورت گیرد؟
به نظر من فرهنگسازی در موسیقی باید از سوی متولیان فرهنگی و نهادهای دولتی صورت گیرد و مسئولان بایستی مخاطبان را با موسیقی مناسب آشنا سازند و گوش آنها را به شنیدن این نوع موسیقی آشتی دهند.
همچنین صداوسیما باید بیشتر به موسیقی بپردازد چون موسیقی مظلوم واقع شده است و به کمک موسیقی میتوانیم در روح آنها نفوذ کنیم. به طور کلی رسانههای جمعی باید بیشتر از گذشته به موسیقی بپردازند البته باید موسیقیهای مناسب ارئه دهند و در چند سال اخیر دیده شده است که صداوسیما گاها موسیقیهای بیمحتوا پخش میکند در نتیجه جوانان و کودکان با موسیقیهای غیر اصیل آشنا میشوند هرچند این به معنای آن نیست که نباید موسیقیهای دیگر گوش کنند بلکه باید به موسیقیهای اصیل و ایرانی گوش بسپارند زیرا موسیقی ایرانی انسان را به تفکر وا می دارد و ما باید این موسیقی را درسطح جامعه رواج دهیم. همچنین هنرمندان هم میتوانند با ارائه آثار مناسب در فرهنگسازی نقشی موثر داشته باشند، اگر چه در چند سال اخیر موسیقی مناسب منتشر نشده است پس در نتیجه هنرمندان و پیشکسوتان موسیقی باید فکری به حال موسیقی کنند. به نظر من موسیقی نیاز به بحثهای کارشناسانه دارد که متخصصین هر حوزه باید به این مسائل بپردازند.
* در پایان چه توصیهای دارید؟
هرچند موسیقی ریشهدار و ناب ایرانی امروزه نیازمند نگاه ویژه مسئولان است، اما فراموش نشود که تأثیر موسیقی بر رشد مغزی و فواید موسیقی در مراحل مختلف زندگی (از دوران جنینی تا سالمندی) ثابت شده است و تاثیر آن روی سیستمهای حسی، حرکتی، هیجان، هوشیاری، عاطفی و ترشح غدد بحث میشود، و مسولان هم به خوبی به این نکته واقفاند که موسیقی ابزار قدرتمندی است که میتواند تاثیرات مثبت روحی و جسمی بسیاری بر اشخاص داشته باشد، البته اگر درست به کار گرفته شود، درغیر این صورت، ممکن است تاثیر منفی نیز داشته باشد که عوامل بیگانه با نوشتن نُتهای موسیقی و فرهنگ ما را نشانه رفتهاند چون خودمان به فکر نبودهایم آنان این کارها را انجام دادهاند و با نُتهایی که برای موسیقایی ما نوشتهاند جوانان را مورد هدف قرار دادهاند و این خطر بزرگ جوانان ما را تهدید میکند با آشنایی با موسیقی آنان به اعتیاد بروند، ولی باید مسولان فکر چارهای باشند و از ابتدا خردسالان و دانشآموزان را با موسیقی ناب ایرانی و ملی- سنتی و محلی آشنا سازند که بهترین سالهای آموزش موسیقی برای کودکان پنج سالگی است و نکته مهم این که در هر سنی باید روش مناسب آن سن اتخاذ شود. موسیقی دسته جمعی انگیزه و شوق یادگیری را در کودکان تقویت میکند؛ چرا که حاصل شادی دسته جمعی است و باعث شکوفایی استعدادهای نهفته در آنها میشود.دستاندرکاران تعلیم و تربیت باید با جدیت و برنامهریزی موسیقی را در کنار دروس دیگر قرار دهند تا علاوه بر اینکه بسیاری از مشکلات جسمی و روانی کودکان بهبود یابد برنامهریزی دشمنان نیز نقش برآب شود.
گفتوگو: محسن عباسی فرد