می خواهید بیایید اصلا جواد خیابانی را اعدام کنید!
از شب گذشته تا به این لحظه، تمامی دغدغه های فوتبالی ها پایان یافته و تنها دغدغه موجود به انگلیسی حرف زدن جواد خیابانی با سرمربی بولیوی ختم شده است، به شکلی که احتمالا او بانی تمامی تحریم های فیفا بوده باشد!
ذهن شوخ طبع رسانه ها و مردم از هیچ سوژه و هیچ ماجرایی عبور نمی کند، چه به عمد و یا غیرعمد به طریقی متحد الشکل از فضای مجازی گرفته تا کوچه و خیابان و محل کار، سوژه سازی می کنیم، تا حدی که ترند ترین سوژه کشور تبدیل به آن ماجرای خاص می شود! چه سوژه ای هم بهتر از جواد خیابانی؟! سرش را هم ببرید جواب سر بالا نمی دهد!
کاش یاد می گرفتیم همه با هم بخندیم، نه اینکه همه به یک فرد خاص بخندیم! به هر حال این مسئله نیازمند یک فرهنگ فوق العاده قدرتمند است که متاسفانه از داشتن آن در فوتبال سخت محروم هستیم؛ خوشحالیم که با انگلیسی حرف زدن جواد خیابانی لبخند ها به لبانتان راه پیدا کرده است، به هر حال خنداندن مردم کار هر مردی نیست! چرا که ستاره ها و سلبریتی های بزرگ با خرج کردن میلیارد ها تومان نتوانسته اند این مردم را بخندانند، اما جواد خیابانی در چند ثانیه می تواند کاری کند که نویسنده های بزرگ برای پدید آوردنش، سال ها می نویسند و پاک می کنند.
به عباراتی که جواد خیابانی در عین خودمانی بودن برابر سرمربی تیم ملی بولیوی به کار برد کاری نخواهیم داشت، نه مدرس و مولف زبان خارجه هستیم و نه جهانگرد اروپایی، به هر حال همانند آن عده بیژامه پوش که از بالش های منزل برای خود تریبون ساخته اند و در پشت صفحات فیک مجازی به نقد و بررسی زبان خارجه می پردازند، تخصص نداریم! تخصص ما گردآوری چند خط برای آن عده باقی مانده سلامت قشر فوتبال است که از حاشیه ها بی اهمیت می گذرند، ما هم همانند آنها جواد خیابانی را یکی از اولین های شتاب دهنده نسل عقب مانده پوشش توصیفی و تفسیری فوتبال می دانیم!
خودمان را فاکتور بگیریم امروز لحظه به لحظه در کانال های تلگرامی اخبار روز را می خوانیم، در صفحات ویکی پدیا نام پدر و همسر و فرزند کریبستیانو رونالدو را حفظ می کنیم، خودمان را نادیده بگیریم که به لطف پیدایش فضای مجازی امروز در لایو های لیونل مسی می رویم و بازیگوشی سگ پشمالویش را مشاهده می کنیم، خودمان را خیلی دست بالا نگیریم که امروز به یمن وجود رسانه های پر تعداد رکورد می خوانیم و تز های کارشناسی ارائه می کنیم! جواد خیابانی زمانی از اطلاعات فردی و غیر فردی و ... می گفت که این حرف ها مد نبود، چه زود فراموشمان می شود پایمان را در برابر بزرگان دراز نکنیم! لطفا خودتان را خیلی جدی نگیرید که پکیج آموزشی نصرت را با هندزفری در مترو و ایستگاه اتوبوس بی آر تی زمزمه می کنید و حالا ادعای زبان شناسی دارید، به 3 دهه قبل بازگردید، به زمانی که Thank You گفتن را چند ماه تمرین می کردیم، به روزگاری فوتبال خارجه را در کوچه و خیابان با مارادونا می شناختیم و اطلاعی از وجود بازیکنانی دیگر در جهان غرب نداشتید، به روزگاری که تاکتیک از نگاهمان فقط در اتاق جنگ بود و فوتبال نمی فهمیدیم، ادعای چه را در برابر خیابانی و خیابانی ها داریم؟!
برخلاف موضع این لحظات رسانه ها و برخی مخاطبین فضای ورزشی، مکالمه جواد خیابانی را با سرمربی بولیوی ارج می نهیم، خودمانی و دوست داشتنی و جذاب مانند همیشه، نوستالژی هایمان زنده شد؛ به خاطراتتان بازگردید، به افرادی چون او و مرحوم شفیع که با صندلی های پلاستیکی و یک تلویزیون 14 سیاه و سفید در گوشه ای از ورزشگاه برایمان اطلاعات را در لحظه مخابره می کردند، به روزگاری که خیابانی را اولین فرستاده رسمی فوتبال ایران به رقابت های جام جهانی می شناسد، به صدای خش دار امواج ارسالی از هیجانات او از ژرلان... خیابانی همان مردی است که هنوز می خواهد با کمترین ها بیشترین ها را ارائه بدهد، او را بواسطه احترام به مخاطب و ارائه یک گزارش به هر شکل ممکن سوژه کرده ایم و تخریب شخصیتی می کنیم، اما فراموش کرده ایم که مردی در دل غربی ها سال ها پیش در حالی که می بایست تخصص زبان خارجه می داشت در عین ناباوری گفت: One دقیقه More!