بلوغ جشنواره تجسمی فجر در چهل سالگی انقلاب
کمتر از سه روز دیگر چراغهای مراسم افتتاحیه یازدهمین جشنواره تجسمی فجر روشن میشود و کمتر هنرمندی از تندبادهایی که تا به امروز برای خاموشی این چراغ طوفان به پا کرد، بیخبر است.
جشنواره تجسمی فجر از اولین دوره برگزاری خود همواره با تعدد سلیقه جریانها روبرو بوده که معمولا هر جریان تلاش کرده است خوانش خود از کارکردهای فرهنگی و هنری را در تعریف اهداف این جشنواره جای دهد چنانکه که در دورهای «هنرهای جدید» عرصه را بر خوشنویسی و نگارگری تنگ کرد و در دوره ای دیگر سهم هنر مدرن نحیف و لاغر شد.
در کنار تغییرات مباحث محتوایی این جشنواره، فرم و قالب برگزاری آن نیز همواره تغییر کرده است و که این تغییر در شیوه اعلام فراخوان، داوری، نوع ارائه آثار و برگزاری این رویداد نمود داشته است.
جشنواره تجسمی فجر در هر دوره، فراز و نشیبهایی را تجربه کرده است؛ در یک دوره، هنرمندان حضوری پرشور داشتند و در دوره ای دیگر بیرغبتی و زمزمههای تحریم از سوی حرفهایها، فضا را برای حضور پررنگ آماتورها فراهم آورد. در برخی موارد نیز انتخاب راحتترین راه و راضی نگه داشتن همه، جشنواره را به «آش شله قلمکاری» تبدیل کرد خوشایند همه ذائقهها.
از یک سو شعار مردمی بودن جشنواره، حمایت از هنرمندان شهرستانی را طلب میکرد و از سوی دیگر حفظ عیار جشنواره، برگزاری نمایشگاه «نام آوران و پیشکسوتان» را در کنار دیگر آثار حاضر میطلبید. به هر روی تا به امروز همه جریانهای تجسمی موفق شده اند شانس گرداندن فرمان این جشنواره به میل خود را برای یک بار هم که شده به دست گیرند.
گاه رویکرد جشنواره هنرهای تجسمی فجر با شعار حضور مردم و درگیر کردن تمامی اقشار جامعه در جشنواره در قالب ارائه آثار هنرمندان جوان و بینام و نشان سبب شد که هنرمندان تراز اول با بهانه نبود اعتبار معنوی، این جشنواره را محلی برای حضور جدی نبینند.
نبود سیاست گذاری منطقی به همراه تعریف جامع و دقیق، همواره بزرگترین آسیب این جشنواره بوده است که سبب شد در این سالیان قربانی سلیقه ها و دستخوش تغییرات شود.
جشنوارههای هنری تجسمی فجر در نوع سیاستگذاری خود، همواره معیارهای سنجش اعتبارش را با جشنواره موسیقی، فیلم و تئاتر مقایسه کرده است درحالی که ذات هنرهای تجسمی متمایز از هنرهای دیگر است.
در جشنوارههای موسیقی، فیلم و تاتر فجر، آثار هنرمندان به نحوی توسط مخاطبان خریداری می شود و به این ترتیب جشنواره فضایی برای تبلیغ اثر نیز محسوب میشود. این در حالی است که در هنرهای تجسمی، فروش بلیت رایج نیست و عملا جشنواره تجسمی فجر به دلیل نداشتن منافع اقتصادی، درآمدی برای هنرمند ندارد. بعلاوه، تعیین هنرمندان جوان و شناخته نشده به عنوان جامعه هدف جشنواره هنرهای تجسمی، از جذابیت این رویداد سالانه برای حضور هنرمندان صاحب نام هم میکاهد.
هنرمندان مطرح ترجیح می دهند آثار خود را به جای این جشنواره که برای آنها دستاورد مالی و معنوی ندارد، در رویدادهای خصوصی که به صورت موازی با جشنواره درحال کار هستند، نمایش دهند.
دربرگیری مخاطب هنرهای تجسمی و جامعه مخاطب این مدیوم هنری با مخاطبان موسیقی، فیلم و تئاتر متفاوت است و در همه جای دنیا هنرهای تجسمی مخاطب خاص خود را دارد که همین شرایط حکم می کرد که سیاستگذاریها از درون نیازها و شرایط جامعه استخراج شود.
ایران از معدود کشورهایی است که در آن جشنوارههای متعددی توسط ارگان های مختلف دولتی و خصولتی برگزار میشود این مساله به ظهور گروهی موسوم به «هنرمندان جشنواره ای» منجر شده که حضوری مستمر در رویدادهای مشابه دارند. این در حالی است همین تعدد جشنوارهها عرصه را برای برخی از هنرمندان حرفهای تنگ کرده است تا آنجا که به قطعیت می توان گفت «یک» جشنواره در حوزه هنرهای تجسمی وجود ندارد که توانسته باشد بزرگان و حرفهایهای این حوزه را جذب خود کند.
اعتبار معنوی و بازار اقتصادی هنرهای تجسمی در سراسر جهان بر مدار «هنرمندان مستقل» صاحب نام می چرخد که پاتوق آنها آرتفرها و آرت اکسپوها در گالری های خصوصی در سراسر جهان است اما جشنوارههایی چون تجسمی فجر ناگزیر به جذب این طبقه از هنرمندان کشور با استفاده از سیاستهای تشویقی هستند تا بر غنای خود بیافزایند.
در هنرمندان مستقل، پاشنه آشیل جشنواره هنرهای تجسمی هستند و در این سالها ثابت کردند که هیچ وابستگی به بخش دولتی ندارند. اقتصاد و اعتبار خود را در گالری های خصوصی، آموزشگاه ها و حراج ها تامین میکنند و در کنار همه این موارد، نبود سیاست های تشویقی مادی و معنوی برای هنرمندان تجسمی سبب شده است که جشنواره تجسمی فجر در کنار دیگر جشنواره های موازی و متعدد در کشور ، نمره قابل قبولی از حرفه ایها نگیرد.
طعم امروز جشنواره تجسمی فجر، حاصل سیاست های دوره های گذشته است که همواره با نقاط ضعف و قوت روبرو بوده است، اکنون اما بزرگترین امتیاز یازدهمین جشنواره تجسمی فجر در دست داشتن تجربه 10 دوره برگزاری است. گواه این امر – صرف نظر آن که این دورهها با موفقیت برگزار شدند یا خیر- عکس یادگاری هادی مظفری با هنرمندان در «نشست آسیب شناسی 10 دوره جشنواره تجسمی فجر» است؛ پیش خبری از حضور سکان داران یازدهمین دوره این جشنواره که میگوید مجریان این دوره، برگزیدههای موفقیت ها و پند آموخته از شکستهایی به وسعت این سال ها هستند.
مدیکل هنرهای تجسمی نشان داده است که شرایط را خوب می فهمد و خِرَد را جایگزین نگاههای سلیقه ای کرده است که پذیرفتن استقلال انجمن های هنری و همچنین اهمیت دادن به بخش خصوصی فعال در هنرهای تجسمی کشور بزرگترین گام او برای اصلاح این شرایط محسوب میشود.
یازدهمین دوره جشنواره فجر توانست گالریهای خصوصی را با خود همراه کند و به تبع حضور گالری ها، پای هنرمندان فعال هم به این رویداد باز خواهد شد.
حضور «محسن سلیمانی» و «امیر سقراطی» به عنوان دبیران اجرایی و هنری یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر یکی از بهترین انتخابهای این رویداد است.
علاوه بر تفکیک داوری ها در این دوره، حضور چهره های خلاق و حرفه ای که پیش از این در رویدادهای دولتی دیده نمیشدند یکی از تصمیمهای صحیح این رویداد است و در میان آنان می توان به چهرههایی چون «بهنام صدیقی»،«حسن کریم زاده»، «جمال رحمتی»،«رضا یساولی» و«احمد وکیلی» اشاره کرد تنها در هنر خود فرو نرفته و با اجتماع و فضاهای بین المللی ارتباط قوی دارند.
مسابقه جشنواره با اسم «طوبای زرین»، نمایشگاه «پلاک 40»، اجرای بخش «سینمای تجسمی»، نمایشگاه «عکس روزهای انقلاب»، بخش «چهارسوی هنر»، دستاوردهای انتشارات هنرهای تجسمی با عنوان «نمایه چهل»، نمایشگاهی از آثار محفوظ در مجموعه موزه هنرهای معاصر تهران با عنوان «چهل نمایشگاه، چهل شهر»، بخش نمایشگاه طراحی با عنوان «طراحی به مثابه نقد» در کنار نشستهای تخصصی و پژوهشی جشنواره با عنوان «کجا ایستادهایم» با حضور منتقدان و پژوهشگران، برخی از برنامه هایی است که در چهلمین سال پیروزی انقلاب ایران در یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر قرار بر برگزاری آن است.
از شواهد پیداست جشنواره تجسمی فجر در چهل سالگی انقلاب، بلوغ خود را تجربه کرده است ولی نباید فراموش کرد تا پخته شدن راه پر پیچ و خمی در پیش است و شیوه مدیریت هادی مظفری که مردی اهل گفتوگو است نشان داده، برای گذار از روزهای سخت، سخت آماده است.