//
کد خبر: 162268

دربزرگداشت حافظ شناس آلمانی عنوان شد؛ بورگل، لایه های معنایی زبان فارسی را می شناسد

شرکت کنندگان در شب بزرگداشت کریستف بورگل، اندیشمند آلمانی که پژوهش های اش درباره ادبیات ایران و شعر حافظ است، مطرح کردند که بورگل با کتاب سه رساله درباره حافظ نشان داد که لایه های معنایی زبان فارسی را می شناسد.

 در شب بزرگداشت کریستف بورگل که به همت موسسه شهر کتاب در دفتر مرکزی این مجموعه برگزار شد، اصغر محمدخانی، با اشاره به تاریخ ادبیات ایران گفت: امسال دویستمین سال انتشار دیوان شرقی و غربی گوته است و ما سعی می‌کنیم با ادبیات و فرهنگ نشان بدهیم که چه ویژگی هایی موجب شده بود این کتاب را بنویسد. ما در ادب فارسی چهار رکن داریم که حافظ و سعدی و فردوسی مولوی هستند و در مقابل با گوته از آلمان، شکسپیر از انگلستان، دانته از ایتالیا و هومر از یونان مقایسه می‌شوند.
محمدخانی افزود: ما این سال را سال گفت و گو با غرب می نامیم و نشست‌های شهر کتاب را با این اندیشه پیش خواهیم برد.
وی با اشاره به پیشینه تحقیقاتی کریستوف بورگل افزود: او در گفت و گوی شرق و غرب تحقیقاتی انجام داده است، درباره نظامی پژوهش‌هایی داشته و درباره مولوی و حافظ هم کار کرده و تلاش کرده مفاهیم را بازگو کند. او برای توضیح ابیات، نمونه‌های تاریخی و توضیحات ادبی را همزمان بیان می کند و این کارها کمک می کند در ظاهر باقی نماند و مفهوم را نشان بدهد. بورگل سهم خود را از متن می‌گوید و کمک می‌کند که دیگران هم آن را بفهمند.
محمدخانی به ترجمه بورگل از غزلیات مولوی اشاره کرد و گفت: جدا از مقدمه او در ترجمه هر بیت به نکاتی اشاره می‌کند که برای هر خواننده جالب توجه است، حتی برای من ایرانی که با شعر مولوی غریبه نیستم.

** دادبه: آشنایی با ادبیات ایران در آلمان از طریق گوته آغاز شد
در ادامه اصغر دادبه، استاد و پژوهشگر ادبیات فارسی، با اشاره به اینکه چه دلایلی باعث شد شرق شناسی و شناخت ادبیات ایران رواج پیدا کند گفت: آشنایی با ادبیات فارسی در آلمان با گوته آغاز شد و نقش او قابل انکار است اما بورگل نشان داد که نشان که نگاه حافظ و گوته چقدر به هم نزدیک است. برخلاف آنچه گفته می شود گوته ابتدا به سراغ حافظ رفته و از همان آغاز با شعر او آشنا شده اما او از ابتدا به سراغ شعر سعدی رفت. من بارها گفته‌ام که شعر سعدی نقش بنیادینی پس از فردوسی داشته و در رتبه شاعران مهم پارسی، پیش از حافظ قرار خواهد گرفت اگر سعدی نبود، ما حافظ را نداشتیم اما اگر حافظ نبود، سعدی باقی می‌ماند.
وی افزود: ما باید در نظر بگیریم که زبان در زمان ویژه و با آدم‌های ویژه به کمال می‌رسد اما متوقف نمی شود. برخی می‌گویند ضعف زبان ما و ایستایی آن در این است که زبان سعدی را هنوز می‌فهمیم اما من می‌پرسم چند نفر زبان سعدی را می‌فهمند؟
اکثریت دانشجویان ما، حتی در مقاطع بالای تحصیلی از رو هم نمی‌توانند شعر حافظ و سعدی را بخوانند. این ادعا نابجایی است که بگوییم ما شعر سعدی را می‌شناسیم و می‌فهمیم و بنابراین زبان ما پیشرفت نکرده است.
دادبه ادامه داد: گوته اگر درباره حافظ حرف می‌زد سعدی و قابوس‌نامه را هم به خوبی خوانده بود. باید توجه کنیم بسیاری از چیزهایی که ما بعدها به آن توجه کردیم، گوته ۲۰۰ سال قبل به آن توجه کرده بود مثلا طنز شعر حافظ.
دادبه به ویژگی‌های بازی‌های زبان اشاره کرد و گفت: در ترجمه انتقال این بازی ها بسیار سخت است و این کار در هر ترجمه ممکن نیست. بورگل می تواند این ترجمه را به درستی انجام بدهد چرا که او وجوه مختلف شعر فارسی را می شناسد که این بازی ها در شعر حافظ نیز به شدت پررنگ است، بورگل به بازی‌های هنری زبان توجه می‌کند. نکته دیگر که اهمیت دارد آن است که ما تصور می‌کنیم حافظ عقل را به طور کلی کنار می گذارد اما بورگل در کتاب سه رساله درباره حافظ می‌گوید حافظ عقل را در جای خود ارج می نهد و می افزاید که در شعر او عبارات و کلمات دارای چند معنی هستند و این معنی ظرافت است.
دادبه به مفهوم عقل اشاره و بیان کرد: وقتی ما از عقل سخن می‌گوییم باید بدانیم عقل شرقی و غربی متفاوت است. عقل غربی بر اساس فلسفه یونانی، معتقد است که عقل تنها باید برهان و استدلال بسازد اما عقل شرقی معتقد است به علاوه بر استدلال باید شهود هم وجود داشته باشد.
وی افزود: اینجاست که در شعر حافظ ما خرد عشق را داریم که هم توان استدلال دارد و هم توان شهود.بورگل به این نکته اشاره می‌کند که در دوره‌ای حافظ خرد عشق را مطرح می‌کند میان مذاهب اسلامی سنی شیعه و دیگر مذاهب درگیری‌های وجود دارد که حتی تا مرز کشتن و به هم ریختن جامعه پیش می رود. از دید بورگل این عشق، ابزاری است که گونه ای تفاهم را در جامعه به وجود بیاورد.
به گفته این پژوهشگر، گوته قبل از مرگ خود، را خوش دین اعلام می‌کند که همان دین عشق حافظ است او می گوید هر مذهبی که نزد من بیاید برایم عزیز است و با آن سخن خواهم گفت.
«بورگل دست روی ابیاتی می‌گذرد که نشان می دهد این نظر حافظ را به خوبی فهمیده است.»
دادبه، با اشاره به نامه هایی که بین جمالزاده و بورگل رد و بدل شده، افزود: کلمه رند در بیان حافظ مسئله‌ای اساسی است، او در غزلی که کاملا عارفانه است این کلمه را استفاده نمی‌کند و رند مخصوص پیچیدگی‌ها و غزلیات دوپهلو است. ادبیات استعاری نظامی هم بسیار اهمیت دارد و این زبان در شعر حافظ سمبولیک و نمادین می‌شود، انتخاب نظامی توسط کریستف بورگل بسیار توجه برانگیز است او در یکی از نامه‌هایش از جمالزاده می‌‌خواهد که درباره ترجمه ای که از خسرو شیرین به زبان آلمانی انجام داده نظر بدهد.
مریم مشرف، استاد ادبیات فارسی و مترجم، با بیان اینکه مسئله اصلی کریستوف بورگل واقعیت و تخیل است، گفت: او از ابتدا به همین دلیل جذب فلسفه شد که به دنبال حقیقت بگردد و در همین راه ادبیات بود که پاسخ او را داد،او بر همین اساس به دنبال زبان‌های عربی فارسی ترکی و دیگر زبان های شرقی رفت. جستجوهای او و در همه پرسش های فلسفی‌اش مشهود است. و این سوالات در ادبیات فارسی نیز مطرح است و به همین دلیل فلسفه وارد ادبیات می شود.
وی با اشاره به اندیشه های افلاطون و ارسطو درباره شعر و شاعران افزود: در نظر ارسطو تخیل بسیار اهمیت و پردازش آن جایگاه ویژه ای دارد.
بورگل بر واقعیت و تخیل در آثار نظامی کار کرده است و او معتقد است حقیقت و واقعیت باید به باور بیاید و بر همین اساس می‌گوید نگاه عینی هنرمند برگرفته از اثبات گرایی است.
مشرف به اندیشه هگل درباره شعر اشاره کرد و ادامه داد: ازدید هگل، شعر بالاترین پرواز آزادانه روح است. بورگل هم که در مکتب آلمانی هگل درس خوانده این حرکت آزادانه را تحسین می‌کند و بحث این است که تعریف واقعیت در هنر با فلسفه متفاوت است. نقد ادبی در ایران دیرتر پا گرفته و این دلیل بال و پر پیدا کردن تخیل شاعران است. اینکه چرا شاعران فارسی بیشتر مشغول امور شهودی می شوند.
بیشتر به طریقت آنها برمی گردد که باطنی هستند. شاعران عرب، چون حاکمان مذهب ایشان به ظاهر و صورت معتقد بودند تاویل را مجاز نمی‌دانستند، جایگاه خود را در شعر از دست دادند. نگاه باطنی ایرانیان ادبیات آنها را مرموز می کند و این اعتقاد به تاویل شعر فارسی را لایه لایه می سازد.

**عبدالهی: بورگل در میان شرق شناسان معاصر آلمان جایگاه ویژه ای دارد
علی عبداللهی مترجم با اشاره به نخستین ترجمه هایی که از ادبیات فارسی در زبان آلمانی انجام شده است گفت: به خاطر نبود آشنایی با زبان فارسی این ترجمه‌ها همه به خوبی انجام نشده اند و داده‌های کاملا درستی را به مخاطب نمی دهند اما گوته نکته‌هایی را مطرح و پیدا می‌کند که با وجود آن ترجمه‌ها کاری شگفت‌انگیز به شمار می آید. در دوران جدید شرق شناسان که بورگل هم در میان آنها بود با دقت بیشتری به این موضوع نگاه کردند و سوء تفاهم ها را کمتر کردند.
وی افزود: بورگل علاوه بر اینکه کلامحافظ را خوب در یافته شباهت‌های حافظ و گوته را هم به خوبی بیان می کند. او به روشنی حافظ را با گوته مقایسه می کند و می گوید که به اندازه حافظ اهمیت ندارد. او نگاه عقل ستیز حافظ را به خوبی تشریح می‌کند و در کنار آن می‌گوید در جامعه‌ای که یکی از عقل‌گرا و فلسفی است مثل جامعه آلمان و دیگری اشراقی و شهود گراست مثل جامعه ایران چگونه عقل‌ستیزی نقطه مشترک گوته و حافظ بوده است.
عبداللهی به ویژگی‌های ترجمه از فارسی به آلمانی اشاره کرد و گفت: ترجمه های ضمیر و ترجمه های کلمه های چند معنا مثل رند بسیار سخت است اما کریستف بورگل به شدت به آنها توجه کرده و کاملا روشنی بخش نظر خود را بیان می‌کند. ما در ایران بورگل را متاسفانه به خوبی نمی‌شناسیم آن هم به دلیل این است که ترجمه هایی است که از کار او صورت نگرفته.
یوهان کریستوف بورگل، یکی از برجسته‌ترین ایران‌شناسان کنونی اروپاست که در 1931 میلادی متولد شده است. او رئیس انستیتوی مطالعات اسلامی و استاد اسلام‌شناسی دانشگاه برن سوئیس است. بورگل چندین دهه پژوهش‌های متعدد ادبی و عرفانی در زمینه‌ فرهنگ ایرانی، ترکی و اردو انجام داده است. ترجمه‌های او از آثار مولوی، نظامی، حافظ و ... بسیار ارزشمند است و آثارش درباره‌ حافظ و مولوی با عنوان‌های «سه رساله درباره‌ حافظ»، «نور و سماع» و «میراث مولوی» به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده است. 

 

منبع: ایرنا