//
کد خبر: 17325

خطری که گوهر خیراندیش و رویا تیموریان را آزار داد! +تصاویر

یکی از حُسن‌های تلفن همراه و فضای مجازی را در پشت صحنه سریال‌ها به روشنی می‌توان فهمید و آن هم جلوگیری از همهمه و صحبت‌های دو نفره است. اغلب عوامل در زمان استراحت‌شان با تلفن‌هایشان سرگرم شده‌اند و کمتر صدای پچ پچ به گوش می‌رسد.

وقتی لیست سریال‌های نوروزی اعلام شد شاید همه بر این باور بودند که امسال با حضور کارگردان‌های قدر تلویزیون شاهد آثاری در خور توجه باشیم.  در این میان اما سامان مقدم با حفظ الگوی «شمس العماره» سریالی به نام «دیوار به دیوار» را با استفاده از جمع اغلب تکراری بازیگران همان سریال روانه آنتن کرده است که نتیجه بهتری از رقبا کسب کند. مقدم که از سینما به تلویزیون آمده است، پایه گذار سبکی جدید در ساخت سریال‌های طنز شبانه و آپارتمانی است. او برای دوری از هرگونه تکرار در تولید این دست آثار، فضای آپارتمانی را به داخل خانه‌ای ویلایی برده است و به جای اختصاص دادن یک طبقه به هر خانوار، یک اتاق از این خانه ویلایی را به هر کدام از آنها داده است.

سریالی که سه بار تغییر نام داد

از زمانی که نگارش این سریال آغاز شد، تا هنگام پخش، عنوان آن سه بار تغییر کرد. در ابتدا «مسکن مهر»، سپس «خانه ما» و در نهایت «دیوار به دیوار» از نام‌های انتخابی برای این سریال 60 قسمتی بودند که قرار است بعد از تعطیلات نوروزی هم ادامه داشته باشد.

 انتخاب بهترین راه در ازدحام شب عید

آخرین روزهای سال 95 و در میان ازدحام و شلوغی‌های نوروز و در شرایطی که به شدت با عدم وسیله نقلیه برای تردد در خیابان‌های تهران مواجه می‌شوید، بهترین و سریع‌ترین راه حل ممکن تردد با مترو است تا بتوانید در زمان معین شده به محل لوکیشن «دیوار به دیوار» برسید.

ضبط در سکوت محض!

خانه‌ای ویلایی روی سربالایی یکی از خیابان‌های نیاوران که سه در سبز رنگ و آهنی دارد، لوکیشن ثابت گروه «دیوار به دیوار» است که 80 درصد از این سریال در این خانه مقابل دوربین رفته است. از داخل خیابان‌های اطراف کاملا مشخص است که سامان مقدم اصلا دلش نمی‌خواهد تا حتی اهالی محل از حضور او و گروهش در این محل مطلع باشند و در سکوتی که مختص به خودش است مشغول ادامه ضبط سریالشان هستند.

تلفیق معماری خانه‌های یزد و شمال در تهران

نمای آجری خارجی این خانه که بیشتر شبیه به یک ویلا است و تلفیق آن با سقف‌های شیروانی دار در شمال کشور با معماری خوبی در هم آمیخته است که آدم را به یاد عمارت‌های قدیمی تهران، یزد و شمال می‌اندازد. این خانه دو حیاط دارد، حیاط پایینی که قبل از پله‌ها است و حیاط بالایی که نزدیک به ساختمان است. چند ماشین در جنوبی‌ترین نقطه حیاط پارک شده‌اند. سمت چپ درِ ورودی پله‌هایی زیاد و با فاصله، حیاط بالایی را به داخل خانه وصل می‌کند. یاسمینا باهر و مهسا طهماسبی که مثل دو دوست با یکدیگر مشغول صحبت کردن هستند، جلوی در ورودی ساختمان ایستاده‌اند. طهماسبی هنوز بازی‌اش شروع نشده و گریم و لباس پوشیده آماده است، اما باهر که کارش تمام شده با لباس‌های شخصی آماده رفتن به منزل است.

باهر: جنس طنز‌های مقدم را دوست داشتم

یاسمینا باهر که در این سریال نقش آتوسا را بازی می‌کند، درباره حضورش در این اثر می‌گوید: جنس طنز‌های سامان مقدم را دوست داشتم و یکی از آرزوهایم این بود که بتوانم روزی با او همکاری داشته باشم.

وی ادامه می‌دهد: آتوسا بر خلاف من بسیار درسخوان و زرنگ است و من اصلا درسخوان نبودم و این وجه تفاوت من و او است.

میز پذیرایی که با سلیقه چیده شده

در ورودی این ساختمان تلفیق شیشه و چوب سفید است. در گوشه‌ای از سالن ورودی روی میزی وسایل پذیرایی آنهم خیلی مرتب و با سلیقه چیده شده است. از آنجایی که اغلب گروه تدارکات مرد هستند این حجم از سلیقه و ظرافت آنهم در میان گروه‌های سریال ساز و پشت صحنه خیلی عجیب به نظر می‌رسد و باید به مدیر تدارکات و پذیرایی این سریال آفرین گفت. پنج ظرف پلاستیکی با در سبز رنگ که از اندازه بزرگ به کوچک داخل هر کدام از آنها یک عصرانه مثل خرما، شکلات، نبات، قند و ... چیده شده است به همراه چای و قهوه ساز از وسایل پذیرایی هستند.

وسایلی که اغلب عتیقه هستند

از پنجره این اتاق که بیشتر شبیه به لابی طبقه پایین است، استخر خالی از آب و باغچه به خوبی دیده می‌شود که دور تا دور استخر دیواری از همان آجرهای قدیمی البته با سلیقه و ظرافت خاصی چیده شده است. طبق گفته عوامل چندین سکانس را هم داخل همین استخر خالی از آب ضبط کرده‌اند و شاید به همین خاطر است که آن را پر نکرده‌اند. هوا خیلی سرد است و به همین دلیل نمی‌توان پنجره را زیاد باز نگه داشت. روبروی پنجره با اختلاف سه پله به سالنی دیگر متصل می‌شود که میز نهارخوری چوبی در آن قرار دارد و وسایل دکوری که بیشتر شبیه به عتیقه هستند در دکور این سالن دیده می‌شوند. تعدادی از عوامل پشت صحنه در این طبقه رفت ‌و آمد می‌کنند و برخی نیز برای صحبت کردن با تلفن‌های همراهشان به اینجا آمده‌اند.

 آشپزخانه‌ای بزرگ با تمامی ملزومات

کمی جلوتر و در انتهای این سالن با دری مواجه می‌شوید که خروجی‌ آن به داخل حیاط راه دارد و برخی عوامل برای رفت ‌و آمد این در را انتخاب می‌کنند. این خانه دوبلکس، به سبک تمام خانه‌های ویلایی ساخته شده است و بر همان اساس تعدد اتاق‌ها در آن دیده می‌شود. درست پشت این سالن، آشپزخانه‌ای بزرگ قرار دارد که تمامی وسایل و ملزوماتی مثل یخچال، گاز، ماشین لباسشویی و ... در آن به چشم می‌خورد. یکی از عوامل از ماشین لباسشویی چند لباس شسته شده را بیرون می‌آورد و قصد پهن کردنش را دارد که دیگر همکارش او را از این کار منصرف می‌کند. گوشه این آشپزخانه توسط پله‌هایی مارپیچ به طبقه بالا راه دارد.

خیراندیش: حضور در این سریال وظیفه‌ام بود

گوهر خیراندیش مشغول سرو عصرانه سنتی است. او با شور و نشاط همیشگی‌اش گوجه، خیار، پنیر و نان سنگک را روی میز آشپزخانه می‌چیند و مدام هم به عوامل تعارف می‌کند و اگر هم تعارف کنید و کم بخورید، ناراحت می‌شود.

وی درباره حضورش بعد از مدت‌ها در تلویزیون می‌گوید: وقتی شنیدم که کارگردان‌های خوبی مثل سامان مقدم دوباره به تلویزیون برگشته‌اند من هم خوشحال شدم و وظیفه خودم دانستم تا به سرعت سر این کار حاضر شوم.

جنس پله‌ها مانع از گام برداشتن در سکوت می‌شود

روبروی در ورودی بعد از عبور از پله‌هایی با جنس پارکت به طبقه دوم می‌رسید. به دلیل جنس این پله‌ها قدم گذاشتن روی آنها سر و صدای بسیاری ایجاد می‌کند و ناخودآگاه باید قدم‌هایتان را آرام‌تر بردارید تا صدای حاصله مانع از ضبط سریال نشود و گروه مجبور نباشند کات دهند.

مقدم در مراسم ترحیم علی معلم

بعد از قرار گرفتن در طبقه دوم این ساختمان، سامان مقدم پشت مونیتورش دیده نمی‌شود. او برای ساعاتی گروه تولید را دست سروش محمدزاده مشاور پروژه سپرده و خود به مراسم ترحیم زنده یاد علی معلم رفته است و قرار است تا دقایقی دیگر خود کار را در دست بگیرد. عوامل پشت مونیتور نشسته‌ و مشغول تمرین سکانس بعدی هستند.

نگرانی دلپاک از بیماری پوران خانوم

مهناز و خاور به سمت اتاق هایشان می‌روند. دلپاک خاور را صدا می‌زند و می‌گوید: ببخشید خانوم خاتون آبادی.

خاور: آبادی اشو ورداشتیم! پارمیدا خاتون...

دلپاک: بله بله. من همش یادم می‌ره که شما آبادی اتونو ورداشتین. ببخشید چیا پرسیدین از پوران خانوم؟

خاور: از گذشته‌های دور هر چی پرسیدیم یادش بود. اسم بچه‌ها... نوه‌هاش...خاطرات سی سال پیش...همه رو دقیق به خاطر میاره ولی گذشته نزدیک یادش نمی‌اومد.

دلپاک: مثلا چی؟

خاور: مثلا یادش نبود دیشب چی خورده یا امروز چند شنبس...یا مثلا یادش نبود پسر مهری خانوم کیه...

دلپاک: منو یادش بود؟

خاور: راستش راجع به شما صحبتی نشد...

دلپاک: صحیح...خیلی ممنون..با اجازتون.

این سکانس در پخش قرار است بعد از  سکانس بعدی قرار بگیرد، اما به دلیل حفظ راکوردها و استراحت برخی بازیگران الان ضبط می‌شود.

«دورهمی» هم اینجاست!

بعد از بالا آمدن از پله‌ها و سمت راست به راهرویی برخورد می‌کنید که ابتدای آن آشپزخانه قرار دارد. به جای استفاده از در، این اتاق را با پرده‌ای سبز رنگ پوشانده‌اند که به میله‌ای فلزی متصل است. اینجا اتاق استراحت بازیگران است، اما از کابینت‌ها و ماکروفر می‌توان به فضای اصلی‌اش که آشپزخانه است، پی برد. آباژوری در گوشه اتاق و آن طرف‌تر دو لوستر را به دلیل کمبود فضا روی هم گذاشته‌اند. میز نهارخوری بزرگی وسط این اتاق است که روی آن شیشه بزرگ ترشی است و روی دیوارها پوشیده از عکس‌های سیاه و سفید طبیعت و همچنین آینه‌ای مستطیلی با قاب طلایی است که در میان آنها عکسی لانگ شات از دکور برنامه «دورهمی» به چشم می‌خورد و جای تعجب هم ندارد، چراکه مهرداد اصلان زاده عکاس و حمید رحیمی نادی تهیه کننده سابق «دورهمی» در «دیوار به دیوار» هم همین سمت‌ها را دارند و از آرشیو خود در این سریال استفاده کرده‌اند.

 

صحبت دسته جمعی درباره پوران خانوم

دلپاک (فرهاد آئیش) در کنار void طبقه دوم قدم می‌زند و از آنجا به پایین نگاه می‌کند. وقتی می‌بیند خبری نیست به سمت در جانبی اتاق پوران می‌رود و سرش را به در اتاق می‌چسباند. مهری مهناز و خاور از سمت راهرو بیرون می‌آیند و او را می‌بینند.

مهری: جناب سرهنگ!؟

دلپاک: بله بله؟ دیر کردین نگران شدم. نتیجه چی شد؟

مهناز: متاسفانه مثبته.

دلپاک: ای وای.

خاور: چرا به مردا می‌گی نتیجه مثبته همشون یه جور واکنش نشون می‌دن؟

دلپاک: خانوم الان وقت مزاح نیست.

مهری: الان باید چیکار کنیم؟

دلپاک: نمی‌دونم. من با چند تا از آشناهام که پزشک هستن تماس می‌گیرم ببینم چی تجویز می‌کنن. مرحله بعد هم اینه که به دختراش خبر بدیم. شاید لازم باشه برشون گردونیم پانسیون.

مهری: طفلک پوران دق می‌کنه.

دلپاک: فعلا باید شبانه روز مراقبش باشیم. اگه خواست بره بیرون یکی حتما باهاش بره. دسته کلیدشونم یه جوری باید ازش بگیریم که شبا نتونه درو باز کنه بره بیرون. یه کارایی هم هست مثل مرور خاطرات گذشته و سوال کردن و جدول حل کردن و اینا که می‌گن به حافظه کمک می‌کنه. تا ببینیم خدا چی می‌خواد.

خاور: نگران نباشین. من پیشش می‌مونم. مراقبش هم هستم. همه این کارهارم باهاش می‌کنم.

دور کردن گوشی خیراندیش از صحنه

جای مونیتور کارگردان تغییر می‌کند و به دلیل همین جا به جایی، محمدزاده گوهر خیراندیش را صدا می‌زند. خیراندیش که داخل اتاق است با در دست داشتن متن‌ها و گوشی تلفن همراهش بیرون می‌آید و آنها را روی چهارپایه‌ای گذاشته و به سمت صحنه می‌رود،‌ اما بعد از چند ثانیه دوباره به سمت وسایلش برمی‌گردد و می‌گوید:‌ داشتم با دخترم درباره موضوع مهمی در خارج از کشور صحبت می‌کردم و ممکن است گوشی‌ام زنگ بخورد. به همین خاطر، وسایل را دورتر از گروه و روی پله‌ها می‌گذارد و مقابل دوربین قرار می‌گیرد.

فضای مجازی به داد مدیر صحنه رسید

یکی از حُسن‌های تلفن همراه و فضای مجازی را در پشت صحنه سریال‌ها به روشنی می‌توان فهمید و آن هم جلوگیری از همهمه و صحبت‌های دو نفره است. اغلب عوامل در زمان استراحت‌شان با تلفن‌هایشان سرگرم شده‌اند و کمتر صدای پچ پچ‌های دو نفره عوامل در پشت صحنه به گوش می‌رسد.

خطری که گوهر خیراندیش و رویا تیموریان را آزار می‌دهد

خیراندیش و تیموریان روی صندلی می‌نشینند و فرهاد آئیش، مهسا طهماسبی و آزاده صمدی روبروی آنها به میله‌های void تکیه می‌دهند. در این سکانس قرار است فقط چهره سه نفری که ایستاده‌اند نمایش داده شود و خیراندیش و تیموریان صدایشان شنیده می‌شود. وسط تمرین دیالوگ گویی بازیگران، یکی از مسئولین صحنه روی این میله‌ها می‌ایستد تا پارچه‌ای مشکی را جلوی پروژکتور نصب کند. خیراندیش و تیموریان از اینکه ممکن است خطری او را تهدید کرده و به سمت پایین پرتاب شود، ناراحت هستند و حتی تیموریان از روی صندلی خود بلند شده و برای لحظاتی این فضا را ترک می‌کند و خیراندیش هم پشتش را به این صحنه می‌کند تا کمتر اذیت شود. او به صورت منطقی برای مسئولین صحنه توضیح می‌دهد: این میله‌ها و دیوار متصل به آن برای دکور ساخته شده و آنقدر محکم نیست که بتواند آدم را روی خود تحمل کند و هر لحظه امکان پرتاب به سمت پایین وجود دارد. آئیش که شدت حساسیت‌ها را می‌بیند به سمت مسئول صحنه که روی میله‌ها قرار گرفته است می‌رود و پاهای او را نگه می‌دارد تا نیفتد.

 آئیش و سوالی درباره کلیت سکانس

سکانس بعدی، سکانس 14 و مربوط به قسمت 21 است. آئیش که می‌داند منشی صحنه و کارگردان به راکوردها دسترسی دارند، از آنها درباره کلیت این سکانس سوال می‌کند و آنها پاسخش را می‌دهند. گوهر خیراندیش که بسیار خوش اخلاق است بعد از پایان هر سکانس برگه‌های متن‌هایش را در اختیارم قرار می‌دهد تا از فضای پشتش که سفید است، ‌استفاده کنم. در این سالن کتابخانه‌ای بزرگ با رنگ مشکی قرار دارد و داخل آن همه نوع کتاب دیده می‌شود از کتاب شعر گرفته تا کتاب‌های تخصصی و علمی به زبان انگلیسی. تنها فرشی که در این ساختمان دیده می‌شود، فرشی 6 متری است که کف این سالن انداخته‌اند.

 

خانه‌ای با اتاق‌هایی تو در تو

در انتهای همان راهرویی که آشپزخانه در آن قرار دارد، دو اتاق دیگر هم هست. یکی اتاق گریم و دیگری اتاقی است که حالا آئیش در آن مشغول استراحت است. در اتاق گریم عکس تمامی خانواده‌های این سریال در کنار یکدیگر به دیوار چسبانده شده است. کنار آشپزخانه راهرویی در خلاف جهت راهروی قبلی مشاهده می‌شود که در آن دو اتاق قرار دارد و در هر کدام از این اتاق‌ها وسایلی چیده شده است. هر کدام از این اتاق‌ها متعلق به یکی از این خانوارها است. این راهرو به سالنی می‌رسد که تخت خوابی با روتختی قهوه‌ای رنگ در آن دیده می‌شود، در انتهای سالن، دو اتاق دیگر قرار دارند که در یکی از آنها وسایل پسرانه چیده شده است. سمت چپ دری است که از اینجا به نرده‌ و میله‌های سفید آهنی که بازیگران در کنارش مشغول نقش آفرینی بودند، راه دارد. این نرده‌ها دور تا دور سالن و درست در بالایسالن طبقه پایین است و اگر فردی در سالن پایین باشد می‌تواند با افرادی که در طبقه بالا هستند، صحبت کند.

تاکید صمدی روی بامزگی دیالوگش

چند ساعتی می‌گذرد و هوا تاریک می‌شود. حالا دیگر سامان مقدم به گروه پیوسته و خودش این سکانس‌ها را ضبط می‌کند. صمدی به کارگردان می‌گوید: اگر دیالوگم بامزه نشد تغییرش بدم؟ پوران می‌گوید خاور خانم مشغول مرتب کردن اتاق است برم ببینم چک مو پیدا کرده؟ خانم‌ها به دنبال او به سمت اتاق می‌روند تا مراقبش باشند. آئیش می‌گوید اگر شرایط ایجاب می‌کرد من را هم صدا کنید. این سکانس چند بار تکرار می‌شود و کارگردان از آئیش می‌خواهد تا در پایان سکانس پشت به دوربین از میله‌ها به سمت پایین نگاه کند.

تعجب بازیگران به فامیلی میرفندرسکی!

در این سکانس، پوران خانم درباره چکی صحبت می‌کند که سالها پیش به شوهرش داده شده بود و او الان می‌خواهد دنبالش بگردد. مهناز نام صاحب چک را از او سوال می‌کند و او هم می‌گوید: دقیقا یادم نیست اما فکر کنم یه چیزایی مثل میرفندرسکی بود! مهناز تعجب می‌کند و می‌گوید: چه جالب! این فامیلی از اون فامیلی‌ها است که اصلا از ذهن آدم پاک نمی‌شه! مثل همه فامیلیا نیست.

«دیوار به دیوار» داستان پنج خانواده را روایت می‌کند که به دلایلی مجبور می‌شوند سه ماه در یک خانه با یکدیگر زندگی کنند. این پنج خانواده پیش از این هیچ آشنایی با یکدیگر نداشته‌اند و در یک روز بنا به اتفاقی مجبور می‌شوند که با هم زندگی کنند…

اسامی دیگر بازیگران «دیوار به دیوار» که تاکنون همگی آنان مقابل دوربین رفته اند به ترتیب حروف الفبا عبارتند از اشپیتیم آرفی، فرهاد آئیش، ویشکا آسایش، یاسمینا باهر، رویا تیموریان، پژمان جمشیدی، گوهر خیراندیش، حسن زارعی، علی شادمان، مجید شهریاری، آزاده صمدی، مهسا طهماسبی، جواد عسگری، شمسی فضل اللهی، رضا ناجی، مهوش وقاری.

دیگر عوامل اصلی «دیوار به دیوار» عبارتند از: سرپرست نویسندگان: خشایار الوند، جانشین تهیه کننده و مدیر تولید: شهرام دانش پور، مدیر تصویربرداری: داود رحمانی، صدابردار: محمود خرسند، مدیر برنامه ریزی و دستیار اول کارگردان: علیرضا شمس شریفی، مشاور پروژه: سروش محمدزاده، طراح گریم: ایمان امیدواری، تدوین: سیامک مهماندوست، طراح صحنه: محسن نصراللهی، طراح لباس: زهره رحمانی، صدابردار جایگزین: احمد اردلان، دستیار دوم کارگردان: یوسف وجدان دوست، مشاور رسانه‌ای: امین اعتمادی، دستیار اول صحنه: جواد فاضلی، سرپرست گریم: سیامک احمدی، مجریان گریم: میلاد مزینانی، الهام فراخی، یاسمن ادیبی، دستیار کارگردان: مهشاد فقهایی، منشی صحنه: مرجان تاجیک، عکاس: مهراد اصلان زاده، دستیاران تصویر: احمد کاووسی، فرزین ابراهیمی، امیرحسین واحدی، حسام سلیمی، یاشار زاهد، امیر نریموسایی، دستیاران صدا: مهرداد مقیسه، برجی، مدیر صحنه: احمد عبداللهی، دستیاران صحنه: محمد مرادی، امین حاجیخانی، دستیاران لباس: علی یعقوبی، الهه قبادی، مدیر تدارکات: سعید سجودی، دستیار تولید: مهدی قیومی، تدارکات: سجاد نوری، سجاد امانی، محمد سلیمانی، محمد محمدی.

 

 

منبع: فردا