درسی که یاغی جوان استقلال باید یاد بگیرد!
یاغی جوان استقلال با همین روال اگر سرنوشتی به بدی علی اکبریان و تلخی مجاهد خذیراوی در انتظارش نباشد، کمتر از آنها هم به انتظارش ننشسته است!
باشگاه استقلال در دو دهه اخیر شاهد حضور دو بازیکن در مجموعه اش بوده که پس از پوشیدن پیراهن این تیم دچار حواشیای شدند که نه تنها باعث از بین رفتن فوتبالشان شد بلکه زندگی عادیشان را نیز به شدت تحت تأثیر قرار داد!
علی اکبریان!
علی اکبریان از فوتبالیستهای تکنیکی، باهوش و دریبلزن منطقه نعمتآباد تهران بود. او در دهه هفتاد عضو باشگاههای پارسخودرو، استقلال و پرسپولیس بود که در سال ۱۳۸۹ به دلیل محکومیت در یک اتفاق بسیار بد، به حکم اعدام محکوم شد ولی در ادامه تا پیش از اجرای آن با ورود موسپیدهای ورزش و پیشکسوتان سرخابی، این حکم به حبس ابد تقلیل پیدا کرد ولی این ماجرا هم باعث عبرت گرفتن از اقدامی که به واسطه اش به این وضع گرفتار شده بود، نشد! او در مرخصی بار دیگر تخلف کرد و این بار با ۵/۲۸ گرم ماده مخدر «شیشه» دستگیرش کردند تا همه ملاحظات قبلی درباره اش زیر سؤال برود! گرچه باز هم با ورود بسیاری از مسئولان و پیشکسوتان تلاش شد به شرایطی بدتر از این دچار نشود ولی باز هم او باید ضمن پرداخت جریمه ۵۶ میلیون تومانی حداقل تا سال ۱۴۰۸ در حبس بماند و در صورت دارا بودن حُسن خلق، آزاد شود!
مجاهد خذیراوی!
مجاهد خذیراوی هم از دیگر افرادی بود که خواسته یا ناخواسته دچار تلاطم شدید ناشی از حواشی موجود در باشگاه بزرگ استقلال شد! امواج شهرت، بدترین عواقب را برای فوتبالیستها رقم میزند! مجاهد خذیراوی هم فوتبالیست آبادانی بود که با صنعت نفت همان شهر به فوتبال ایران شناسانده شد و مدارج پیشرفت تا تیم ملی کشورمان را خیلی سریع از طریق حضور در باشگاه استقلال پیمود. خذیراوی تکنیکی، دریبلزن و فوتبالیستی بود که این ورزش را چشمنواز ارائه میکرد و سریع مشهور شد! شهرتی که در واقع قله امواج سهمگین حاشیه بود و این فوتبالیست را با خود به زیر کشید و مانع از تجربه فوتبال ایران از داشتن چنین بازیکنی کمتر از ۳، ۴ سال شد! گرچه او پس از بازگشت دوباره به فوتبال بعد از غیبتی ۵ ساله باز هم به فوتبال برگشت ولی دیگر نه سن و سال قبل را داشت و نه روحیه و انگیزه جوانی اش را!
مهدی قائدی!
مهدی قائدی هم ویژگیهایی بسیار شبیه این دو بازیکن دارد. فوتبالیستی دریبلزن، باهوش و تکنیکی که اتفاقاً جنوبی هم هست! بازیکنی که از لیگ دسته یک به دسته برتر و یکی از دو تیم پرطرفدار پایتخت رسید و به سرعت اسیر امواجی شد که بزرگترینهای فوتبال را نیز با خود به زیر کشیده است! مهدی قائدی نیامده رودرروی سرمربی اش ایستاد، با ارتکاب به رفتارهای پرخطر ساعت ۱:۳۰ بامداد در بلوارهای بوشهر ماشینسواری کرد و درگیر سانحهای شد که همراه با مرگ احمدرضا شاکر شد! او هم مانند علی اکبریان که در مرخصی از زندان مرتکب تخلف شد، در مرخصی تحصیلی که باشگاه برای رسیدگی به امور دانگشاهی اش به او داده بود، به این دردسر بزرگ گرفتار آمد! گرچه پس از بازگشت سلامت از تخت بیمارستان اهواز به زمین چمن، باز هم بطری آب به زمین کوبید و در اینستاگرام زیر عکس این و آن متن نوشت! در نهایت هم حالا برای سومین بار در یک فصل و نیم اخیر با وینفرد شفر به مشکل برخورده و قرار شده از او تعهد سفت و سختی بگیرند!
راه نجات!
یاغی جدید استقلال با همین روال اگر سرنوشتی به بدی علی اکبریان و تلخی مجاهد خذیراوی در انتظارش نباشد، کمتر از آنها هم به انتظارش ننشسته است! قائدی یا باید قید بودن در استقلال را زده و خودش را از ذرهبین رسانهها خلاص کند و یا با ماندن در این تیم باید رویه اش را ۱۸۰ درجه تغییر بدهد در غیر این صورت اوضاع روز به روز برایش بدتر از قبل خواهد شد!