نقدی بر استفاده ابزاری از سلبریتیها در تلویزیون
میخواهد زنده بماند!
یک استاد ارتباطات درباره اینکه در چه شرایطی رسانه به سمت سلبریتی محوری میرود، معتقد است: رسانهای که بعضا بخاطر میزان نفوذش در میان مخاطب دچار بحران شده باشد، مشروعیتش از منظر مخاطب زیر سوال رفته باشد، گاهی از حد نرمال خارج شده باشد سعی میکند خلأها و نواقص خود را با آوردن چهرههای مشهور پر کند.
سید محمدرضا خوشرو در پاسخ به این پرسش که در چه شرایطی رسانه به سمت سلبریتیمحوری میرود؟ اظهار کرد: طبیعتاً رسانه به یکسری از مولفههایی که جذب مخاطب میتواند برایش داشته باشد، آویز میکند و تلاش میکند از آنها به عنوان عنصر جذبکننده مخاطب استفاده کند؛ حال فارغ از اینکه جذب مخاطب با نگهداشت مخاطب متفاوت است منتها در همان وهله اول سعی میکند از آپشنی که در دنیا رایج است و آن استفاده از سلبریتیها ست استفاده کند.
این استاد ارتباطات ادامه داد: نکتهای که وجود دارد ضرورت و چگونگی استفاده از سلبریتیهاست. ضرورت حضور سلبریتیها قابل پذیرش هست و به هر حال چهرههای مشهور برای مخاطب احساس بهتری ایجاد میکنند. اما بحث بر سر حد و اندازه کیفیت و کمیت است. رسانههایی که بعضاً میزان نفوذشان در مخاطب دچار بحران شده باشد مشروعیتشان از نظر مخاطب زیر سوال رفته باشد، گاه از حد نرمال خارج میشوند و سعی میکنند خلأها و نواقصشان را با آوردن چهرههای مشهور و سلبریتیها پر کنند و به همین دلیل از حد طبیعی و نرمال خارج میشوند.
خوشرو با بیان اینکه حضور یک سلبریتی در رسانه هم به لحاظ کیفی و هم به لحاظ کمی اهمیت بسزایی دارد، گفت: به لحاظ کمی میبینیم که در برنامههای ممکن است استفاده از سلبریتیها مشاهده شود که ضرورت نداشته و حتی برخی از آنها هم غلط است. به هر حال حوزه تخصصی سلبریتیها مشخص است یا خوانندهاند یا بازیگرند و یا ورزشکار و اینگونه شهرت خود را به دست آوردهاند، استفاده ابزاری برای جذب مخاطب در خیلی از مواقع تأثیر برعکس خواهد داشت. بحث تناسب مطرح است؛ اینکه آیا در یک برنامه لازم است سلبریتی مجری باشد یا مهمان.
خوشرو در ادامه با بیان اینکه رسانه با چالش مهم و جدی سلبریتی محوری رو به روست، مطرح کرد: این یک چالش جدی است که گزینش سلبریتیها چگونه باشد، چه تعداد باشد کجا و به چه منظور و هدفی استفاده شود و این پارادوکس باعث واکنش منفی مخاطب میتواند باشد.
خوشرو با یادآوری اینکه به هر حال رسانههای جهان از سلبریتیها استفاده میکنند و از طرفی مردم هم دوست دارند در مورد چهرههای مشهور و زندگی آنها بدانند، یادآور شد: این اتفاق به خودی خود بد نیست به عنوان مثال اخیراً شنیدیم که تلویزیون قصد داشته از یکی از خوانندگان به عنوان مجری برنامه مناسبتی رمضان بهره بگیرد و این دقیقاً حوزه تخصصی آدمهاست ما باید مجری سلبریتیهایی برای اینگونه برنامهها داشته باشید به عنوان مثال احسان علیخانی یک سلبریتی است و تخصصی جز اجرا ندارد و اجرایش باعث سلبریتی شدنش شده است و یا رضا رشیدپور. اینها تصویربردار نبودند که مجری شدند، این افراد مجری بودند و سلبریتی شدند و جایشان درست است. اما اگر یک سلبریتی از گونه دیگری به عنوان مجری انتخاب شود این جاست که دچار اشکال میشویم.
این مدرس ارتباطات سپس با اشاره به حذف ویژه برنامه ماه ماه با اجرای بنیامین بهادری از آنتن تلویزیون، یادآور شد: زمانی که بخواهند جای فردی مثل احسان علیخانی را با شهرت سلبریتی دیگری، پر کنند، طبیعتاً دم دستیترین راهکار برای حل این معضل است. در حالی که با سختی بیشتری باید تلاش میشد مجری مناسبتری انتخاب شود یا اگر لازم بود مجری جدیدی معرفی میکردند به هر حال یک فرصت ایجاد میکردند. درست است شاید ۳۰ درصد ریزش مخاطب وجود داشت اما به هر حال دیده میشد. تلویزیون باید یک سلبریتی مجری در چارچوب سیاستهای خود انتخاب میکرد، نه اینکه راحتترین راه ممکن را انتخاب کند که مدیران دیگر آن برنامه را حذف کنند و این اتفاقات هم مکافات مدیریت غیرهماهنگ در رسانههاست.