نگاهی به "معضل ناهنجاریها در فوتبال بانوان" از زاویه ای دیگر
خشونت و درگیری آنقدر در ورزش ایران عادی شده است که دیگر به آن عادت کردهایم. این در حالی است که در معضل به وجود آمده زن و مرد نمیتوان از هم جدا کرد.
شاید بتوان به آنچه این روزها به عنوان «معضل ناهنجاریها در فوتبال بانوان» یاد میشود از زاویهای دیگر نگاه کرد.
پرده اول را یک خاطره میسازد. سالها قبل، شاید بیش از یک دهه و چند سالی پیشتر از امروز، یکی از بازیکنان شهیر تیم استقلال به یکی از خبرنگاران میگفت: «زمانی که در ورزشگاه آزادی بازی برگزار میکنید همه چیز عوض میشود. بازیکنان جلوی تماشاگرهای زیاد و دوربینهایی که آنها را به صورت مستقیم نشان میدهند، تمارض میکنند. خودشان را زمین میزنند و با داور درگیر میشوند. فقط برای اینکه میدانند دوربین آنها را نشان میدهد. بازی استقلال و پرسپولیس هم برای بازیکنان این تیمها و هم بازیکن و مربی حریف فرصت خودنمایی شده است. به همین دلیل به هر سوت داور واکنش نشان میدهند.»
تازه آن روزها، اوضاع به نابسامانی امروز فوتبال مردان ایران نبود. اینگونه که یازده بازیکن برای اعلام یک اوت یا کرنر روی سر داور و کمکها بریزند. آن داستان تلخ بود اما آنقدر بیتفاوت از کنارش گذشتند تا به مرور به یک معضل تبدیل شد. معضلی که حالا با لقب «خشونت» آن را میشناسیم. نامش آشنا نیست؟ همین لقب برای فوتبال ایران درد نیست؟
اتفاقی که شاید روزی تنها در ورزشگاه آزادی و زمینهای فوتبال رخ میداد، حالا و به مرور زمان، براساس یک اپیدمی ناخواسته، به دیگر رشتههای ورزشی نیز سرایت کرده است. از درگیری و زد و خورد در لیگ واترپلو گرفته تا پرخاشگری بازیکنان سرشناس والیبال و بلند قامتان بسکتبال. آن درگیری بیدلیل در جام ملتها با داوری که هنوز اعلام خطا نکرده بود را که یادمان نرفته است. یا صحنههای تلخی که پایش به تشکهای کشتی نیز کشیده شد؟ ورزشی که دم از مرام و مردانگی میزد بارها خشونت و درگیری لفظی و فیزیکی را به خود دید.
اتفاقاتی گزنده که از سوی حتی رسانهها نیز دیگر عادی شده و بارها خوانده و شنیدهایم که از درگیریها و خشونت با واژه چاشنی در ورزش نام برده شده است. گویا پذیرفتهایم که این حواشی به ورزش ما طعم میدهد. طعم تلخ که دیگر به آنها عادت کردهایم. مزه گس و تلخش زیر زبانمان نشسته و دوستش داریم.
حالا همین طعم تلخ، به لیگ فوتبال بانوان ایران رسیده است. چرا باید حیرت کنیم؟ در دو هفته اخیر و به صورت متوالی، فوتبال زنان ایران میزبان درگیریهای فیزیکی و شفاهی بود. درگیری لفظی و فیزیکی بازیکنان دو تیم شهرداری سیرجان و ذوب آهن. بازیکنان دو تیم وسط زمین به جان هم افتادند. تصاویر ضرب و شتم آزار دهنده بود. حتی برای بازیکنانی که خود خالقش بودند. اتفاقی که در هفته هفدهم لیگ نیز رخ داد اگرچه زد و خورد کمتری داشت، اما بار منفی خود را روی سر جامعه نشاند.
تاسف بار میدانید کجاست؟ آنجایی که میگویند یا مینویسند یا فریاد میزنند که این، از ورزش زنان انتظار نمیرود. دقیقا چرا انتظار نمیرود؟ زنان و مردان کجا در این جامعه از هم جدا شدند؟ چرا دچار شدهایم به انتظارات بیهوده؟ در جامعه ورزشی که خشونت در آن امر عادی است و با دوسه جلسه محرومیت از سوی کمیتههای انضباطی در پی مقابله با آن هستند چرا باید توقع فراتر نرفتن غدد سرطانی در ورزش کشور را داشت؟
پروندههای متعدد درگیری و خشونت و بزههای دیگری که در ورزش ایران رخ داده نشان می دهد با جریمه محرومیت و جزای نقدی نمیتوان این حواشی و نا بهنجاریها را از ورزش دور کرد. اگر میشد، خب تا امروز وضعیت ورزش و فوتبال ایران چنین نبود.
به نظر میرسد ورزش ایران به جای عوامل پساگیری، نیاز به راه کارهای پیشگیرانه داشته باشد. اگر هنوز حوصله شعار در مورد فرهنگ سازی را دارید، سطور بعد را هم بخوانید اما لااقل بدانیم این بلای بی اخلاقی در حال رشد و نمو است.
شاید باید راه کارهایی که پیش ورزشکار و قهرمان و پدیدهای که قرار است سلبریتی کشور شود میگذاریم را دوباره مرور کنیم. این دشوار نیست که به جوان تفهیم کرد احترام به داور اصل یک رفتار اجتماعی است. دشوار نیست که به جوان ورزشکار آموزش داد و تفهیم کرد که به مامور امنیتی ورزشگاه احترام بگذارد. تماشاگر را کتک نزند، هوادار را زیر فحاشیاش نکشد. به مربی حریف سیلی نزند. همان جا بانوی ورزشکار هم میآموزد که برای شکست مقابل تیم حریف نباید به موبایل سرپرست تیم و بازیکن حریف حمله کرد یا در رختکن را شکست.