مروری بر عملکرد وینفرد شفر در فوتبال ایران/ سرمربی آلمانی ، دلال بود یا ناجی؟
در یک گزارش مروری بر عملکرد وینفرد شفر در فوتبال ایران خواهیم داشت.
کمتر از سه ماه بعد از قطع همکاری آبیهای تهرانی با وینفرد شفر این سوال بیش از پیش در ذهنها خانه کرده که این مرد در آستانه ۷۰ سالگی از کشور آلمان واقعاً چه بود؟ البته او یک مربی خوب و با صلاحیت بود و هست که در دوران میانسالی کارهای مهمی در بوندسلیگا و سپس در سطح ملی و بهعنوان مثال در تیم ملی کامرون انجام داد و اگرچه حاصل کارش در جاماییکا خوب نبود اما باشگاه کارلسروهه آلمان معترف است که شفر به گردنش حق دارد و اگر او نبود هرگز به آن سبک و روال در اواخر دهه ۱۹۹۰ و نیمه اول دهه ۲۰۰۰ آبروداری نمیکرد و این همان عصری بود که از درون کارلسروهه کوچک امثال توماس هسلر بزرگ (و البته کوچک جثه) معروف سر برآوردند و این تیم را به پدیده بوندسلیگا تبدیل کردند.
او چه میکرد؟
بنابراین طیف زمانی و حوزه فراگیری سوال فوق را در نظر میگیریم و پس از تصحیحهای لازم و توضیحات فوق آن را به این شکل نو مطرح میکنیم؛ شفر در سالهای اخیر چه میکرده و پیش از فراخوان وی به استقلال و حین و بعد از آن مشغول چه کاری بوده است؟ شواهد و اتفاقات به ما میگویند که شفر بعد از جدایی از تیم ملی جاماییکا در اواخر سال ۲۰۱۶ هیچ پستی را در مستطیل سبز و در حیطه مربیگری تیمها عهدهدار نشده بود و روایت میکنند (و البته به شکلی موثق) که در امارات یکی از محلهای اصلی فعالیتاش به کارهای نقل و انتقال بازیکنان مستعد مشغول بوده و بسان یک ایجنت (Agent) عمل میکرده است. حسن روشن که صراحت لهجه بیشتری نسبت به سایرین دارد، به وضوح به این مساله اشاره کرده و در بدو به کارگیری شفر توسط رضا افتخاری مدیرعامل وقت استقلال از این وجه از شخصیت شفر پرده برداشته و گفته بود که این مربی آلمانی بیش از آن که مشغول رتق و فتق کارهای تاکتیکی و تنظیم شکل بازی یک یا چند تیم باشد، به نقل و انتقال بازیکنان مشغول است و در دبی دفتری زده و این گونه کارها را ساماندهی و کسب درآمد میکند.
انگشت روی نام بعضی نفرات
با گذر زمان و پس از ماهها حضور و کار شفر در جمع آبیها بر آنها نیز مشخص شد که وی گرایشهایی از این دست هم دارد و اگر در میان بازیکنان فقط یکی دو نفر مورد نظر شفر به این نکته پیبردند سران استقلال که پیوسته با شفر چانهزنی و همکاری مدیریتی میکردند، بیش از سایرین این قسمت از کاراکتر و هویت کاری سرمربیشان را لمس کردند. این قضیه زمانی بیشتر رو شد که شفر روی نام یکی دو بازیکن مستعد استقلال انگشت گذاشت و ابراز تمایل کرد که آینده حرفهای آنها را شخصاً در جایی از اروپا و منجمله در آلمان که سالها حوزه کاری وی بوده است رقم میزند.
اصرار بر خریدها
به همین سبب و با چنین مقدمات و پشتوانهای بود که وقتی استقلال راساً اقدام به واگذاری اللهیار صیادمنش به فنرباغچه ترکیه کرد، شفر خوشش نیامد و به همین دلیل و نظایر آن بود که شفر اصلاً راضی نبود خریدهای خارجی توسط سایرین در استقلال انجام شود و اصرار بر این داشت که خودش انتخاب و خرید کند و همین کار را نیز میکرد. این امر با روحیات تجارت مأبانه و کارهای ایجنتی وی همخوانی بیشتری داشت و او را قادر میساخت که بر سرنوشت کنونی و آینده کاری برخی شاگردان مستعد خود تسلط بیشتری بیابد. او در گفتوگوی خود با سران استقلال نیز به وضوح گفته بود که در ترانسفرها باید حق رأی و حوزه عمل داشته باشد و در این زمینه نقشی بسیار فزونتر از یک مربی عادی را به عهده گیرد که معمولاً حوزه وظایفش البته در مورد خرید و فروش بازیکن فقط در حد ارائه نام نفرات مورد نظرش به سران باشگاه و به دپارتمانی است که کار خرید و فروش بازیکنان را ساماندهی و اجرا میکنند. باز در همین راستا است که شفر بعد از آغاز همکاریاش با باشگاه بنییاس امارات به سران این تیم گفته است خارجیهایی را که برای فصل بعد جذب کردهاند نادیده بگیرند و کارهای مرتبط با این قضیه را خودش مدیریت و اجرا خواهد کرد.
احیای یک تیم ساقط شده
البته شکی نیست که شفر طی یک سال و نیم هدایت استقلال مجموعاً خوب عمل کرد و یک تیم ساقط شده توسط علیرضا منصوریان را با همان نفرات و با برخی جرح و تعدیلها و آمدن و بردن مهرههای تازه و بخصوص خارجیها متحول کرد و پس از سوم شدن در لیگ هفدهم به مدعی جدی قهرمانی در لیگ هجدهم تبدیل کرد و اگر قدری هوشیارتر و شاگردانش فرصت شناستر بودند، شاید بر سکوی قهرمانی هم مینشست اما فهرست فعالیتها و حوزه کاری شفر در دو سه سال منتهی به شروع فعالیتهایش در استقلال به گونهای نبود که یک مربی فعال و تمام وقت را گواهی بدهد و برعکس او نمای مردی را داشت که از راههای جنبی و مشاغل ضمیمهای فوتبال ارتزاق میکرد و اگر بخواهیم جمله آخر را تصحیح و کامل سازی و به گونهای بهتر ادا کنیم به این شکل در میآید که شفر در این سالهای آخر از طریقی که گفتیم نه ارتزاق بلکه بر ثروت و اندوخته قبلیاش اضافه میکرد که البته برای مردی که بیش از پنج دهه با فوتبال عجین بوده، چنین چیزی اصلاً جای تعجب ندارد و صنعت فوتبال به اندازهها و ابعادی رسیده که هر فردی در قالبهای شفر و با نام و رسمی همچون او امکان و اجازه استفاده حداکثری از شرایط و شهرت خویش را دارد.
تحمیلی در کار نبود
البته استقلالیها نباید بابت به کارگیری مربی از این دست ناراحت و پشیمان و معترض باشند زیرا اولاً خودشان جذب کننده وی و پیشنهاد دهنده بودند و فتح باب کردند و پیش رفتند و این موضوع به آنها تحمیل نشد و ثانیاً شفر در قیاس با سایر گزینههایی که میتوانستند بعد از رفتن منصوریان زمامدار امور شوند، ضعیفتر عمل نکرد و شاید در اغلب بازیهای بزرگ بازنده بوده باشد اما به استقلال هویت و استحکام و عزمی را از نو ارزانی داشت که این تیم نبودش را به شدت حس و بابت آن احساس تأسف و خسران میکرد و اینکه شفر طی سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ در عین مربیگری احتمالاً یک دلال هوشمند هم بوده، چیزی از ارزشهای فنی و دستاوردهای راهبردی او در استقلال نمیکاهد و از موقعیت و جایگاه وی بهعنوان یک مربی شاخص چیزی را کم نمیکند.