شرور کارت قرمز دار به خاطر دوستش مرتکب قتل شد
تبهکار شرور که در یک قدمی فرار از مرز دستگیر شده مدعی شد کارت قرمز دارد و بهخاطر دوستش مرتکب قتل شده است.
عصر پنجشنبه 9 خرداد گزارش تیراندازی و مرگ مرد جوانی به بازپرس کشیک قتل و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد. با مخابره این خبر بازپرس و تیم جنایی راهی محل قتل در خیابان صفا محدوده میدان امام حسین(ع) شدند. در بررسیهای اولیه مشخص شد دو مرد سوار بر موتور سیکلت با مقتول و پدرش درگیر شده و یکی از سرنشینان موتورسیکلت با شلیک گلوله مرد جوان را به قتل رسانده و پدرش را نیز که صاحب یک قصابی بود مجروح کرده است.بهدستور بازپرس جنایی، بررسیها برای دستگیری عامل این جنایت ادامه یافت تا اینکه کارآگاهان جنایی متهم را در یکی از مرزهای غربی کشور بازداشت کردند. سرهنگ داوود فرد، جانشین پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: این متهم از اراذل و اوباش سطح یک بوده که برای خودنمایی دست به این جنایت زده است.
گفتوگو با متهم
حسین جوانی قوی هیکل است که پنج مدال طلا در رشته وزنه برداری قدرتی دارد اما میگوید بیماری شدید اعصاب و روان داشته و کــــــارت قرمز دارد . وی درباره آشنایی اش با مقتول گفت:یکی از دوستانم در آن محله زندگی میکرد و من هم به آنجا رفت و آمد داشتم.
چرا با او درگیر شدی؟
به خاطر یک دختر. دوستم به نام مصطفی از دختری به نام شیلا خوشش میآمد اما متوجه شد فرشید -مقتول- هم به آن دختر علاقهمند شده و به شیلا گفته بود باید با من دوست شوی. مدتی قبل من و مصطفی داخل قهوه خانه نشسته بودیم که فرشید با دوستانش وارد و با مصطفی درگیر شدند. من آن زمان پا درمیانی کردم و به دعوا خاتمه دادم.اما چندی بعد یک روز مصطفی به من یک اسلحه کلت داد و مرا تشویق کرد که حال فرشید را بگیرم. من بیماری اعصاب و روان دارم بههمین خاطر هم از خدمت سربازی معاف شدم و کارت قرمز دارم. داروی اعصاب هم مصرف میکنم. البته داروها باعث تورم در پاهایم شده بود و وزنم را 130 کیلو کرده بود من هم از این وضعیت ناراحت بودم و از 6 ماه قبل داروهایم را کنار گذاشتم. اما حالم بدتر شد روزی که قتل را مرتکب شدم 5 روز بود که نخوابیده بودم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
داشتم از مقابل مغازه قصابی پدر فرشید رد میشدم که فرشید به من گفت چرا چپ چپ نگاهش میکنم. جرو بحثمان شد اما من آنجا را ترک کردم. به مصطفی زنگ زدم و او گفت باید جواب این رفتار فرشید را بدهی. من هم اسلحه را از خانه برداشتم و یک ربع بعد از آن ماجرا سوار بر موتور یکی از دوستانم شدم و به محل رفتم. قصدم قتل نبود ولی آنجا چند نفر با چاقو و قمه به من حمله کردند و من هم به ناچار تیراندازی کردم. مصطفی مقصر تمام این اتفاقهاست موقع قتل و درگیری هم از داخل مغازهای در همان اطراف شاهد ماجرا بود اما اصلاً واکنشی نشان نداد در حالی که من به خاطر او وارد درگیری شده بودم