سید محسن هاشمی
من اگر شهردار کلانشهری بودم
وبلاگ > هاشمی، سید محسن - این یادداشت دغدغه های یک شهروند و البته با پیشینه مدیریت پایه چهار ساله در عرصه شهرسازی است. من اگر شهرداربودم سه هدف کلان را در راستای ماموریت افزایش کیفیت زندگی شهری جستجو و دنبال می کردم.
به باور من شهر مجموعه ای از جمعیت انسانی در برج و بارو، اتوبان،آسمان خراش و مراکز عظیم تجاری نیست! شهر محلی است که در آن شهروند (و نه شهر نشین) دارای حقوقی معلوم و پرسشگر زندگی می کند.
کلان شهر های امروز دنیا عمدتا با تراکم جمعیت، آسیب های اجتماعی ناشی از فقر و بیکاری، مسایل حمل و نقل عمومی و آلودگی هوا دست به گریبانند. دنیای مدرن در نخستین گام این مجموعه مسایل و آسیب های زندگی شهری را در فرآیند مدیریت یک پارچه شهر باز تعریف می کند.
تهران و سایر کلان شهر های ایران امروز نخستین نیازمندیشان هوای پاک است. تامین این نیازمندی دو سویه دارد. سویه نخست آن دولتمردان و مدیران شهری اند که موظف بوده اند برای این نخستین نیاز شهروندان با تنظیم مقررات بهنگام و برنامه ریزی و اجرای عملی آن برنامه ها اقدامات لازم برای تامین این کمینه نیاز آدمیان تدبیر کنند که بر خلاف انچه در این بیست و سه سالی که از حاد بودن آلودگی هوایش گذشته است هم چنان مقامات مسیول دیگری را مقصر و مسبب می دانند.
سوی دیگر این معادله شهروندان اند که با اندکی سواد شهروندی به معنای مطالبه گری و مسیولیت پذیری می توانند بخش قابل توجه از این نیاز (تامین هوای پاک) را برآورده سازند. اما این سوی دوم نیز با بی توجهی به ضرورت داشتن حق هوای پاک و با زیاده خواهی در استفاده از خودرو های شخصی به ویژه تک سرنشین نه تنها گره بر گره کور آلایندگی هوا می زنند بلکه خیال مقامات را نیز در مطالبه گری این مهم راحت می کنند.
من اگر شهردار می شدم با تنظیم لایحه ای الزامات تامین هوای پاک را احصاء و بر مدیریت واحدش پای می فشردم و از شورا شهر و مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام یک پارچگی این امر را مجدانه طلب می کردم. آنگاه در اقدامات مدیریتی ام در توسعه سیری ناپذیر اتوبان ها و بزرگراه ها عدول کرده بر مناسب سازی پیاده رو و پیاده راه ها و توسعه بکاربست خودرو های دارای استاندار های بروز زیست محیطی و موتور سیکلت های برقی غیر آلاینده با مشوق های کاهش عوارض و سود بازرگانی می کوشیدم تا مردم را به استفاده از آنها ترغیب کنم.
تامین منابع مالی پایدار برای هزینه های کلان کلان شهر ها دومین نیاز آنی است. برای پیش بینی و طراحی این منابع با بکارگیری پنج کارشناس و نظریه پرداز بلند پرواز جهان دیده می کوشیدم منابع جدید مالی را کشف و اختراع و انگاه با اقناع قوای مقننه و نظارتی آنها را به قانون و تخلف ناپذیر کنم. به این ترتیب ناگزیر نخواهم شد که از محل فروش بلند مرتبگی علاوه بر مسدود کردن ریه شهر موجبات تراکم ارتفاعی در کوچه های ده متری و کمتر از آن شوم. هم چنین با آموزش مداوم شهروندان هزینه سنگین نظافت و حمل و نقل زباله ها را به سه نوبت در هفته تقلیل می دادم.
و سومین رویکردم اگر شهردار کلان شهری بودم اینکه دستگاه های دولتی، عمومی و هر آنچه نظارتی و مجوزی است را با تنظیم و تصویب قوانین و مقرراتی ملزم به پرداخت عوارض سنگین حمل و نقل شهری می کردم تا به گوهر دولت الکترونیک وفادار باشند تا مردم را از انجام تردد های بی حاصل ناشی از دریافت مجوزها و پاسخگو نبودن کارکنان آنها برهانم.