افشای راز قتل زن خانه دار در اتاق خواب/ مهسا چگونه به قتل رسید
مرد عصبانی که همسرش را بهخاطر انجام ندادن کارهای خانه به قتل رسانده بود پس از دو سال به این جنایت اعتراف کرد.
رسیدگی به این پرونده از اردیبهشت سال 96 بهدنبال تماس تلفنی با کلانتری ماهدشت کرج شروع شد که حکایت از قتل زن جوانی بهنام مهسا 34ساله داشت. تیم ویژهای از کارآگاهان جنایی بلافاصله در محل جنایت حضور یافتند و با جسد زن جوان در اتاق خواب در حالی رو به رو شدند که شالی دور گردنش پیچیده شده و جان باخته بود.
یکی از همسایههای مقتول گفت: در خانه بودیم که شوهر مهسا در زد و کمک خواست. گفت هرچه در خانهشان را میزند کسی پاسخگو نیست و قفل در را هم نمیتواند باز کند. این در حالی بود که صدای گریه فرزند یک سالهاش شنیده میشد. ما هم به کمکش رفتیم و بالاخره در را باز کردیم اما در اتاق خواب با جسد همسرش روبهرو شدیم. بدین ترتیب مأموران پس از بررسیهای اولیه وحید - همسر مقتول - را بهعنوان تنها مظنون پرونده بازداشت کردند. اما از آنجا که هیچ مدرکی علیه وی پیدا نشد وی را با قرار وثیقه آزاد کردند. این در حالی بود که خانواده مهسا از وجود اختلاف و درگیری شدید بین دختر و دامادشان خبر داده بودند.
2 سال بعد
با گذشت دوسال از وقوع این جنایت در حالی که پلیس نتوانسته بود راز این جنایت را فاش کند بار دیگر تحقیقات روی تنها مظنون ماجرا متمرکز شد و سرانجام پس از بازداشت و بازجویی از وی لب به اعتراف گشود.
وحید که کارمند یک شرکت خصوصی بود در اعترافاتش گفت: 5 سال قبل با مهسا ازدواج کردم اوایل زندگی خوبی داشتیم اما کمکم متوجه شدم همسرم توجهی به خانه و زندگی ندارد حتی وقتی بچه دار شدیم هم او احساس مسئولیت چندانی نداشت. بیشتر وقتش در بیرون از خانه یا ارتباط با زنان همسایه میگذشت. روز حادثه زمانی که از سرکار خسته به خانه برگشتم خانه نامرتب و به همریخته بود نه از غذا خبری بود نه از توجه و محبت. عصبانی شدم از همسرم خواستم که دیگر با همسایهها مراودهای نداشته باشد و بهخانه وزندگیاش برسد. بر سر این موضوع باهم مشاجره کردیم تا اینکه من از روی خشم وعصبانیت مهسا را هل دادم که ناگهان سرش به لبه میز خورد و بیهوش شد نمیدانستم چکار کنم خیلی ترسیده بودم او را به اتاق خواب بردم وبا پیچاندن شال دور گردنش او را خفه کردم بعد هم دختر یکسالهام را کنار او خواباندم و از خانه خارج شدم. چند ساعت بعد هم برگشتم و بهگونهای وانمود کردم که در باز نمیشود. بهدنبال اعترافهای تکان دهنده مرد جنایتکار او به اتهام قتل عمد بازداشت شد. سرهنگ نادر بیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اعلام این خبر گفت: متهم هماکنون برای تکمیل پرونده دراختیار کارآگاهان دایره مبارزه با جرایم جنایی قرار دارد.
نگاه کارشناس
سرهنگ اکرم حسینزاده/ رئیس امور رسانه فرماندهی انتظامی استان البرز
چنین حوادث تلخی نمودی از افزایش خشونت در سطح جامعه است. اینگونه اقدمات جنونآمیز معمولاً در افرادی دیده میشود که از مشکلات روحی و روانی نادیده گرفته شده رنج میبرند. براساس تحقیقات کارشناسان روانشناسی جنایت بهعنوان بالاترین سطح خشونت به یکباره رخ نمیدهد بیشتر این افراد قبل از اقدام به این عمل، بارها به اشکال مختلف خشونت داشتهاند.
خشونت در کلام؛ رفتار و خشونتهای دیگری که در بستر خانوادهها شکل گرفته است.
در بسیاری از موارد همسر و فرزندان این افراد بهدلیل روابط احساسی، علاقهمند به ادامه زندگی با آنها هستند اما به شرط درمان و برطرف شدن مشکلات روانی و دقیقاً همینجاست که باید با استفاده از برخی ابزارهای حمایتی و قانونی اینگونه افراد را مجبور به پذیرش و درمان کرد.
نقش رسانهها نیز بسیار مهم است. مردم باید بدانند که اگر مردی زنش را کشت چه موضوعی دقیقاً باعث این رویداد تلخ شده چون بخش اعظم این قتلها در اثر یک اختلاف کوچک شروع شده اما به خاطر بحران خشونت منجر به قتل شده است.
ریتم خشونت تنها با آموزش صحیح تبدیل به آهنگی آرام میشود. مردی که دریک مشاجره همسر جوانش را به قتل میرساند هنوز فرو بردن خشم را یاد نگرفته وآموختن و تمرین این مهم برای آحاد مردم بسیار ضروری است.
زنان باید یاد بگیرند درمواقع عصبانیت همسران خود چه برخوردی داشته باشند، هیچکس از شکم مادرش قاتل به دنیا نمیآید این شرایط است که زمینه ارتکاب جرم او را فراهم میسازد.
زنان باید بدانند که مدیریت خانواده بر عهده آنان است و نباید برخی رابطههای فرا خانوادگی باعث نابسامانی در فعالیتهای خانوادگی شود هر چیزی جای خودش را دارد و برای یادگیری این نوع مهارت میتوان از مشاوران واطرافیانی که باتجربهتر هستند استفاده کرد.