//
کد خبر: 208725

هافبک‌های دفاعی رهبران گران قیمت فوتبال مدرن

در چند سال اخیر مربیان جوان و مولف دنیای فوتبال تغییرات زیادی را در نقش‌ها و پست‌های مختلف بازیکنان در زمین فوتبال ایجاد کرده‌‌اند. از درون دروازه تا مهاجم هدف این تغییرات قابل لمس هستند.

 نقش‌های سنتی با اصلاحات سریع در حال دگرگون شدن و پیشرفت هستند.دروازه‌بان‌های مدرن در طول تمرینات ، مدت زیادی را پا به توپ تمرین می‌کنند و در طول مسابقه لمس توپشان با مدافعان برابری می‌کند. مدافعان میانی بیشتر از درگیر شدن و دعواهای کلاسیک با مهاجمان، تمرکزشان بر روی بازیسازی  تحت فشار و پیاده کردن ایده‌های هجومی تیم از عقب زمین است. در خط میانی هم بازیکنان تک بعدی دیگر طرفدار ندارند هافبک‌های با کیفیت فوتبال مدرن پکیجی از توانایی‌های فیزیکی و فکری هستند.مهاجمان هم تنبل‌های گذشته نیستند،وظایف دفاعی جدی به عهده می‌گیرند و میزان دوندگی‌شان بیشتر از سایرین نباشد کمتر هم نیست.

ولی در کوران این تغییرات، پست هافبک دفاعی شاید بیشترین و سخت‌ترین تغییرات را به خود دیده است.

به صورت سنتی وظیفه‌ هافبک دفاعی پوشش جلوی مدافعان و تخریب بازی حریف و توپ گیری در میانه‌ی میدان بوده است.

از آنجایی که بازیسازی از عقب زمین اهمیت ویژه‌ای در فلسفه‌ی مربیان پیشروی دنیای فوتبال پیدا کرد، در سال‌های اخیر تلاش کردند مسئولیت‌های بیشتری به هافبک دفاعی تیمشان محول کنند.

کم‌کم بازیکنان تکنیکی‌تر و باهوش‌تر در این پست به کار گرفته شدند که نتایج درخشانی به بار آورد به طور مثال پیرلو در یوونتوس، ژابی آلونسو در لیورپول، فیلیپ لام در بایرن و..

حالا محوریت تیم چه در زمان دفاع و چه در زمان حمله به عهده‌ی هافبک دفاعی بود . مثل یک دروازه‌بان متمرکز، مثل یک مدافع جنگجو و خشن، مانند یک هافبک خوش‌فکر و سازنده،مثل یک مهاجم سریع و خلاق .ولی پیدا کردن بازیکنانی با چنین کیفیت فنی و قدرت رهبری در زمین کار آسانی نبود بنابراین برخی از مربیان تصمیم گرفتند همچنان  از دو هافبک دفاعی به صورت هم زمان استفاده کنند. یکی وظیفه‌اش تخریب بازی حریف و دیگری انتقال توپ و بازیسازی از عقب زمین بود. و این تغییر چیدمان باعث شد در خیلی از تیم‌ها نقش هافبک هجومی یا (AM) حذف شود و وظایف بازیسازی بین هافبک دفاعی‌ها تقسیم شود.از سویی فلسفه‌های هجومی مربیان نسل تازه احتیاج به حضور مداوم مدافعان کناری در زمین حریف و شرکت مستمر فول بک‌ها در حملات داشت.یکی دیگر از مسئولیت‌های مهم هافبک‌های دفاعی پر کردن جای خالی همین مدافعان جلو رفته در زمان ضد حملات حریف بود.این پوشش و کمک به خط دفاعی نیاز به تمرکز و آگاهی محیطی بسیار بالایی دارد.در تیم‌های هجومی امروزی در طول یک مسابقه، گاهی نقش مدافع مرکزی،گاهی نقش مدافع کناری،و گاهی نقش هافبک میانی به عهده‌ی هافبک دفاعی است.

اهمیت توانایی هافبک دفاعی‌ در تیم‌ها بالاتر می رفت و ایده‌های‌هجومی مربیان هم رادیکال‌تر می‌شد.مربیان ایده‌آل گرایی مثل گواردیولا نمی‌خواستند دو بازیکن در پست هافبک دفاعی داشته باشند. و به دنبال ساختن هافبک دفاعی‌های نسل جدید رفتند.بازیکنی که هم بتواند به درستی تخریب کند و هم آگاهانه بسازد.هم قدرت فیزیکی مناسب داشته باشد هم مغزش قدرت تحلیل درستی از بازی داشته باشد.هم جنگجو باشد هم فانتزی بازی کردن بلد باشد. رهبران بی سر و صدای میانه میدان از دل همین ایده‌های جسورانه بیرون آمدند.

شاید سرجیو بوستکس مثال مشهور این بازیکنان در فوتبال امروز باشد ولی به تیم‌های برتر لیگ‌های اروپایی در سال‌های اخیر نگاه کنید: وراتی در psg ،پیانیچ در یونتوس،جرجینیو در تیم‌های ساری(ناپولی و چلسی)،فرناندینیو در سیتی، مدریچ در رئال و .. نقش های تقریبا مشابهی را به عهده دارند.

هافبک‌های نسل جدید هم البته وارد مارکت شده‌اند به طور مثال سیتی امسال بیشترین هزینه‌ی نقل و انتقالاتی خود را صرف خرید رودری هافبک دفاعی اتلتیکو کرد.یا بارسلونا در زمستان ۷۵ میلیون یورو برای به خدمت گرفتن دی یانگ هزینه کرد.

دیگر بر کسی پوشیده نیست که اگر رویای بازی کنش‌گرانه در طول فصل را در سر دارید یک بازیکن با توانایی فیزیکی مناسب، قدرت ذهنی و هوش زیاد، قدرت بازیسازی و تصمیم گیری تحت فشار و در یک کلام یک رهبر در پست هافبک دفاعی لازم دارید.حالا نه تنها قلب تیم بلکه مغز تیم هم در بدن شماره ۶ ها قرار داده شده است.مسئولیت بزرگی که البته همچنان معدود بازیکنانی توانایی اجرای بی نقصش را دارند.و تیم‌های اروپایی حاضرند برای خرید هافبک دفاعی های مدرن حسابی دست به جیب شوند.