//
کد خبر: 209161

فواید سر و‌ صدا راه انداختن استراماچونی بر سر نبود مترجم

اگر بازی اول استقلال در لیگ نوزدهم را که مقابل ماشین‌سازی انجام شد و یک بر صفر به سود تیم تبریزی پایان گرفت، مبنا بگذاریم، نمره کارنامه آندره‌آ استراماچونی چندان بالاتر از صفر نیست ولی اگر سر ‌و ‌صدای شدید او در پایان مسابقه و بزرگ جلوه دادن قضیه نداشتن مترجم را واجد یک حسن برای این مربی ایتالیایی بدانیم، زیر سایه رفتن مسأله فوق و فراموش شدن نسبی ایرادات فنی پرشمار تیم او در مقام مقایسه با مسائل جنبی باشگاه بوده است. استراماچونی حدود 80 روز وقت داشت تیمی بسازد که در شروع لیگ اگر مدعی اول قهرمانی نشان نمی‌دهد (که البته در این اندازه‌ها نیست) از سیمای یک مدعی هم چندان دور نباشد. اتفاقات بازی ماشین‌سازی به رغم برخی فرصت‌ها که علی کریمی و یارانش خلق کردند و تعدادی از حرکات خوب و پیگیرشان نشان داد که سرمربی سابق اینترمیلان حتی حالت دوم را هم برآورده نکرده و این از منظرهای مختلف قابل تعمق است.
 
امکاناتی که از دست رفت
طرفداران استراماچونی که در طیفی وسیع‌تر، هوادار هر مربی خارجی شاغل در ایران و نفی‌کننده هر مربی وطنی هستند، بر این تأکید دارند که باید به استراماچونی فرصت بیشتری داد و حالا برای قضاوت او زود است و با اینکه خیال نفی این قضیه را نداریم، اما واقعیت امر این است که استقلال از معدود تیم‌هایی بود که «پیش‌فصل»‌اش را بسیار زود شروع کرد و فقط فولاد و سپاهان تدارکی به همان حد طولانی برای لیگ امسال داشته‌اند. استراماچونی نه تنها در تهران مدت‌ها با شاگردانش سر‌و‌کله زد، بلکه باشگاه در عین بی‌پولی و مواجهه با کابوس بدهی‌های پرداخت نشده پروپژیچ نعمت یک اردوی خارجی را هم به وی بخشید که به مدت 13 روز در ترکیه برپا شد.

 خاصه خرجی‌های بیهوده
شاید موافقان استراماچونی تأکید کنند که از فهرست خرید مورد نظر وی فقط میلیچ کروات جذب شده و باشگاه سایر خواسته‌های او را تأمین نکرده اما استراماچونی حتی در ‌مورد میلیچ نیز خاصه‌خرجی کرد زیرا در پست او (مدافع چپ) دو بازیکن خوب داشت و نیازی نبود که آرمین سهرابیان دعوت شده به اردوی تیم ملی را از سر خود باز کند و میلاد زکی‌پور را ضعیف بینگارد.
از طرف دیگر باشگاه استقلال به رغم همه بی‌کفایتی‌های عمیق سرانش که موجب از دست رفتن 15 بازیکن این تیم در اوایل تابستان امسال شد، هنوز سرمایه‌های انسانی فراوانی دارد و اصلاً فقیر نیست و با اینکه جانشینان کوچ‌کرده‌ها اغلب بازیکنان متوسط و فاقد کیفیت‌های بالا هستند، ولی وقتی در کنار خوب‌هایی مثل اسماعیلی، باقری، کریمی، تبریزی، قائدی، حسینی و البته غفوری بایستند، نیرویی را تشکیل می‌دهند که نفی آن سخت خواهد بود.
 
بی‌ارتباط با یکدیگر
اینکه «استراماچونی» به‌رغم حدود 80 روز وقت برای تمرین و تلاش و کسب هماهنگی بین نفرات تیم خود چنان ترکیبی را به زمین فرستاد و نمایشی از آن دست ارائه داد که دیدیم، هیچ ارتباطی با لغزش‌های مدیران استقلال و هیچ ربطی با کوتاهی‌های همین مقام‌ها در‌ مورد در‌ اختیار گرفتن مترجم‌های لازم برای مربی خارجی‌شان ندارد و این دو مسأله کاملاً متفاوت و بی‌ربط با یکدیگرند و به هیچ‌روی یکدیگر را نقض نمی‌کنند و هر‌ کدام بحث و جای ویژه خود را دارند.
پرداختن تند و پر‌سر ‌و ‌صدای آندره‌آ به مسأله نداشتن مترجم و استفاده از افرادی که در برگرداندن عبارات وی به زبان فارسی امین نیستند، به هیچ‌روی مسئولیت‌های وی را به عنوان سرمربی و طراح اصلی مسائل فنی تیم نقض نمی‌کند و او در چنین مسئولیتی لا‌اقل در هفته اول مسابقات امسال کاملاً ناکام بود.
 
دفاعیه نخ‌نما شده
این دفاعیه هم که باید به هر مربی خارجی وقت داد تا ایده‌هایش را به‌طور کامل پیاده کند، یک اظهارنظر بدیهی و نخ‌نما شده و اصولاً پدیده‌ای برای هر تیم و نیاز طبیعی برای هر مربی تازه‌واردی است و مسئولیت‌های استراماچونی را فقط به صرف اینکه این هفته اول مسابقات بوده و تیم وی هنوز شکل نگرفته، نفی نمی‌کند زیرا باید پرسید که اگر طول مدت اردوها و تدارکات استقلال همانی بوده است که دیده‌ایم و می‌دانید، پس حاصل کار «استرا» و یارانش در هفته اول مسابقات لیگ حرفه‌ای چرا اینقدر معمولی، دارای افت و خیزهای بسیار و فاقد زهر و کوبندگی و صلابت لازم و کلاً متوسط و در نگاهی واقع‌بینانه‌تر ضعیف بوده است.
 
چرا اینقدر دور؟
همچنین باید پرسش کرد که به چه سبب این مربی 43 ساله ایتالیایی پس از این همه مقدمه‌چینی و بررسی‌ها و رفت‌و‌آمد و کنکاش‌ها نتوانسته از شاگردانش بازی لازم را بگیرد و استقلال در تبریز و در ورزشگاه بنیان دیزل این شهر یک تیم بی‌هدف نشان داده و از اصول و لازمه‌ها و مؤلفه‌های یک تیم هماهنگ و منسجم کاملاً دور جلوه کرده است؟ آیا اینها نیز مرتبط با مسائل و بحران‌های فقدان مترجم‌های لازم برای «استرا» بوده است؟!