//
کد خبر: 218370

برای هواداران پرسپولیس؛ همین الان تصمیم نهایی را بگیرید

همان روزهایی که شفر در پایان هر بازی، یادی از امید ابراهیمی و تیام می‌کرد و با اندوه از رفتن‌شان ذکر مصیبت، برانکو با آدام همتی مسیر فینال آسیا را نشانه رفته بود. پارسال همین روزها بود. یکی بی‌توجه به سرمایه‌های موجودش، مرتب در غم دوری ژنرال میانه میدان، غرولند می‌کرد و دیگری که با ۲ پنجره بسته، دستش از همیشه بسته‌تر بود، نه برای امیری اظهار دلتنگی کرد نه فرشاد و محرمی . بهار ۹۸پایان کار هر دو را هم دیدیم.

این مقدمه یادآوری شد تا اثبات شود، ضعف این روزهای پرسپولیس، کوچک‌ترین ربطی به بی مهره بودنش ندارد، سال قبل که تیم قرمزها هم مدعی شماره یک جام هجدهم بود هم راه یافته به فینال لیگ قهرمانان آسیا، دقیقا همین تیم را داشت منهای ترابی، امیری، احمدزاده، شیری،کنعانی زادگان و محمد نادری! حیرت‌آور نیست؟ تنها یک منشا بود که برانکو بیشتر از امروز کالدرون در اختیار داشت و حالا هم از او هیچ یادگار نمانده جز ۲ تخته شکسته در فضای مجازی.
پس سوال این است؛ مشکل کجاست؟ آیا فقط شانس و اقبال است؟ برانکو ۳ سال متوالی مهره مار داشت که مثلا تیمش ۹۰ دقیقه زیر حملات پدیده بود اما می‌برد ولی کالدرون در بازی پایاپای ناگهان می‌بازد در همان مشهد. دلیلش مشخص است؛ برانکو تیمش را بر اساس توانایی‌های بازیکنانش می‌بست و مهم‌ترین نقش را به مردان ستون فقرات ترکیب می‌داد؛ بیرانوند، جلوتر از او سید جلال، بالاتر کمال و دست آخر علیپور. اگر ترکیب پرسپولیس را بچینید این ۴ مرد روی یک خط بازی می‌کردند؛ پاره خطی که از دروازه خودی تا دروازه حریف امتداد داشت. اما کالدرون خودش سید جلال را کنار زد (قصه مصدومیت را به کلی فراموش کنید)، در بدترین هنگام، اجازه جراحی به کمال را داد. علیپور هم که تقریبا ۸ ماه است فوتبال یادش رفته به معنای واقعی کلمه.
این فرق بزرگ تیم برانکو بود با کالدرون. البته بیرون کردن سروش، خریدن آماتوری به اسم جونیور، بازی دادن ترابی و امیری در پست‌های غیر تخصصی از دیگر اقدامات کالدرون است که تاثیر بسزایی در خلق این نتایج دارد. آخرین بار که پرسپولیس از ۶ دیدار ۳ تایش را باخت به دوره پیش از برانکو بر می‌گردد؛ همان روزهایی که سال‌ها به زندگی بی افتخار عادت کرده بودند.
اما تکلیف چیست؟ با توجه به پیشرفت بازی قرمزها برابر ماشین و شهرخودرو، می‌شود امیدوار بود کالدرون توان بهتر کردن تیمش را دارد؛ چه از حیث نتیجه چه از بعد نمایش پر موقعیت. اما اینکه این دوره گذار دست کم تا نیم‌فصل و‌ شاید تمام فصل زمان می‌برد، واقعیتی است که باید هواداران پرسپولیس آن را قبول کنند. لازم نبود حتما جادوگر یا پیشگو باشی تا بعد رفتن برانکو و آمدن مربی‌ای که تنها به خاطر ارزان‌تر بودن نسبت به سایر گزینه‌ها انتخاب شد، چنین سقوطی را حدس بزنی. آنهایی که پیشینه پرسپولیس طی ۲۰ سال اخیر با مربیان تازه وارد خارجی را در پس ذهن دارند، برای‌شان حدس این سقوط آنی بسیار ساده بود. برانکو که برعکس کالدرون سابقه حضور طولانی در فوتبال ما را داشت ابتدای فصل اول به مشکل خورد، اگر چه خیلی زود، هم نتایج را درخشان کرد هم بازی‌های فوق العاده زیبایی را ارائه داد، اما باز هم نامش نایب قهرمانی بود و نتوانست تیمش را قهرمان کند. شروع برانکو در لیگ پانزدهم به بدی کالدرون نبود مخصوصا از حیث خلق موقعیت، اما باید این واقعیت را هم در نظر گرفت برانکو از ۶ ماه قبلش آمده بود و از شانس خوبش هم طارمی را داشت هم خریدهایش مثل رامین و فرشاد عالی از آب در آمدند. پس نه تنها کالدرون که اگر هر مربی خارجی دیگر (با این قیمت‌ها ) به ایران می‌آمد وضعیتی مشابه امروز این‌ آرژانتینی داشت.
اما باید مدیریت و مهم‌تر از آن هواداران پرسپولیس، همین امروز تکلیف را با خودشان روشن کنند؛ کالدرون شناخت جامع از رقبا ندارد، مهره‌هایش را خودش انتخاب نکرده، خط حمله تیم عملا فاجعه مطلق است و در چنین وضعیتی باید صبر کرد و طبیعتا شانس آنها برای قهرمانی بسیار اندک است.
ادای هوادار صبور را در آوردن ساده است اما اگر تیم تا نیم‌فصل چند باخت دیگر آورد و عملا میانه نشین دائمی جدول شد، هوادار صبور چاره‌ای ندارد جز حمایت تا پایان فصل. اینکه بگویند منتظریم تا کالدرون فاصله را با صدر ۲۰ امتیاز کند و آن وقت شعار “حیا کن -رها کن” سر می‌دهیم بدترین انتخاب است.
اگر قرار به حمایت است باید تا هفته سی‌ام روی عهدشان باشند. فریب اینکه بازی‌های سخت تمام شده ‌آسان‌ترها مانده را هم نخوردند چون همان تیم‌های ضعیف برابر پرسپولیس ۴ برابر روزهای دیگر توان و انرژی می‌گذارند. اگر برانکو کماکان سرمربی الاهلی بود، آن وقت تکلیف هوادار‌ و مدیریت هم کاملا روشن؛ مجبور به حمایت بودند . هیچ‌گاه در تاریخ پرسپولیس در سه دهه اخیر با تعویض مربی و آوردن گزینه جدید خارجی، اوضاع تیم بهتر نشد؛ پس چاره‌ای ندارند جز حمایت از کالدرون به امید اینکه توانایی‌هایش را ثابت کند. اما بیکار بودن برانکو وضعیت عجیبی را برای پرسپولیس خلق کرده. صفر تا صد این تیم را برانکو بسته و بهتر از هر مربی دیگری ضعف‌ها را می‌داند. او حالا بیکار است و پرسپولیس فاصله‌اش با صدر آنچنان زیاد و غیر قابل جبران نشده که پیش خودش بگوید آمدنم پر ریسک است.
در مورد کالدرون و حمایت تا روز آخر باید همین حالا تصمیم نهایی را گرفت چون اگر برانکو چند هفته دیگر به تیم تازه‌ای برود، آن‌گاه پرسپولیس برای تغییر کالدرون گزینه‌ای جز بازگرداندن دایی و درخشان را ندارد، موضوعی که حتی فکرش موجب کهیر خیلی‌ها می‌شود.
پس حالا وقت مهم‌ترین تصمیم آنهاست؛ یا پای عهدشان بایستاند و قصه مضحک شفر و استقلال و‌ اخراج در هفته بیست و خرده‌ای را تکرار نکنند یا اگر واقعا برانکو‌ را می‌خواهند، همین حالا دست به کار شوند. هیچکس ضمانت نمی‌کند آوردن برانکو منجر به قهرمانی متوالی چهارم می‌شود اما خوبی‌اش این است؛ دیگر خبری از شکست‌های متوالی در بازی‌های شش امتیازی نیست. دیگر ترابی آنقدر افت نمی‌کند که بعد از سال‌ها تیم ملی را از دست بدهد و ده‌ها دیگر دیگر .
تصمیم ساده‌ای نیست؛ این برای اولین بار در طول همه این چند دهه است که پرسپولیس مربی قهرمانش را برای فصل جدید از دست می‌دهد و بلافاصله همان مربی، در وضعیت بازگشت قرار می‌گیرد چون تا به حال در تاریخ قرمزها مشابه چنین اتفاقی رخ نداده، کسی خروجی بازگشت را نمی‌تواند به صراحت حدس بزند، اما آنها ۲ راه بیشتر پیش رو ندارند؛ یا تا قبل از ایجاد شکاف عظیم با صدر ، مربی امتحان پس داده را برگردانند یا تا پایان فصل “در هر صورتی” به کالدرون “مومن “بمانند حتی اگر همه بازی‌های ۶ امتیازی را باخت. هزینه جا افتادن مربی خارجی بالاست حتی ممکن است مثل سوبل، وینگادا، دنیزلی و خیلی‌های دیگر فقط فرصت داد، جام ندید و آخرش گفت ؛نفر بعدی لطفا!
دوره پیشا برانکو یک ۹ ساله پر نوسان آزمون و خطا بود که هواداران هر چیزی دیدند جز جام و اگر مدیریت و هواداران دمدمی مزاج باشند شاید یک ۹ ساله بی جام دیگر پسا برانکو در راه است. چه کسی ضمانت می‌دهد که نه؟ اگر اشتباهات قبل تکرار شود، نه تنها بعید نیست که قابل حدس هم هست.