بررسی وضعیت موجود حمایت رسانه ها از تولیدات ملی
ضعف قوانین رسانه ای برای محقق شدن ملی گرایی مصرفی
مرکز پژوهشی آرا در گزارش راهبردی «نقش رسانهها در ملیگرایی مصرفی» که توسط اندیشکده افرا تهیه وتنظیم شده است به ضعف قوانین رسانه ای و نهادینه شدن مصرف گرایی در مردم می پردازد.
در این کتاب آمده است: طی سالهای گذشته، مصرفگرایی در جامعه ایران به شکل فزایندهای گسترش یافته و سهم کالای تجملی و لوکس در سرانه مصرف خانوارها سیر صعودی داشته است.
این مسئله با توجه به شرایط خاص ایران در نظام جهانی و تحریمهای اتخاذ شده بین المللی حائز اهمیت بوده و میتواند پیامدهای مخربی در پی داشته باشد.
امروزه خانوارها اموری مثل پخت و پز و تربیت فرزندان را به خارج از خانه واگذار کردهاند. بررسی سبک زندگی و مصرفگرایی در ایران، نشان میدهد خانوادهها عموما از نظر مادی و معنوی به نفع خود و منافع ملی عمل نمیکنند.
بد مصرف کردن، بیطرفی نسبت به مصارف داخلی، سبب ورود کالاهای خارجی به داخل شده و تولید داخلی و اشتغال را با خطر مواجه کرده است.
زندگی کردن با درآمد آینده نشانه رقابت ناسالم در مصرف در بین خانوادههاست. زیرا خانوادهها بدون توجه به میزان درآمد و پایگاه اقتصادی خود با سایر خانوادهها رقابت میکنند.
از سوی دیگر وضعیت تولید ملی کشورمان با توجه به آمار و ارقام طی چهار دهه گذشته در مجموع روند مثبتی را طی کرده است، هر چند در سالهایی با توقف یا عقبگرد روبرو بوده است و میانگین رشد، در حد مطلوب نیست.
در این میان سیاست نظام و بخصوص امام و رهبری تقویت خودباوری ملی و ارج نهادن به کار و سرمایه ایرانی بوده است اما فرهنگ عمومی مردم در این موضوع در حد انتظار تغییر نکرده است.
وضعیت موجود حمایت رسانهها از تولید ملی چگونه است؟
با نگاهی اجمالی به تبلیغات موجود در سطح شهر درمییابیم که اغلب تابلوهای اعلانات و آگهیهای تبلیغاتی، صفحههای روزنامهها و وبسایتها در تسخیر شرکتهای خارجی برای معرفی کالاهای ساخت خارج هستند.
این تولید کنندگان با نیازآفرینی کاذب در مخاطب، به دنبال کسب سود و منافع هر چه بیشتر خود هستند، که از این رهگذر پایههای تولید اقتصادی کشور را به خطر میاندازند و زمینه را برای وابستگی اقتصاد کشور به بازارهای جهانی فراهم میکنند؛ همچنین فرصتهای شغلی را از نیروهای فعال جامعه سلب میکنند و پیامدهای نامطلوب اجتماعی و سیاسی را موجب میشوند.
درست است که رسانه ملی در تبلیغات خود فقط آن دسته از محصولات خارجی را تبلیغ میکند که در داخل کشور خط تولید داشته باشند یا تخفیفهایی خوبی برای تولیدکنندگان با کیفیت داخلی قائل میشود و یا حتی شبکه تلویزیونی بازار را برای حمایت از تولیدکنندگان داخلی راه اندازی کرد اما سایر رسانهها و بخصوص رسانههای فضای مجازی چنین مسائلی را رعایت نمیکنند. همچنین رسانههای غیرقانونی مانند ماهوارهها هم فرهنگ مصرفی را تبلیغ میکنند و نه ملیگرایی مصرفی را.
مشکلات کالای داخلی چیست و رسانه چه نقشی در حل این مشکل دارد؟
عوامل زیر در افزایش مصرف کالاهای خارجی نقش دارد: فرهنگ مصرفی حاکم بر جامعه، عملکرد نامطلوب تولیدکنندگان داخلی است مسائلی همچون عدم توجه به خواسته مشتری، عدم ارائه محصول جدید، فقدان قیمت مناسبتر، فقدان تنوع در محصول، بی توجهی به کیفیت محصول. رسانهها میتوانند با چاره اندیشی در هر دو معضل یاد شده اثرگذار باشند و مصرف عمومی جامعه را از مصرف کالای خارجی به سوی مصرف تولید ملی سوق دهند.
مشکلات رسانه ای محقق شدن ملی گرایی مصرفی چیست؟
ضعف قوانین رسانه ای، نهادینه شدن مصرفگرایی در مردم، رشد روزافزون توجه به برند در میان مردم، و کیفیت نه چندان مناسب کالاهای مصرف روزانه ایرانی کار را سختتر میکند.
جالب اینکه همه این موارد را باید در کنار عدم همافزایی رسانههای داخلی و صاحب اجتهاد دانستن خود در حوزه سیاستگذاری حتی در عرصه ملی قرار داد.
از زاویهای دیگر میتوان موانع سر راه را در دسته بندیهای گوناگون سیاسی، اقتصادی، قانونی، فرهنگی، سبک زندگی و ... قرار داد. به طور مثال در حوزه قوانین، خلأ قوانین یا تغییر مداوم تعرفههای گمرکی امنیت سرمایهگذاری را به خطر میاندازد.
در حوزه سیاسی، سیاسیکاری مدیران و سیاستمداران جهت اعمال تغییرات کوتاه مدت جهت رضایت عمومی در دوره مسئولیت خودشان و عدم توجه به پروژههای دیربازده اما زیرساختی از مشکلات دیگر است. در حوزه فرهنگی، عدم خودباوری ملی در حوزه تولید ملی و نگرش مردم برای خرید تولیدات ملی مشکلزا است.
در حوزه اقتصادی، وضعیت سخت معیشتی مردم، دست آنان را برای حمایت از تولید ملی در صورت کمکیفیتتر بودن یا گرانتر بودن بسته است.
اما یک مشکل جدی دیگر نیز مستقیما به خود رسانهها مربوط است که حل آن ضروری به نظر میرسد.
وسایل ارتباط جمعی، در جوامعی با اقتصاد آزاد، دارای دو نقش متضاد هستند؛ از سویی این وسایل، عامل مهم انتقال اطلاعات، عقاید و اندیشههای انسانی هستند و نقش تعیین کنندهای در ارتقای سطح افکار عمومی دارند؛ از سوی دیگر به عنوان یک مؤسسه اقتصادی دغدغههای تأمین هزینههای مالی و سوددهی در فعالیت ارتباطی را دارند و ناگزیر در خدمت صاحبان سرمایه از طریق نشر آگهیهای تجاری هستند، مردم را به خرید و مصرف هر چه بیشتر کالاهای غیرضروری ترغیب میکنند و از این رهگذر به ترویج فرهنگ مصرف میپردازند.
از این رو دیدگاه صاحبنظران نیز به تبلیغات تجاری که از طریق رسانهها پخش و منتشر میشود، با دو دیدگاه تئوریک مواجهیم: نخست دیدگاه انتقادگرا که با نگرش انتقادی به تبلیغات تجاری مینگرند و آن را همزاد نظام سرمایهداری و ابزار تحقق و ثبات این نظام میدانند. دیدگاه دیگر مربوط به کارکردگراها است که بر نقش مثبت تبلیغات تجاری تأکید دارند و آن را وسیله ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی میدانند.
درست است که اقتصاد ما اقتصاد آزاد نیست و به صورت لیبرالی اداره نمیشود و بنا بر اقتصاد اسلامی است اما متأسفانه چنین شرایطی بر اکثر رسانهها حکمفرما است. به طور مثال در سالهای اخیر بعضا یک سریال تلویزیونی برای تأمین هزینههای خود نیازمند تبلیغ تجاری حین پخش است، مثلا استفاده از این اتومبیل خاص، یخچال خاص و ... که مجددا متأسفانه برای تأمین این هزینهها معمولا شرکتهای داخلی توان و تمایل رقابت با شرکتهای خارجی را ندارند و به راحتی از گردونه رقابت حذف میشوند.
سؤال اساسی این است که چگونه میتوان این پارادایم را حل کرد یا حداقل امکان فعالیت رسانه با این دو نوع عملکرد را در راستای ملیگرایی مصرفی فراهم ساخت؟