هنوز مهدی فخیم زاده دوست داشتنی است
بیتردید یکی از فیلمسازان تاثیرگذار سینما و تلویزیون کشور ما مهدی فخیمزاده است و نمی توان کتمان کرد که او دارای رکوردی دست نیافتنی در فیلمسازی به لحاظ ژانر و گونه است.
در کارنامه فخیم زاده آثار مختلفی چون سریالهای «ولایت عشق» و «تنهاترین سردار» در ژانر تاریخ اسلام، سریال «خواب و بیدار» در ژانر پلیسی، فیلم سینمایی «تشریفات» در ژانر سیاسی، فیلم سینمایی «خواستگاری» در ژانر کمدی، فیلم سینمایی «همسر» در ژانر اجتماعی که البته این فیلم اولین اثر دراماتیک بود که پلیس زن با بازی نسرین مقانلو در آن به نمایش درآمد و بعدها با لادن طباطبایی در سریال «خواب و بیدار» کامل شد.
کارنامه فخیم زاده مملو از آثار دیگری در ژانرهای پلیسی و معمایی و حتی روان شناسانه (فیلم هم نفس) که نشان از توانمندی این کارگردان در ساخت آثار با محوریت های متفاوت دارد و شاید کمتر بتوانیم در کارنامه کارگردانی شرایطی با این تنوع بیابیم اما فخیم زاده با تمام این تنوع در ژانر و گونه فیلمسازی، لحن و ادبیات خودش را در فیلمسازی رعایت می کند و عملا می توان گفت او در این نگاه امضادار چارچوبی مشخص پیدا کرده است که شاید با گذشت زمان، دیگر این نوع از دیدگاه با سلیقه روز مخاطبان مطابقت نداشته باشد.
شاید برایتان جالب باشد که مهدی فخیم زاده در فیلمسازی به تیم ستاره اعتقاد دارد و هرگز در آثارش شاهد حضور ستاره ها نبوده ایم و چه بسا افرادی با نام های کم رنگ در سینما بعد از حضور در دوربین فخیم زاده به ستاره تبدیل شده اند.
در سینمایی که شرط اول فروش، ستاره ها هستند و نمی توان کتمان کرد که بازیگران پرفروش اقتصاد سینما را تامین می کنند قطعا شکست فخیم زاده با «مشت آخر» از پیش معلوم بود و با هوش سرشاری که از این کارگردان و بازیگر کاربلد سینمای ایران سراغ داریم نمی توان نادیده گرفت که او بیش از هرکسی به نتیجه محصولش مطلع بوده و مجددا وارد عرصه شده است.
کمتر کسی است که «مسافران مهتاب» و بازی شاهکار فخیم زاده در نقش ماندگار نمکی را به خاطر نداشته باشد اما در سینمای امروز حسین گیل ها جایشان را به طنازانی داده اند که شاید جنس طنزشان هم با دغدغه های طنازانه و منتقدانه کارگردان «حس سوم» مطابقت نداشته باشد.
اگرچه فخیم زاده علاقه مند است با تعدادی بازیگر مشخص در سینما کار کند اما اگر اهل سینما باشید حتما می دانید که یکی از کارگردانان متبحر در بازی گرفتن از بازیگر مهدی فخیم زاده است چراکه با شناخت کامل از جنس و نوع بازی بازیگر او را انتخاب می کند و براساس همین توانمندی از بازیگرش بازی می گیرد و او را هدایت می کند.
اگرچه فخیم زاده در سال های اخیر با کارگردانانی چون بهروز افخمی «شهدخت، پرویز و دیگران» و در تلویزیون با سیروس مقدم برای سریال «علی البدل» یا سریال «مختارنامه» و «دندون طلا» با داود میرباقری همکاری داشته است اما بی برو و برگرد همگان بر این نکته اتفاق نظر دارند که فخیم زاده در دنیای فیلمسازی اش آدم هایی از جنس نگاه خودش را خلق می کند.
عشق از نظر فخیم زاده تعریف خودش را دارد، محبت و نوع برقراری ارتباط میان کاراکترها در سینمای او شاید با تمام سینمای ایران متفاوت باشد.
اگر به ارتباط، نوع برخورد و دیالوگ ها میان شخصیت های آثار او دقت کرده باشید متوجه خواهید شد که فخیم زاده در عالم فیلمسازی اش با زاویه ای متفاوت با آنچه معمولا می بینیم به انسان ها می نگرد و شاید این نوع از نگاه و حتی عمقش برای مخاطب امروز جذابیت نداشته باشد.
در روزگاری که اسامی فیلم ها با چند زاویه کشش در گیشه جذابیت های سمعی و بصری و حتی بازخورد در فضای مجازی انتخاب می شوند، مهدی فخیم زاده عنوان (مشت آخر) را برای فیلمش می گذارد که بیشتر به تیتر یک خبر در صفحه حوادث روزنامه ایران شبیه است تا یک عنوان جذاب و مخاطب پسند در سینما.
شاید پیش از انقلاب و سال های بعد از انقلاب عناوینی چون «مشت آخر» برای یک فیلم سینمایی، بکر و جذاب بودند اما امروز نمی توان با این عنوان تماشاگر را درگیر کرد. اگر مخاطب «مشت آخر» در سینما بوده باشید متوجه خواهید شد که این فیلم اثری سر و شکل دار، جذاب به لحاظ دراماتیک و با گره های مشخصا فکورانه ای به فیلم تبدیل شده است اما تمام قواعد تبلیغات یک فیلم سینمایی از انتخاب زمان اکران گرفته تا سر و صدا در فضای مجازی (که امروزه یکی از فاکتورهای مهم و موثر در تبلیغات است) در آن مدنظر نیست و این یعنی اینکه مهدی فخیم زاده نمی تواند به فروش فیلمش در روزهایی که رقابت میلیاردی میان کارگردان های پیر و جوان سینما برقرار است، فکر کند.