سه قاب نحس از روزگار تلخی که امسال بر کاپیتان تیم ملی رفت
مسعود شجاعی جزو بازیکنان خاص فوتبال ایران است؛ از آنها که کلی بازی ملی دارد و حتی یک دوره قابل اتکا حضور در لالیگا را پشت سر گذاشته اما شاید بهخاطر عدمحضور در پرسپولیس و استقلال، پایگاه اجتماعی ثابت و چشمگیری نداشته است.
شجاعی مخصوصا در سالهای اخیر سعی کرده این خلأ را با برخی تحرکات مثبت اجتماعی پر کند و برای خودش مقبولیت بسازد اما در عین حال اشتباهات استراتژیک او مخصوصا در زمین فوتبال باعث شده بیشتر رشتههایش پنبه شود. وقتی یک عضو کمیته استیناف فدراسیون فوتبال فاش کرد مسعود در مواجهه با داور بازی تراکتور و گلگهر ازجمله عجیب «چقدر پول گرفتی؟» استفاده کرده، دیگر دفاع از او حتی برای حامیان باشگاهیاش هم دشوار شد. این انگار سومین قاب نحس از سال بدی بود که کاپیتان تیم ملی پشت سر میگذارد؛ سالی بدتر از سال همه ما!
فروردین؛ حمله فیزیکی هوادار تراکتور
تراکتور در لیگ هجدهم جزو شانسهای اصلی قهرمانی در لیگ برتر بود اما ابتدا داستان محسن فروزان و اشتباهاتش در بازی با سپیدرود پیش آمد تا برخورد ناشیانه مدیران باشگاه از این موضوع یک بحران بزرگ بسازد و سپس باخت غیرمنتظره به پیکان در تبریز، به نوعی تیر خلاص را به آرزوهای این تیم شلیک کرد. پس از آن بازی اما اتفاقات عجیبی رخ داد که شگفتانگیزترین آنها، حمله فیزیکی یک هوادار به مسعود شجاعی بود. این تماشاگر بعد از سوت پایان دیدار خودش را به وسط زمین چمن ورزشگاه یادگار رساند و یک ضربه به شجاعی زد؛ آنچه باعث شد اشکان دژاگه برای حمایت از همتیمیاش دست بهکار شود. این اتفاق بازتاب بسیار زیادی داشت و خیلیها تصور میکردند مانع از ادامه همکاری مسعود با تراکتور شود اما شجاعی در تبریز ماندگار شد.
آبان؛ فاجعه تیم ملی
روز 23آبان امسال اما از نظر فوتبالی یکی از تلخترین روزهای زندگی شجاعی به شمار میآید. در این روز تیم ملی ایران بعد از باخت به بحرین باید رودرروی عراق قرار میگرفت و طبیعتا امتیازات این بازی برای ما اهمیت زیادی داشت. با تصمیم مارک ویلموتس که بعدا معلوم شد قراردادش را پیش از این بازی فسخ کرده بود و تمرکز کافی نداشت، شجاعی در این دیدار فیکس شد و با وجود نمایش ضعیف و پراشتباهی که داشت تعویض هم نشد. درحالیکه با توجه به روند بازی خیلیها پیشبینی میکردند مسعود از زمین اخراج شود، ویلموتس اعتنایی به این مسئله نکرد تا نهایتا شجاعی بهخاطر خطای مفت در میانه میدان کارت دوم را بگیرد و اخراج شود. دقایقی بعد از اخراج کاپیتان، تیم ملی گل دوم را هم از عراق خورد تا آن کارت قرمز خیلی بیشتر به چشم بیاید. بعد از بازی، ساعات سختی بر مسعود گذشت و هزاران هوادار ایرانی در فضای مجازی علیه او مطلب نوشتند. بسیاری انتظار داشتند شجاعی در همان مقطع از تیم ملی خداحافظی کند اما او فعلا چنین کاری نکرده است.
اسفند؛ افشای اتهامزنی زشت به داور
بازی تراکتور و گلگهر البته 18بهمنماه برگزار شد اما دقیقا یکماه طول کشید تا با افشاگری مهدی دادرس همه بفهمند مسعود شجاعی چه جمله زشتی خطاب به داور آن بازی گفته است. مسعود که بهخاطر یک صحنه ساده در میانه میدان با داور و کمکش درگیر شد و کارت قرمز را گرفت، ظاهرا به قاضی میدان گفته: «چقدر پول گرفتی؟ من بیشتر میدهم.»
به این ترتیب اگر ادعای عضو کمیته استیناف درست باشد، 3 جلسه محرومیت سبکترین حکمی بود که میشد برای شجاعی در نظر گرفت. غیراز این، تأسف واقعی برای کاپیتان تیم ملی است که در این سن و سال هم نمیتواند خویشتنداری لازم را به خرج بدهد. به راستی وقتی شرایط کاپیتان یک تیم (چه ملی و چه باشگاهی) به این شکل است، از جوانان کمتجربه چه انتظاری میتوان داشت؟ آیا زمان خداحافظی نرسیده مسعود جان؟