برجام؛ بودن یا نبودن
غلو نکردهایم اگر بگوییم که اگر برجام نبود وضعیت سیاست خارجی ایران دست کمی از کره شمالی کنونی نداشت.
در یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم احسان شمس آمده است: «دیپلمات برجسته ایرانی جناب آقای حسین موسویان دیروز در روزنامه همشهری با بررسی وضعیت حقوقی فعلی برجام و موضع اخیر ایالات متحده در مورد استفاده از مکانیزم ماشه مقالهای مرقوم فرمودهاند که این گزاره از آن را به عنوان شاهبیت مقاله میتوان برشمرد: «بعد از خروج ترامپ از برجام و تسلیم شدن سایر قدرتهای جهانی در برابر تحریمهای یکجانبه فرامرزی آمریکا، ایران دچار یک اشتباه شد زیرا نباید میپذیرفت که از یک طرف به تعهدات برجامی و معاهده N.P.T عمل کند و از طرف دیگر، نه تنها از مزایای آن استفاده نکند بلکه مورد تحریم و فشار بیشتر قرار گیرد.» (به نقل از سایت جهان دیپلماسی مورخ چهاردهم اردیبهشتماه یکهزارو سیصدو نودونه).
آن چه نگارنده محترم به آن اشاره دارد عدم بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی برجام است که دقیقا اشاره درستی است اما سوال مهم آن که آیا برجام تنها کارکرد اقتصادی برای ایران داشت یا منافع امنیتی و سیاسی بزرگتری را برای ایران تامین کرد؟ به بیان دیگر ذات برجام اقتصادی بود یا امنیتی؟ واضح آن که بهرهمندی اقتصادی از برجام - که اواخر دولت باراک اوباما و ابتدای دولت ترامپ را شامل میشود - تاثیر بسزایی در فضای اقتصادی کشور داشته است. قراردادهای بینالمللی، حضور سرمایهگذار خارجی، تثبیت بازار ارز، استفاده از نهادهای پولی بینالمللی و سوییفت، آزادسازی پولهای بلوکهشده ایران، رشد بالای اقتصادی کشور در آن دوران و بسیاری از موارد دیگر حاصل عملکرد اقتصادی برجام است. اما اساس برجام که ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد موضوعیت یافته، خروج ایران از خطر فصل ششم و هفتم منشور سازمان ملل متحد، لغو قطعنامههایی که دولت مهرپرور آنان را کاغذپاره میدانست و منجر به انزوای سیاسی ایران شده بود، خروج پرونده ایران از شورای حکام سازمان انرژی اتمی و تلقی ایران به عنوان یک عضو متعهد در سازمان بینالمللی انرژی اتمی و استفاده ایران از خدمات این سازمان در راستای باز طراحی نیروگاهها را میتوان برشمرد. غلو نکردهایم اگر بگوییم که اگر برجام نبود وضعیت سیاست خارجی ایران دست کمی از کره شمالی کنونی نداشت. برای دور زدن آن وضعیت به ناچار هرچه بیشتر در دامن بلوک شرق میافتادیم که حتما منافع ملی ایران برای آنان در درجه پایینی قرار داشت.
اکنون از زبان امانوئل مکرون همان سخنانی را میشنویم که از مسکو توقع داشتیم. صدراعظم آلمان، نخستوزیر انگلستان و رییسجمهور فرانسه در حاشیه اجلاس سالیانه سازمان ملل متحد، به صورت بیسابقهای، در بالاترین سطح دیپلماتیک با هیات ایرانی دیدار برجامی دارند. برجام بازی مد نظر ایالات متحده در صحنه بین المللی را - که سعی داشت ایران را عضو یاغی و ایالات متحده را فعال ما یشاء صحنه روابط خارجی خاورمیانه نشان دهد - برعکس کرد. ایران با متعهد ماندن به پادمان، حسن نیت و حقانیت خود در برنامه صلحآمیز هستهای را اثبات کرد. در مقابل ایالات متحده با خروج از برجام - این یاغیگری فقط مخصوص برجام نیست، کنوانسیونهای بسیار دیگری را نیز از جمله معاهده پاریس دربرگرفته - بدعهدی و غیر قابل اعتماد بودن خود را ثابت کرد.
اینجانب با نگارنده محترم دقیقا همآوازم که ایران نباید تهدید به خروج از N.P.T میکرد. با این تفاوت کوچک که ایران هیچگاه نباید از N.P.T خارج شود. حضور ایران در پادمان بهعنوان بازیگری با حسننیت در درازمدت منافع بیشتری از زیان تحریمهای یکجانبه ایالات متحده دربردارد. از سوی دیگر باید توجه داشت که کشورهای اروپایی از تحریمهای ایالات متحده تبعیت نمیکنند، بلکه ساختار اقتصاد خصوصی آنان باعث میشود که شرکتهای اروپایی میان تجارت با ایالات متحده و ایران، یکی را انتخاب کنند که با توجه به حجم اقتصاد ایالات متحده طبیعتا کیک بزرگتر را انتخاب خواهند کرد و این موضوع ایراد و ضعف ماست. چرا ایالات متحده هر شصت روز یک بار واردات برق عراق از ایران را معاف از تحریم اعلام میکند؟ چون عراق به برق ایران نیازمند است. تحریم تنها یک شتابدهنده است که ضعف ساختار اقتصادی ما را نشان میدهد. اگر ما در زمانی که فرصت در اختیار داشتیم منافع حیاتی و اقتصادی کشورهای دیگر را به خود گره زده بودیم - کاری که کشورهای نفتی عربی به وسیله سرمایهگذاری در بانکها، پالایشگاهها، صنایع سبک و سنگین غرب میکنند - تحریم ایران معادل بود با خودتحریمی توسط غرب. اما ما با از دست دادن فرصتها و نفت ۱۲۰ دلاری به این وضعیت افتادهایم. پس اول کسی که در اثرگذاری تحریمهای اقتصادی بر ایران مقصر است خود ماییم. خروج از N.P.T یعنی بازگشت تهدیدات سیاسی و امنیتی علیه ایران.»