دوره مانورهای اسرائیل در منطقه به سر آمده است
رژیم صهیونیستی در کنار بنبست سیاسی که این روزها گریبان آن را گرفته، هیچ افق روشنی برای اجرای مانورها و پروژههای خود علیه مقاومت در منطقه نمیبیند.
نمایندگان کنست(پارلمان) رژیم صهیونیستی پس از یک سال و نیم بن بست سیاسی و برگزاری 3 دوره انتخابات پیاپی برای مقابله با مشکلات سیاسی خود، به کابینه ائتلافی نتانیاهو و گانتس رای مثبت دادند.
چند روز قبل «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در جریان معرفی کابینه جنجالی خود به کنست بار دیگر ادعاها علیه دیگر مناطق فلسطینی را تکرار کرد.نتانیاهو که در جلسه کنست برای ارائه فهرست وزرای کابینه حضور داشت، مدعی شد که در کابینه جدید بخشهای مورد نظر در کرانه باختری را به دیگر مناطق الحاق خواهد کرد.
تاریخ نشان داده که هرگاه صهیونیستها با بحرانهای داخلی و یا با تهدید عوامل خارجی روبرو می شوند به تشکیل کابینه ائتلافی متوسل میشوند تا آن را سپری مقابل مشکلات خود قرار دهند.
در واقع تل آویو در شرایط بحرانی داخلی وتهدیدات خارجی درحالی به تشکیل کابینه ائتلافی متوسل شد که مدعی است حزبالله زرادخانهای شامل 130هزار تا 150هزار راکت و موشک کوتاهبرد دارد که قادر به هدفگیری کل جبهه داخلی صهیونیستهاست. این وحشت اشغالگران از موشکهای مقاومت موجب شده تا به هر راهی برای خلع سلاح حزبالله روی بیاورند.
اما در حال حاضر و پس از سلسله ناکامیهای رژیم صهیونیستی در روند سیاسی داخلی و معادلات نظامی منطقه، دو چالش اساسی پیش روی صهیونیستها قرار دارد و سوالی که مطرح میشود این است که آنها چگونه با این چالشها برخورد خواهند کرد.
اما تل آویو در وهله اول حمایتهای ایران از محور مقاومت و سوریه را بزرگترین چالش پیشروی خود میداند و امیدوار است که با کمک آمریکا، ایران را وادار به ترک سوریه کرده و سپس زرادخانههای حزب الله را نابود کند .در گذشته جنگ برای اسرائیل به منزله مانوری بود که هر زمان و در هرمنطقهای که میخواست آن را اجرا میکرد؛ تا اینکه شکست خفتبار آن در سال 2000 و 2006 از مقاومت لبنان هیمنه پوشالی ارتش رژیم اشغالگر صهیونیستی را نابود کرد. حزبالله با قدرت در برابر تجاوزات نظامیان صهیونیست ایستاده و اجازه تحقق هیچ یک از اهداف دشمن را نداد.
در دوره اخیر رژیم صهیونیستی تجاوزات خود را علیه سوریه به شکل قابل توجهی افزایش داده که این امر میتواند چند دلیل داشته باشد. یکی از علتها این است که نتانیاهو قصد دارد از این تجاوزات برای بهبود اوضاع داخلی خود در سایه اتهامات فساد و محاکمهای که در انتظار اوست و نیز بحران داخلی صهیونیستها که در پی توافق وی با «بنی گانتس» رقیب انتخاباتیش برای تشکیل کابینه ائتلافی ایجاد شده استفاده کند.
اما واقعیت این است که رژیم صهیونیستی هراندازه که خود را وارد درگیریهای منطقه و انجام تجاوزاتی مشابه تحرکاتش در سوریه میکند، ضعف و سستی جبهه داخلی و تواناییهای آن بیشتر نمایان میشود.
با توجه به ناتوانی تلآویو در دفاع از جبهه شمالی مناطق اشغالی و اتکای آن به آمریکا در این زمینه و نیز در سایه شرایط دشوار مالی و اقتصادی و نظامی آمریکا که چند ماه بیشتر به انتخابات ریاستجمهوری آن نمانده و با توجه به شیوع وحشتناک ویروس کرونا در این کشور و احتمال تقابل آن با چین، صهیونیستها دیگر آمادگی اجرای هیچگونه مانوری را در منطقه ندارند.
بنابراین رژیم صهیونیستی طبق معمول به تنهایی نمیتواند کاری در برابر محور مقاومت و موشکهای حزبالله را پیش ببرد و تنها کاری که از آن بر میآید انجام عملیاتهای نظامی اطلاعاتی در سوریه است که درواقع هیچ فایدهای برای مقابله با تهدیدات احتمالی پیش روی صهیونیستها ندارد.
پیش از این آمریکا و رژیم صهیونیستی برای اجرای پروژههای خود علیه مقاومت در سوریه و لبنان به راهکارهای اقتصادی متوسل شده و تحت قانون موسوم به «قانون سزار» علیه دولت و ملت سوریه و همپیمانانش ،شرایط را برای اعمال تحریم های طولانی مدت در همه ابعاد اقتصادی علیه سوریه فراهم کرده و پس از اینکه تلاش های آمریکا در به کارگیری همه ابزارهای موجود و حمایت های همه جانبه از گروه های تروریستی، اشغال اراضی و تلاش برای براندازی سیاسی با شکست مواجه شد، این جنگ اقتصادی را تشدید کرد. پس از آن لبنان از طریق سوریه وارد حوزه اقتصادی شرقی شد و با کمک وبا ادغام برنامه اقتصادی چهار کشور (لبنان ، سوریه ، عراق و ایران) سعی کرد تا رابطه اقتصادی بین اللملی را به ویژه تا چین گسترش دهد و با این امر مانع جنایات اقتصادی آمریکا شود.
مرحله بعدی پروژه های آمریکایی-صهیونیستی علیه مقاومت رونمایی از طرح موسوم به صلح «معامله قرن» که یک طرح جامع و شامل برای نقض کامل حقوق ملت فلسطین است بود که رژیم اشغالگر قصد دارد از خلال آن شهرکهای کرانه باختری و منطقه راهبردی دره اردن را به سرزمین های اشغالی الحاق کند. رژیم صهیونیستی قصد دارد از ماه آینده میلادی بخشهایی از کرانه باختری رود اردن را که در جنگ 1967 میلادی به اشغال خود درآورده به قلمروه خاکی خود ضمیمه کند. هرچند این اقدام با محکومیتهای بینالمللی گسترده مواجه شده اما اشغالگران توجهی به این اعتراضات ندارند، اما یک واکنش قاطع از جانب اردن و فلسطین میتواند آنها را کاملا تحت فشار قرار دهد.
اکنون و در آستانه روز جهانی قدس، پایان دادن به این قبیل توطئههای شوم دشمن آمریکایی-صهیونیستی نیازمند یک اراده سیاسی و یم موضع واحد ملی فلسطینیهاست تا بتوانند مانع ادامه تجاوزات سرکوبگرانه دشمن شوند.
منبع:روزنامه البناء