«یادتو» شعری، بمناسبت درگذشت فاطمه عربشاهیسبزواری شاعری توانا
یادˏتو! شعری از محمدکریمˏجوهری به زبانˏپارسیˏپیشرو٬ برایˏمادرˏارجمند و بزرگوار مهربانو زنده یاد استاد:(فاطمهیˏعربشاهیˏسبزواری)٬ مادرˏارزنده استاد:(سیدحسنˏامین)!
(بنامˏدوست)
چه تلخ!
چه دردناک!
مادر٬ ای ستارهیˏروشن و ماهˏتابناکˏهستی٬
دل به دوست بستی و رفتی!
مادر! ای بهشت٬ زیرˏپایت!
مادر! ای ترانهیˏهستی و امید!
مادر! مادر! ای همیشه همراهˏدل!
بی تو ای پناهˏدل چه کنم؟
روز و شب به دنبالˏتو میگردم!
چه کنم؟
چرا رفتی؟
چرا نماندی و سرودˏدل نخواندی؟
خدایا! مادرم کو؟
خدایا! کجا رفت؟
بی او چه کنم؟
*
مادرم ای روشنیˏدیدهام!
بی تو من آن یاسˏفرو چیدهام!
مادرم ای سوسنˏخندان لبم!
بی تو پریشان و سیه چون شبم!
مادرم ای چشمهیˏشادابیم!
بی تو به تلخی همه بیتابیم!
مادرم ای خندهیˏتو آفتاب!
بی تو به چشمم نرسد سوزˏخواب!
مادرم ای آینهیˏروزگار!
بی تو خزانم همه دم بیبهار!
بی تو دلی نیست مرا شادمان!
بی کس و پروانهام و خسته جان!
مادرم ای سایهیˏمهرت به سر!
بی تو شدم سوخته پر در به در!
مادرم ای همدمˏبیدارˏدل!
مهرˏمن و ماهˏمن و یارˏدل!
مادرˏخوبم تو کجایی؟ بیا!
نیستی و بی تو دلم شد رها!
یاور و همراهˏمنˏبی نوا!
سوخته ای جان و جهانˏمرا!
مادرˏدریایی و دمسازˏمن!
سنبلی و نسترن و یاسمن!
بی تو روان اشکˏمن خسته پاست!
رفتی و با دردˏتو دل آشناست!
بی تو زمستانی و بی بار و برگ!
سردم و ویران شدهیˏهر تگرگ!
بی تو همه پرپر و بیچارهام!
بادم و بیهوده و آوارهام!
بی تو ندارم سرˏلبخندها!
ماندهام آشفتهیˏپابندها!
بی تو گرفتارم و رنجم به جام!
ریخت زمان بادهیˏمرگم به کام!
نیستیت هستیˏمن خوار کرد!
ۥمردم و مرگˏتو مرا زار کرد!
لالهام و خون جگر و بیپناه!
کرد سیاهی٬ دل و جانم سیاه!
یادˏتو از دل نرود ای امید!
بی تو دلم رویˏخوشی را ندید!
مادرم ای کاش بیایی تو باز!
دست کشی بر سرˏمن دلنواز!