//
کد خبر: 272832

زندانبان مخوفی که زنان زندانی را تا پای مرگ شکنجه می‌کرد

زنی بی‌رحم که زندانیان را برای سرگرمی به بدترین شکل ممکن شکنجه می‌داد به همین دلیل زندانیان اسم‌های مختلفی از جمله: فرشته مرگ، شیطان موبور، هیولای زیبا و غیره روی او گذاشته بودند.

  ایرما گرزه، در سال ۱۹۲۳ میلادی در شهر مکلنبورگ آلمان به دنیا آمد. پدرش آدولف‌گرزه یک کارگر ساده شیرفروش و همه کاره‌ خانواده بود. در سال ۱۹۳۸ میلادی، ایرما در پانزده سالگی شاید به دلیل شرایط خانوادگی مدرسه را ترک کرد، به خصوص که مادرش در سال ۱۹۳۶ میلادی به خاطر کشف خیانت و رابطه پدر ایرما با یک زن، خودکشی کرده بود.

 

 

 

بنا به ادعای خواهرش، ایرما در طول کودکی‌اش بسیار آرام و ساکت بود و در وقت مشاجره پا به فرار می‌گذاشت و شجاعت دعوا کردن نداشت. بعد از ترک مدرسه، شش ماه در مزرعه مشغول به کار شد، سپس در یک مغازه و دو سال هم در بیمارستان کار کرد. در زمان حضور در بیمارستان به حزب نازی پیوست، شاید به خاطر پدرش که در سال ۱۹۳۷ میلادی به همان حزب پیوسته بود.

در سن پایین تحصیل را رها کرد

در سال ۱۹۴۲ میلادی، ایرما به سازمان اتحاد دختران نازی پیوست. در ابتدا به ساخت کار دستی مشغول شد. سپس به دلیل نشان دادن خلوص نسبت به حزب و قدرت سلطه‌ای که داشت به عنوان زندانبان در چند زندان به کار گرفته شد.

بعد از زندانبانی، رفتار او تا حد زیادی تغییر کرد. رحم و عاطفه از وجود او رفت. او به یک هیولای درنده تبدیل شد. زندانیان اسم‌های مختلفی روی او گذاشته بودند از جمله: فرشته مرگ، شیطان موبور، هیولای زیبا و... او زندانیان را برای سرگرمی به بدترین شکل ممکن شکنجه می‌داد. او بود که تعیین می‌کرد کدام یک از زنان زندانی باید برای مردن به اتاق گاز برده شوند.

در سال ۱۹۴۳ میلادی به دلیلسنگ تمام گذاشتن  برای حزب نازی، در حالیکه فقط ۲۰ سال داشت به عنوان ترفیع درجه به اردوگاه بازداشت اوشفتز بیرکینو انتقال داده شد. او مسئولیت سی هزار زن بازداشتی را بر عهده داشت. پوتین‌های سیاه و بزرگی می‌پوشید و همیشه در کنار هفت تیرش یک شلاق هم داشت. ایرما حالا به یک زندانبان مخوف تبدیل شده بود که زنان زندانی را تا پای مرگ شکنجه می‌کرد و از این کار لذت می‌برد.

بیشتربخوانید

او به داشتن سگ، شلاق و پوتین‌های سنگین شهرت داشت

بنا به گفته‌ی برخی از شاهدان، او سگ‌هایش را گرسنه نگه می‌داشت و بعد آن‌ها را به سمت زنان زندانی آزاد می‌کرد. زندانیان را برای مدت زمان طولانی گرسنه نگه می‌داشت، بعد حجم زیادی از غذا را به سرعت به آن‌ها می‌خوراند تا بر اثر مشکلات گوارشی بمیرند، حتی او برخی از زندانیان را زنده به گور کرد.

زنان بازداشتی در اردوگاه اوشفینز

بنا به گزارش برخی منابع، ایرما از نوعی سادیسم رنج می‌برد، یک شرایط روانی خطرناک که فرد مبتلا وقتی که دیگران را آزار و شکنجه می‌کند، به آرامش می‌رسد.

در سال ۱۹۴۵ میلادی، ایرما به اردوگاه برگن بلزن نازی‌ها منتقل شد. او نمی‌دانست که این اردوگاه آخرین ایستگاه زندگی او است. در آن سال متفقین موفق شدند آلمان نازی را شکست بدهند و نیرو‌های بریتانیایی وارد اردوگاه شدند و همه زندانبان‌ها از جمله ایرما گرزه را دستگیر کردند.

نیرو‌های بریتانیایی ۶۰ هزار زندانی و ۱۰ هزار جسد در اردوگاه یافتند. آن‌ها دادگاهی فوری برای زندانبان‌ها و نگهبانان برگزار کردند، از میان ۱۶ متهم فقط سه تن به دلیل اقدامات غیرانسانی به اعدام محکوم شدند که ایرما هم یکی از آن‌ها بود.

در طول محاکمه با داشتن ۲۲ سال از بقیه متهمان جوانتر بود

حکم اعدام در ژانویه سال ۱۹۴۵ میلادی اجرا شد. بنا به گفته‌ی یک افسر بریتانیایی مسئول اجرای حکم، او هیچ ترسی نداشت. در شب اعدامش با صدای بلند ترانه‌های نازی می‌خواند. در صبح روز اعدام با آرامش به سمت دار رفت و در آخرین دقایق بر سر جلاد فریاد زد که زودتر طناب را دور گردنش بپیچند و این پایان داستان هیولای موبور نازی‌ها بود.