//
کد خبر: 27413

کارگردان مطرح سینما: شرایط حساس است، از خردگرایی «روحانی» حمایت کنیم

بزرگ‌ترین دستاورد ایشان در حوزه سیاست خارجی است، هرچند در حوزه داخلی هم دستاوردهای مهمی داشته است. البته دولت روحانی به علت مشکلات فراوان نتوانسته آن‌طوری که باید به بی‌کاری غلبه کند، ولی هر دولت دیگری هم می‌آمد و در این شرایط قرار می‌گرفت و با یک اقتصاد فروپاشیده مواجه می‌شد، نمی‌توانست بهتر از این عمل کند.

مسعود جعفری‌جوزانی یکی از وطن‌پرست‌ترین روشنفکران و هنرمندان ایرانی است. علاوه بر فیلم‌های فاخر ملی مانند «در مسیر تندباد» و «شیر سنگی» و سریال «در چشم باد»، اخیرا فیلم «ایران‌برگر» را ساخت که به‌نوعی نقد پوپولیسم و وعده‌های توخالی انتخاباتی بود؛ چیزی که این روزها و با وعده‌های سطحی برخی بیشتر به چشم آمد و به این خاطر تکه‌هایی از این فیلم در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌چرخد.

 در ادامه مشروح گفت و گو با جوزانی را بخوانید:

*شما برای حمایت از دکتر روحانی در انتخابات متنی منتشر کردید و نوشتید: «درک شرایط نا موزون فرهنگى، سیاسى، اقتصادى و نظامى جهان امروز مارا بر آن مى دارد که در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهورى، به امید عبور ظریف و هوشمندانه از دریاى توفانى و موج هاى متلاطم و شرخیز که جهان مسلح به منظور استثمار نوین جهان گرسنه به پا کرده است، از آقاى حسن روحانى حمایت کنیم.» ممکن است در مورد این نکته توضیح بیشری داشته باشید؟

این نوشته به نظرم بسیار موجز و گویاست. شرایط کنونی دنیا آنقدرها پیچیده هم نیست و خیلی راحت می شود مشاهده کرد. واقعیت این است که در دنیا الان یک تمایل دیکتاتورپسندی به وجود آمده و راست‌گراهای افراطی در اروپا و آمریکا به سرعت رشد کرده اند. بیکار و تورم مسأله‌ای‌ست که در همه دنیا هست و فقط مختص ایران نیست. در این شرایط بنابراین خیلی طبیعی ست که کارخانه های اسلحه سازی باید سرعت شان را بالا ببرند و این اسلحه ها هم باید مورد استفاده قرار بگیرند. درست است که ظاهرا ممکن است اتفاقی نیافتد ولی شما وقتی جلوی انبار باروت نشسته اید و کبریت می زنید احتمال خطر خیلی زیاد است و اگر یک بار بگیرد، ممکن است یک فاجعه بزرگ اتفاق بیافتد. خوشبختانه در فرانسه ماکرون انتخاب شد و فرانسه نجات پیدا کرد ولی شما نگاه کنید به آمریکا، بریتانیا ، هلند و اصولا همه کشورهای اروپایی که در آنها تمایلات راست گرایانه افراطی گسترش پیدا کرده است. در همین اطراف ما به داعش و افراطی های ریز و درشت دیگر نگاه کنید که می خواهند سر همه مردم دنیا را ببرند تا فقط کسانی که شبیه خودشان هستند زنده بمانند. در چنین شرایط بحرانی نمی شود از آقای روحانی حمایت نکرد. ایشان، با یک تیم کارکشته قوی و یک دیپلمات استثنایی «های جین» مثل آقای دکتر ظریف، که به نظرم در هر قرن یکی در یک کشور به وجود می آید، توانسته شش کشور بزرگ جهان را روبرویش قرار بدهد و قراردادی را به امضاء برساند که حالا آنها بیشتر با آن مشکل دارند تا ما. طبیعی ست که ممکن نیست یک قرارداد تنها به نفع ما باشد اما اگر همه اینها به ضرر ما بود، چگونه هر شش کشور و غول ترین شان معترض ترین است؟ معلوم است که این دیپلمات، که واقعا یک سرمایه ملی ست، به قول فرنگی ها (master of words ) و به قولی مرشد کلمه ست. او انگار ارباب و صاحب کلمات است و به قدری راحت با این قدرت ها مذاکره کرده که این افتخار بزرگ را به دست آورده. انگلیسی ها هنوز هم اگر بخواهند درباره دیپلماتی حرف بزنند که به او افتخار کنند از چرچیل حرف می زنند و به نظرم چرچیل هم اگر امروز بود نمی توانست مثل آقای ظریف با این پیچیدگی ها کنار بیاید. در دنیای پیچیده وراتکنولوژی امروز، یک نفر به همراه یک تیم از ایران برود و بتواند این اتفاق را به وجود بیاورد و قراردادی را به امضا برساند که ترامپ و همه اینها بخواهند علیه آن اقدام کنند و نتوانند...

*... و ترامپ بگوید این بدترین قراردادی ست که آمریکا بست...

بله. بگوید و نتواند هم کاری بکند چون کشورش امضاء کرده است. این افتخار و اتفاق بزرگی ست و دست زدن به شاکله این دولت در شرایط فعلی اشتباه بزرگی ست. البته در این دولت کلیدها و چهره هایی مثل آقای جهانگیری و زنگنه هم هستند. ما به عنوان یک شهروند وظیفه داریم وقتی کشور را در خطر می بینیم از همه توانمان برای کمک به این شرایط و برون رفت از خطر استفاده کنیم. البته من نه سیاست‌مدار هستم و نه علاقه‌ای به سیاست و سیاستمداری و وارد شدن به این حیطه ها دارم اما نمی توانم نادیده بگیرم، همانطوری که سیاستمداران نمی توانند ما را ندیده بگیرند.

این تیم تیم خوبی ست و به شاکله این تیم نباید دست بخورد چون چهارسال آینده دوران خطرناکی ست. به همین خاطر آمدم جلو تا به سهم و در حد توان خودم از ایشان حمایت کنم.

*پس عمده ترین دلیل شما برای موفق بودن آقای روحانی دستاورد ایشان در حوزه خارجی بود؟

بزرگترین دستاورد ایشان دستاورد در حوزه سیاست خارجی بود و در این هیچ تردیدی ندارم اما در حوزه داخلی هم دستاوردهای مهمی داشته است. البته دولت روحانی نتوانسته آنطوری که باید به بیکاری غلبه کند و این موضوع قابل نقد است ولی هر دولتی هم می آمد و در این شرایط قرار می گرفت و با یک اقتصاد فروپاشیده مواجه می شد نمی توانست بهتر از این عمل کند. او البته تورم را پایین آورد و به نظرم یکی از دستاوردهای مهم این دولت آرامشی بود که به جامعه برگرداند. یعنی دولت روحانی، علاوه بر تنش زدایی خارجی، از جامعه هم تنش زدایی و آرامش را به جامعه تزریق کرد و مردم احساس کردند که به لحاظ اقتصادی یک چتر امنیتی روی سرشان سایه انداخته است و اصولا درگیری های قبل را کمتر شاهد بودیم. ضمن اینکه دستاورد بزرگ برجام و تنش زدایی با جهان، باعث ایجاد امنیت اجتماعی و گسترش روابط با دنیا و افزایش سرمایه گذاری ها شد و این موضوع، تاثیرات مهمی را در سال های آینده خواهد داشت. نکته مهم دیگر این آرامش و تنش زدایی، تاثیر در موضوع گردشگری بود. وقتی ارتباط ما با دنیا خوب باشد، طبیعتا ورود گردشگر به کشور زیاد می شود و فراموش نکنید که یکی از سرمایه های بالقوه این کشور که هنوز به صورت بالفعل در نیامده همین مسئله ست. کشور ما، با این سابقه تاریخی وبا این همه زیبایی و طبیعت چهارفصل، می تواند یکی از مقاصد مهم گردشگران دنیا باشد و این زمانی محقق می شود که ما کشور امن و آرامی باشیم و تعامل ما با دنیا برقرار باشد.

*آیا این حمایت شما از دکتر روحانی به این معنی ست که شما طرفدار یا عضو یکی از جناح ها هستید و انتقادی ندارید؟

اصلا، به هیچ وجه و نه. دوست دارم هر سه این کلمات را بنویسی. من حتی علاقه ای به اینکه نزدیک سیاست بشوم هم ندارم. من یک فیلمسازم که برای همه فیلم می سازم و نظر همه هم برایم محترم است اما ما هروقت که احساس کنیم نظریه ای می تواند کشور ما را در خظر قرار بدهد طبیعی ست که پا جلو می گذاریم و به عنوان وظیفه شهروندی و وظیفه هنری هرکاری از دستمان بر می آید انجام می دهیم. امیدوارم همه ما در کنار هم باشیم و حتی با این طرفداری ها هم، وقتی انتخابات تمام شد به هم حمله نکنیم و در کنار هم کشور را به پیش ببریم.

*شما در همین اواخر فیلم ایران برگر را ساختید که به نوعی نقد انتخابات و نقد همه جناح ها بود و آنجا هم بحث های زیادی را برانگیخت...

بله من ایران برگر را ساختم و الان بیشتر از آن وقت، تکه هایی از آن فیلم دارد نمایش داده می شود و فضای مجازی دست به دست می چرخد. آن فیلم نقد درستی از دموکراسی و انتخابات بود، مثل وعده هایی که می دهند و نمی توانند انجام بدهند و حرف های سطحی و بی پشتوانه ای که می زنند. فراموش نکنید که ایران برگر بیشتر از هر چیزی، نقد انتخابات نه، نقد پوپولیسم در انتخابات بود. آن موقع خیلی ها این را متوجه نشدند، مثل اینکه فیلم های من اغلب بعدتر شناخته می شود. الان همه دارند درباره ایران برگر حرف می زنند اما یادتان هست که وقتی ساخته شد در فستیوال چه وضعیت مسخره ای برایش پیش آمده بود. موضوع ایران برگر بزرگتر از درگیری دو جناح بود. من چه آنجا و چه اینجا و همیشه طرفدار عقلانیت و خردگرایی هستم و خواهم بود.

*اتفاقا در مناظره های این انتخابات هم دکتر روحانی و دکتر جهانگیری جلوی وعده های غیرعقلانی و پوپولیستی ایستادند و مثلا گفتند این دویست و پنجا هزارتومان را از کجا می خواهی بیاوری و سعی کردند خودشان هم وعده های نشدنی پوپولیستی ندهند...

اتفاقا شاید یکی از دلایلی که مستقیم پاپیش گذاشتم تا از روحانی به صورت مستقیم حمایت کنیم همین است، برای اینکه به نظرم دوران این حرف ها سپری شده که مردم اینقدر ساده باشند که ما به آنها بگوییم یک پولی به شما می دهیم و آنها گول بخورند. وقتی کسی دستگاه پول چاپ کنی را راه می اندازد و بدون پشتوانه پول چاپ می کند و دست مردم می دهد، تغییری مثبتی در وضعیت مملکت و مردم ایجاد نخواهد کرد و حالا اکثر مردم این را به خوبی می دانند. او هر چه بیشر پول چاپ کند ارزش این پول پایین می آید چون قدرت خرید آن پایین می آید. همانطوری که به مردم نفری چهل و پنج هزار تومان پرداخت شد و حالا آن چهل و پنج هزارتومان کمتر از دوازده هزار تومان ارزش دارد. شما می توانی به مردم بگویی من نفری دویست هزار تومان به شما می دهم ولی آنقدر پول چاپ کنی که این مقدار پول بشود پول خرید نخود و لوبیا و یا دولت، پول هایی که باید صرف آبادانی مملکت و صرف سازندگی و تولید کار بشود را بزند و این یارانه ها را بدهد. همه اینها تورم را بالا می برد ومی شود همین اتفاقی که در دولت قبل افتاد. حالا مردم به اینها آگاهی دارند. الان در دنیای ورا تکنولوژی این اطلاعات آنقدر در جامعه پخش شده که دیگر مردم را به این سادگی نمی توان گول زد. ما در ایران برگر به نقد این شیوه ها از دموکراسی هم پرداخته بودیم. در آنجا آقامدیر می گوید مردم ممکن است که قیمه یکی و چلوی یکی دیگر را بخورند اما پای میز رای به روح ملی شان اعتقاد دارند و به کسی رای می دهند که روح ملی شان به آنها دیکته می کند.

*در مورد روح ملی گفتید و این ماجراها و انتخابات هم همزمان شده با کلیدخوردن پروژه کورش. در این مورد هم توضیح می دهید؟

من قسم خورده این ملت و عاشق کشورم هستم و این برایم شعار نیست. من همه جای دنیا را دیده ام از شوروی آن موقع تا چین و آمریکا و غرب و اروپا. من و دوستانم یک زمانی تمام اروپا را سیزده نفری زیرپا گذاشتیم. من همه جا را دیدم و به یک نکته مهم پی بردم. ایران یک اتفاق بزرگ است در جهان. روح ایرانی یک فرهنگ بزرگ را با خودش حمل می کند و فرهنگ ایرانی عاشقانه ست و ایرانی خانواده دوست و صلح طلب است. یک ایرانی علی رغم همه مشکلاتی که دارد عاشق خانواده اش است و برای بچه هایش همه کاری می کند. من در هیچ جای دنیا ندیدم که یک سرهنگ بازنشسته تا دوی صبح مسافرکشی کند تا دو تا بچه اش را بفرستد دانشگاه. اصلا غیر ممکن است و فقط در ایران این اتفاقات می افتد. من عاشق این مملکتم به این خاطر که اینجا یک فرهنگ ایرانی حاکم است و مردم ایران عاشق و مهربان و صلح دوستند. دلیل اینکه من رفتم سراغ کورش بزرگ هم این است که اولا حرف کورش یک حرف قرن بیست و یکمی ست. یعنی بیش از دو هزار و پانصد سال پیش، یک «های جین» به نام کورش در همین فرهنگ ایرانی پدید می آید و حکومتی چند ملیتی را با احترام به سنت ها، مذاهب، فرهنگ ها و قومیت های مختلف تشکیل می دهد که کشورهای مختلف زیر پرچمش جمع می شوند. می گویند کورش رفت سراغ بابل و چنین و چنان کرد و جنگید اما ما بعد از مطالعات بسیار فهمیده ایم که نه خیر، کورش نجنگید بلکه خود آن ملت ها در را به رویش باز کردند. مردم خودشان در دروازه بابل را به روی کورش باز کردند و این خیلی معنی دارد. در دیوار نوشته ای آن زمان و تصاویری که روی دیوارها کنده اند هیچ وقت آدم ها را زیاد بلند و کوتاه نمی بینیم. در هیچ یک از تصاویر تخت جمشید نمی بینید که هدایایی که آورده اند یک نفر یک غلام هم آورده باشد وبرده ای را زنجیر کرده باشد چون اساسا چنین فرهنگی در ایران حاکم نبود. بر عکس فیلم های مزخرفی مثل سیصد و غیره که ساخته اند ، مردم ما همه جا پوشیده و آراسته اند. ما از آن موقع آدمای متمدنی بودیم.

تمدنی که بر اساس اندیشه ای ساخته شده بود. کورش سراپا اندیشه و خرد و سراپا کرامت انسانی بود. خود یونانی ها در موردش نوشته اند که وقتی می رود بابل، آنها زن زیبایی را به او پیشکش می کنند اما او حاضر نمی شود آن زن را ببیند چون می گویند همسر دارد. می گوید او را در قلعه ای نگاه دارند و بر او نگهبان می گذارد و می گوید تا موقعی که همسرش نیامده کسی وارد حریم این قلعه نشود و بعد از این کار انسانی و احترام به کرامت آن زن، همسر او یکی از سرداران بزرگ ایران می شود. کورش بزرگ اینگونه برای کرامت انسان ارزش قایل بود. من فکر می کنم پیش از اینکه در این مورد هم فیلم مزخرفی را برای ما بسازند خودمان باید درستش را بسازیم برای همین من همه تلاشم را کردم و انشالله به زودی کار ساختش را شروع خواهیم کرد. روز اول خرداد هم فاز صفرش را شروع می کنیم و این فیلم متعلق به هر ایرانی خواهد بود که به وطنش و فرهنگ و تاریخش عشق می ورزد.

*بعد از اینکه شما از دکتر روحانی حمایت کردید، هجمه ای علیه شما راه افتاد و عده ای گفتند شما می خواهید از روحانی پول بگیرید که کورش را بسازید. این حرف ها نگران تان نمی کند؟

اگر اقای روحانی از این پول ها داشت در این چهار سال می داد. در این چهار سال از هیچ کدام از فیلم های ما نه از طرف وزارت ارشاد و نه هیچ جای دیگر حمایتی نشده است. خوشبختانه حالا ما همه کارهایمان را انجام داده ایم و به ضرس قاطع می گویم که هیچ کمکی از سوی هیچ یک از مسئولان فرهنگی به ما نشده است. در دولت قبلی آقای روحانی، در بسیاری از برهه ها من و علی معلم و علیرضا رییسیان و دوستان دیگر به شدت منتقد عملکردهای وزارت ارشاد بودیم و بعد از این هم طبیعی ست که هر وقت اشکالی باشد نقد می کنیم، چون وظیفه ماست که خواسته های مردم را پیگیری کنیم. اینها جزو وظایف شهروندی و هنری ماست. انتقاد جای خودش را دارد و حمایت جای خودش را. من هر وقت که احساس کنم انتقادم به کشورم و به مسئولی که باید کاری را انجام بدهد کمک می کند یا او را متوجه وظیفه اش می کند حتما آن انتقاد را مطرح می کنم. به من تهمت زدند که او رفته رانت گرفته از شهرداری و حالا در یک پیچش صد و هشتاد درجه ای دارد از روحانی حمایت می کند(خنده). در حالی که اینها همه دروغ محض است. من معتقدم تهمت ناروا به کسی که کاری را انجام نداده باشد نمی چسبد. این روح ملی که می گویم آدم ها را به هم نزدیک می کند حتی اگر کسانی که منافع نامشروعی دارند حرف های زیادی بزنند. من حمایت می کنم و انتقاد هم می کنم کما اینکه قبلا هم این را نشان دادم. من همین الان به لیست شورای شهر اصلاح طلبان نقد دارم چون فکر میکنم جای کسی مثل آقای محمدعلی زم در بین آنها خالی ست. خیلی حیف است که از تجربه، خرد و دانایی چنین شخصی استفاده نکنیم. او یک کهنه سوار است و شورای شهر ما به کهنه سوار احتیاج دارد. یا یک بانو مثل ترانه یلدا که یک متخص معماری شهری و آدم استخوان خرد کرده و دانایی است که در قبل از انقلاب در طراحی نقشه جامع تهران نقش داشته. چرا او نباید در این لیست باشد؟ من الان حمایت می کنم و بعدا هر وقت که لازم دیدم انتقادم را هم مطرح خواهم کرد.

 

منبع: نامه نیوز