تجاوز به دختر جوان اینبار با بازی جرئت و حقیقت + عکس
ف. میگوید هیچ وقت ادعا نکرده که کیوان چیزی در مشروب ریخته است؛ «از نظر خودم زیادهروی نکرده بودم، با اینحال حس میکنم اون روز حالم هم طبیعی نبود، چون هیچی از بعدش یادم نمیاد»
ف. وقتی برای شکایت به پلیس مراجعه میکند، با کیوان الف روبهرو میشود. دیداری که به گفته خودش سخت و پرفشار بوده است؛ «دو روز بعد از اینکه گرفتنش دیدمش. پلیس بهم نگفته بود که قراره بشینم جلوی اون آدم و در حضور بازپرس صحبت کنم. برای همین دیدار خیلی پرتنشی بود. خیلی بد نگاه میکرد، زل زده بود توی چشمهام و حرکات عصبی داشت...»
-----------------------------------------
بیشتر بخوانید
کشف حجاب مجری زیبای زن شبکه سه !!؟ + عکس
نیکی کریمی با دامن کوتاه و تیپ اروپایی + عکس
-----------------------------------------
دو ماه از جنبش «Me too» به روایت زنان ایرانی گذشته است. از سکوت سنگین و چند سالهای که به یکباره شکست و موج عظیمی از افشاگریها را به همراه داشت. از بهت ناباورانهای که گریبان خیلیها را گرفت و البته برای متهم تجاوزهای سریالی حسابی گران تمام شد. حالا ماجرا جدی شده با اینحال، شاکیان پرونده کیوان الف میگویند که حتی در صورت اثبات جرم او در دادگاه، مخالف اعدامش هستند.
تجاوزهای سریالی کیوان-الف
ف. یکی از قربانیان پرونده کیوان الف است. کسی که سه سال بار سنگین آزار جنسی را به تنهایی به دوش کشیده و در نهایت با به راه افتادن موج افشاگریها، با بسیاری از زنان قربانی همصدا شده و قفل سکوتش را شکسته است. ماجرایی که برای او در سال ۹۶ رقم خورده، اما آشنایی او با کیوان الف، به چندین سال قبلتر برمیگردد؛ «من ورودی سال ۹۱ دانشگاه بودم و از سال دوم، سوم کیوان رو میشناختم. البته اون موقع اون دیگه دانشجو نبود، اما تو محیط دانشکده رفت و آمد داشت.
اون موقع من تو یه کافه کار میکردم، همزمان برادر کیوان هم اونجا همکار من بود، برادرش خیلی آدم موجهی بود و ما زیاد با هم صحبت میکردیم. خودش هم زیاد به کافه ما میاومد. به من گفته بودن که برادرش و کیوان با هم زندگی میکنن. مدتی گذشت، هم درسم تموم شد و هم از کافهای که توش کار میکردم اومدم بیرون. اما توی اینستاگرام من و کیوان همدیگه رو دنبال میکردیم. یه بار رفته بودم سفر، تو اینستاگرام بهم پیام داد و سر صحبت رو باز کرد. خیلی مودبانه گفت وقتی برگشتی یه قراری بذاریم و کافهای بریم».
شراب خوری شوم کیوان-الف با دختر قربانی
بعد از بازگشت ف. از سفر، قصه، ساز میشود؛ «وقتی برگشتم با ایشون قرار گذاشتم، رفتیم اکباتان قدمی زدیم و چای خوردیم و از هر دری حرف زدیم. میدونست که من با برادرش همکار و آشنا هستم، موقع خداحافظی گفت یه بار دعوتت میکنم خونه، شراب انداختم و بیا امتحان کن. هفت، هشت روز بعد، من رو دعوت کرد. ذهنیتم این بود که با برادرش زندگی میکنه و تنها نیست و خلاصه مهمونی گرفته. ساعت حدود هفت عصر بود، رفتم خونش و دیدم تنهاست. سراغ برادرش رو که گرفتم، گفت: «نه اونکه اینجا زندگی نمیکنه!» داشت شام درست میکرد و کلکسیون مشروبهاش رو بهم نشون داد. یه شیشه آورد و گفت این رو خودمون درست کردیم، امتحانش کن. خودش هم یه بهونهای آورد و نخورد».
ف. تعارف کیوان الف را میپذیرد و بعد همهچیز رنگ فراموشی به خود میگیرد؛ «نیم ساعت بعد، حال عجیبی بهم داد. سرم گیج رفت و نمیتونستم از جام بلند شم، خیلی سنگین شده بودم.
میخواست به من نزدیک شود، اجازه ندادم، اما من رو کشید برد تو اتاقش و ... تمام اینها تو ده دقیقه اتفاق افتاد. من خیلی شوکه شده بودم، رفتار بیادبانهای کرد و از اتاق رفت.
من هنوز توی شوک بودم، اسنپ گرفتم و زدم بیرون. حتی نمیدونستم چه ساعتی از روزه. یادمه وقتی میخواستم سوار ماشین شم، انقدر که تلوتلو میخوردم سرم خورد به در ماشین. از اون لحظه به بعد دیگه هیچی یادم نیست».
ف. میگوید هیچ وقت ادعا نکرده که کیوان چیزی در مشروب ریخته است؛ «از نظر خودم زیادهروی نکرده بودم، با اینحال حس میکنم اون حالم هم طبیعی نبود، چون هیچی از بعدش یادم نمیاد».
البته ماجرا ادامه دارد، کیوان الف بعد از این اتفاق دوباره به ف. پیام میدهد؛ «خودم رو مقصر میدونستم و فکر میکردم به قدر کافی از خودم محافظت نکردم. برای همین وقتی پیام میداد و میگفت میتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم، برخورد بدی نداشتم. مدام تو پروسه انکار بودم اما این رو هم بهش گفتم که هیچ اتفاق جنسی دیگهای بین ما نمیافته. یکبار هم بعد از این ماجرا، من رو به کافه دعوت کرد، تنها هم نبود، یکی از دوستاش هم بود. اون روز هم کمی صحبتهای معمول کردیم و تموم شد».