عراقچی: مسیر جمهوری اسلامی ایران مقابله با سلطهگری ابرقدرتهاست
در نظام بینالملل هیچ کشوری بدون برخورداری از قدرت دفاعی، امکان دفاع از امنیت ملی و تامین منافع ملی خود را ندارد و سادهانگاری است اگر اهمیت «قدرت سخت» را فراموش کرد.
سیدعباس عراقچی در سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی در روزنامه اعتماد یادداشتی نوشته است که در بخشهایی از آن آمده است: مهمترین مولفه در قدرت معنایی، توان گفتمانسازی است. گفتمان عبارت از یک مجموعه فکری منسجم و منظم است که بر مبنایارزشها، ادراکات، فرهنگ و اعتقادات یک جامعه ارایه و مورد پذیرش غالب افراد جامعه واقع میشود. گفتمان غالب در هر جامعهبا جهت دادن به نظامهای فکری و مدیریتی بر سرنوشت مردم و کشور تاثیر میگذارد. گفتمانسازی فرآیندی است که روایتهای غالبسیاسی، اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی را در یک فرآیند زمان بر به ادبیات رایج جامعه و زندگی مردم وارد میکند. گفتمانسازیدستوری و بخشنامهای نیست، بلکه یک فرآیند اقناعسازی است.
کشورهایی که در راستای اهداف خود گفتمانسازی مناسب را نیزانجام میدهند با سرعت بیشتری به اهداف خود نایل میشوند. برخی کشورها قادرند در سطح منطقهای یا حتی بینالمللی و جهانیگفتمانسازی کنند و در یک فرآیند اقناعسازی منطقهای یا بینالمللی گفتمان مورد نظر خود را به گفتمان غالب تبدیل کرده و اهداف خودرا در سطحی فراملی پیش ببرند. توان گفتمانسازی یکی از مهمترین مولفههای قدرت ملی برای یک کشور به شمار میرود که به میزان اثرگذاری محیطی آن، میزان پذیرش بازیگران هدف و همچنین میزان پذیرش و گفتوگو در قالب آن گفتمان، میتواند بر قدرت کنشگر درروند و به ویژه نتیجه مذاکره اثر داشته باشد.
«گفتمان انقلاب اسلامی» و «گفتمان مقاومت» از مهمترین گفتمانسازیهای جمهوریاسلامی ایران در سطوح ملی، منطقهای و فرامنطقهای بوده است. تردید نباید کرد که قدرت و توانایی دفاعی، به عنوان اصلیترین شاخصه «قدرت سخت» است همچنان از اهمیت کلیدی برخوردار است. در نظام بینالملل هیچ کشوری بدون برخورداری از قدرت دفاعی، امکان دفاع از امنیت ملی و تامین منافع ملی خود را ندارد و سادهانگاری است اگر اهمیت «قدرت سخت» را فراموش کرد.
در عین حال نقش و تاثیر روزافزون «قدرت نرم» و مولفههای آن را نیز نبایدانکار کرد یا دستکم گرفت. برای افزایش قدرت ملی حتما باید به افزایش توانمندیهای معروف به قدرت نرم، به ویژه علم وفناوری نیز همت گماشت، اما آنچه این دو قدرت را تصاعد میبخشد و کارکرد آنها را مضاعف میکند، قدرت معنایی و گفتمانسازیاست. «دیپلماسی مقاومت محور» ترکیبی از همه اشکال قدرت است که حول محور گفتمانسازی شکل میگیرد. مرور تاریخ و مسیر حرکت کشورهای قدرتمند نشان میدهد هر یک از کشورها مسیر خاصی را برای قدرتمندتر شدن برگزیدهاند و دراولویتبندی مولفههای قدرت، نگاه متفاوتی از یک دیگر داشتهاند.
مسیر جمهوری اسلامی ایران مسیر مقابله با سلطهگری ابرقدرتهااست و آنچه قدرت جمهوری اسلامی را متبلور میکند توانایی ایستادگی در برابر خواستههای زورمدارانه قدرتها و آمادگی برای پرداخت هزینههای مربوطه است. «دیپلماسی مقاومت محور» مبنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل میدهد و «محور مقاومت» تنها یکی از ابعاد آن است. این دیپلماسی متکی بر توانمندیهای ملی و بومی است و مهمترین شاخصههای آن عبارتند از: توان دفاعی موشک محور، حضور مقتدرانه در خلیج فارس، گفتمانسازی مقاومت در منطقه پیرامونی، خردورزی عزتمندانه در عرصه بینالمللی، و ایستادگی حکیمانه در برابر نظام سلطه.
هاشمی رفسنجانی در همایش آموزش و پرورش سال 95 گفته بود: «اگر میبینید آلمان و ژاپن این روزها محکمترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند محروم شدند... نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را میبردند و از این رو با این اقدام پولهایشان آزاد شد و بهدنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانشبنیان برای خود درست کردند، لذا دیگر آسیبپذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند، مطمئنم دوره دوم دولت روحانی میتواند ما را به آنجا برساند.»