این خانه از پایه ویران است/ واقعیت تلخ فوتبال ایران
«انتخابات فدراسیون فوتبال نشان داد که هیچکس دلش نمیخواهد روند فوتبال ایران تغییر کند»
صبح امروز یکشنبه دهم اسفندماه انتخابات فدراسیون فوتبال برگزار شد و شهابالدین عزیزی خادم ریاست فدراسیون فوتبال کشور را برای ۴ سال بدست گرفت.
شاید چند ماه پیش هیچکس فکرش را هم نمیکرد
عزیزی خادم سکاندار فوتبال کشور شود، اما فوتبال بازهم روی سیاه خود را به نمایش گذاشت.
انتخاب عزیزی خادم هر چند هم تعجب آور باشد، اما نقطه تاریک انتخابات نیست و اینکه با وجود اصلاحات اساسنامه و از نزدیک به ۹۰ رأی سهم تنها شخصیت فوتبالی انتخابات، تنها ۹ رأی باشد قطعا سیاهترین نقطه تاریخ فوتبال ایران خواهد بود.
در فوتبالی که هر روز صحبت از فوتبالی نبودن تصمیمگیرندگان آن است، این آرا شرمآور بود و قطعا نام اعضای این مجمع تا ابد در قلب تاریخ فوتبال ایران ثبت میشود.
این انتخابات و آرای آن ثابت کرد که انتخابات هیأتهای فوتبال در تمامی استانها غیر فوتبالی بوده و هیچ یک از روی صلاحیت انتخاب نشدهاند،
چراکه این رؤسا فوتبال این کشور را فدای مصالح شخصی و وعده وعیدهای انتخاباتی آقایان کردند.
این انتخابات ثابت کرد باشگاهها و مدیران فقط در روزهای شکست و برای فرار از مسؤلیتهایشان شعار فوتبال پاک را سر میدهند و آرزوی حضور فوتبالیها را در رأس امور دارند و در موقع عمل چیزی جز منفعت شخصی را ترجیح نمیدهند.
این انتخابات نشان داد پایههای فوتبال ایران آنقدر سست و مترلزل است که هیچ معجزهای دیگر نمیتواند آن را ترمیم کند.
همین چند وقت پیش بود که اهالی فوتبال بعد از پرونده ویلموتس چنان واویلایی راه انداختند و هرچه توان داشتند بر علیه اعضای فدراسیون در عصر کفاشیان_تاج هجمه ایجاد کردند و اما همین افراد در انتخابات اسفند ۹۹ هدایت فوتبال کشور را به شخصی که از همان سیستم وارد فوتبال شده، دادند.
از رییس فدراسیون تا مربیان همه در صحبتهایشان مردم را صاحبان واقعی فوتبال میدانند، اما آیا نظر همین صاحبان اصلی فوتبال با آنچه امروز در مجمع گذشت یکی است؟
تا چهار سال دیگر هیچکدام از فوتبالیها حق ندارد در مورد شرایط فوتبال کشور اعتراض کند و قطعا ما همچنان در حسرت موفقیت و رشد در سطح بینالمللی خواهیم ماند.
تاریخ ظلمی که دهم اسفند ۹۹ به فوتبال این مملکت شد را فراموش نمیکند، هرچند که این آب و خاک همواره چوب انتخابهای غلط را خورده است و هیچگاه عبرت نمیگیرد.
به قلم پوریا منصوری