اعتراف قصاب فراری به ترکیه / من قاتل مرجان هستم! + عکس
پسر جوان که پس از قتل به ترکیه سفر کرده بود پس از 6 ماه به ایران بازگشت و وقتی دستگیر شد خود را بیگناه می دانست تا اینکه پس از 3 روز سکوت را شکست
قصاب جوان که پس از قتل زن مورد علاقه اش به ترکیه سفر کرده بود پس از 6 ماه به ایران بازگشت و دستگیر شد.
شامگاه دوشنبه 24 شهریور ماه امسال ماموران پلیس تهران در جریان به قتل رسیدن زن جوانی در نزدیکی پارک چیتگر قرار گرفتند.
ماموران کلانتری 154 چیتگر با حضور در محل پی بردند زن 27 ساله ای به نام مرجان هدف ضربات چاقو قرار گرفته و پس از انتقال به بیمارستان به کام مرگ فرو رفته است.
و همین کافی بود تا بازپرس غلامی از شعبه 3 دادسرای امور جنایی تهران همراه بازپرس ویژه قتل برای تحقیقات فنی پای در صحنه جرم گذاشتند.
بررسیهای اولیه نشان از آن داشت که مرجان یک فرزند کوچک دارد و شب حادثه از خانه دوستش در شرق تهران خارج و سوار بر تاکسی اینترنتی همراه خواستگارش که پسر جوانی است برای تفریح به پارک چیتگر رفته اند که در آنجا به طرز مرموزی به قتل رسیده است.
قتل زن تهرانی در پارک چیتگر
کارآگاهان در ادامه به بررسی دوربین های مداربسته در نزدیکی محل جنایت پرداخته و مشخص شد پسر جوانی به نام مهدی 24 ساله که مورد علاقه مرجان بوده و قصد داشتند تا با هم ازدوج کنند، مرجان را هدف ضربات چاقو قرار داده و سپس پا به فرار گذاشته است.
تجسس های پلیسی برای دستگیری مهدی ادامه داشت و ماموران پی بردند که مهدی پس از قتل به شهرستان دماوند رفته است اما وقتی کارآگاهان برای دستگیری وی وارد عمل می شوند متوجه می شوند پسر جوان چند روزی است که به خانه بازنگشته و فراری شده است.
قاتل از ترکیه به ایران بازگشت
ردیابی های پلیسی ادامه داشت که کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران در تحقیقات میدانی اطلاع پیدا کردند که مهدی که به طور قاچاقی از ایران خارج شده بود چند روز قبل به صورت قاچاقی از کشور ترکیه به ایران بازگشته و به شهرستان دماوند رفته است که ماموران به دماوند رفته و در عملیات پلیسی مهدی را دستگیر کردند.
مهدی پیش روی قاضی پرونده اصرار بر بیگناهی دارد و در تحقیقات گفت: من قصد ازدواج داشتم و در یک گروه تلگرامی با مرجان آشنا شدم و که بعد از 2 ماه به هم علاقه مند شدیم و حتی با وجود اینکه می دانستم مرجان یک زن مطلقه است و یک فرزند دارد حاضر به ازدواج با او بودم.
وی افزود: من قصد داشتم به خواستگاری اش بروم اما مرجان می گفت که به درد هم نمی خوریم و بهتر است به این ارتباط و دوستی پایان دهیم اما من اصرار به ازدواج با او را داشتم.
پسر جوان ادامه داد: مرجان وقتی در برابر اصرارهای من برای ازدواج قرار گرفت ادعا کرد باید منتظر بمانم که ابتدا کارهای درمانی فرزندش را که بیماری کلیوی دارد انجام بدهد و سپس کارهای حضانت فرزندش را انجام دهد و بعد از آن با هم ازدواج می کنیم.
اعتراف به قتل پس از 3 روز سکوت
مهدی ابتدا خود را بیگناه معرفی می کرد اما پس از 3 روز سکوت را شکست و به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: با مرجان در یک کانال تلگرامی آشنا شدم و با هم دوست شدیم و خیلی زود به او علاقه مند شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم اما مرجان هربار که با او صحبت می کردم جواب منفی به ازدواج با من می داد.
وی افزود: من در شهر دماوند زندگی می کنم و یک قصابی دارم ، شب حادثه برای دیدن مرجان به تهران آمدم و قرار بود حرفهای آخرمان را بزنیم. وقتی به تهران آمدم در منطقه تهرانپارس برای مغازه ام یک چاقو خریدم و سپس برای شام با مرجان به سمت چیتگر رفتیم.
پسر جوان ادامه داد: پس از خوردن شام داخل خودرو بر سر ادامه رابطه مان و ازدواج با هم بحث کردیم، در حالیکه به مرجان می گفتم دوستش دارم ناگهان به من گفت تو بچه دهاتی هستی و فرهنگ تو به ما نمی خوره! شوکه شدم، در این مدت هیچ وقت به او بی احترامی نکرده بودم و این حرفش برایم گران تمام شد و در یک لحظه عصبانی شدم و با چاقو 5 ضربه به او زدم و با سرعت فرار کردم و به دماوند رفتم.
قاتل پارک چیتگر ادامه داد: فکر نمی کردم مرجان را کشته باشم اما در کانال های تلگرامی خبر قتل یک دختر در پارک چیتگر را خواندم و مشخصاتی که در خبر بود با مشخصات درگیری من و مرجان یکی بود و تازه فهمیدم او را کشتم.
مهدی گفت: با یک قاچاق بر به کشور ترکیه رفتم و ابتدا در شهر وان ترکیه کارهای ساختمانی را انجام می دادم و با توجه به حقوقی که با لیر می گرفتم نزدیک به 9 میلیون تومان به پول ایران حقوق می گرفتم و در این چند ماه با این درآمد خوب کار می کردم تا اینکه یک ایرانی به خاطر علاقه ای که به ورزش داشتم به من پیشنهاد داد تا به دوره ورزش های رزمی بروم تا بعد از آن بادیگارد هنرمندان و بازیگران ترکیه ای شوم.
بازگشت به ایران بخاطر عذاب وجدان
مهدی افزود: پیشنهاد مرد ایرانی را پذیرفتم و مدتی در باشگاه ورزشی تمرین می کردم اما عذاب وجدان مرا آزار می داد. باور کنید در این 6 ماه هر روز گریه می کردم و شب ها کابوس می دیدیم و یک شب آرام نبودم. حتی برای مرجان مراسم سوم و هفتم و یادبود گرفتم همیشه آشفته و ناراحت بودم.
وی ادامه داد: آوارگی، عذاب وجدان و فکر بچه مرجان مرا آزار می داد به همین خاطر تصمیم گرفتم به ایران بازگردم اما فکر نمی کردم پس از بازگشت به ایران آنقدر زود دستگیر شوم. پشیمانم و برای اتفاقی که افتاده ناراحتم.
بنا بر این گزارش ،متهم به دستور بازپرس غلامی برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفته است.