//
کد خبر: 305283

سال‌های آینده به سوی سراب و اتلاف منابع آبی

نویسنده: محسن عباسی‌فرد عضورفدراسیون جهانی روزنامه‌نگاران( IFJ)، فدراسیون بین‌المللی نویسندگان و خبرنگاران و عکاسان ورزشی ( AIPS)، فدراسیون دانشجویان جهان( FISU)

امسال و سال‌های آینده، آب و گرمایش کشور سبب خواهد شد تا چالش‌های بی‌سابقه‌ای را تجربه کنیم.

علی‌الظاهر دوران خوش بارش‌های شدید و گسترده که متأسفانه به دلیل فقدان مدیریت منابع حیاتی و طبیعی از یک سو و آسیب‌های گسترده به جنگل و زمین و کوه و رودخانه‌های کشور و فلات ایران از سوی دیگر، زمینه‌های تخریب و سیلاب‌های ویرانگری را فراهم کرد. در گلستان، لرستان و خوزستان و… را فراهم کرد، گذشته است.

حال آنکه ایجاد شغل و مدیریت بهینه در عرصه آبخوان‌داری و آبخیزداری،‌ ساخت استخرهای طبیعی و پلکانی کردن تپه‌های مشرف به مناطق مسکونی و زراعی، ذخیره کردن آب و بازیافت آن در منابع زیرزمینی که خشکیده و سخت نیازمند تزریق مجدد ‌آب است،‌ کاری دشوار نبود و به همان نسبت هزینه کرد چند میلیارد تومان در هر منطقه، روستا، بخش و شهرستانی که در معرض سیلاب‌های ویرانگر و سپس خشکسالی بی‌حد و مرز در ماه‌های تابستانی است، برای کشوری چون ایران نباید چندان دشوار سخت نماید.

متأسفانه ایران در مرکز کمربند خشکسالی و در گرم‌ترین نقطه‌های آن قرار دارد. پارسال، همواره برخی نقاط ایران در کویر مرکزی و حتی در جنوب زاگرس و برخی مناطق بالا دست خلیج فارس، در زمره داغ‌ترین نقاط کره زمین بوده است.

رکوردهای گرمایش شکسته شد و آگاهان و متخصصان و مدیران کشور به خوبی می‌دانند که این شرایط، چه تبعات و نتایجی با خود همراه خواهد آورد.

نتایجی که سیاست و بحران‌های سیاسی پیش آن کوچک و حقیر است و مشکلات اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی را در برابر سوختن بی‌مهار زمین و مهاجرت عظیم برای دسترسی به آب، چنان گسترده خواهد بود که اندیشیدن بدان دشوار و سنگین و حتی ترسناک است.

سخنان رئیس جمهوری افغانستان، (اشرف غنی) که در افتتاح سدی بر روی رود هیرمند یا به قول و لهجه دیگر هلمند که می‌تواند حقابه ورودی به دریاچه‌های هامون و حوضه‌های متصل بدان را کنترل کند یا کاهش دهد یا حتی منقطع سازد؛ آبفروشی است.

 «اگر می‌خواهید باید پولش را بدهید یا به جایش نفت به ما بدهید.» این عین اظهارات رئیس جمهوری افغانستان بود که به زبان پشتون برای همسایگان عزیز و همزبان ما در افغانستان بیان شد.

البته باید کسی را که منافع ملی کشورش را در اولویت قرار می‌دهد و می‌کوشد تا حد ممکن برای ملت و کشور خود درآمد و سرمایه کسب کند، تحسین کرد، اما این معادله، رویه‌های پنهان دیگر هم دارد که بخش مهمی از آن در زیر آب است و نه همچون خاشاک و برگ خشکیده‌ای بر روی آب! درباره این موضوع، به ویژه اثرات آن بر مثلث مرزی سیستان ـ ایران، پاکستان و افغانستان ـ جداگانه سخن خواهیم گفت.

به هر حال، با این مقدمات، امیدواریم طرح‌های مربوط به آب،‌ در اولویت قرار داده شوند، زیرا مسأله فراتر از سازمان محیط‌زیست و حفاظت از منابع طبیعی است؛ به عبارتی هست و نیست و هژمونی ایران دیگر وابسته به نفت نخواهد بود.

نفت در طول صدوبیست سال اخیر خزانه حکومت بوده و خراج و حراج آن هم برای مردم کشورمان چندان میمنتی نداشته است، اما آب، زندگی است؛ تصور کنید اگر قنات‌های شهرهای بزرگ مرکزی نبود،‌ یزد و کرمان و شهرهای اطراف چه وضع و حالی می‌داشتند؟ اصلاً بودند یا خیر؟

مهندسی سالم و سنجیده نیاکان ما، آب را یافته، حفظ کرده با کمترین هدر رفت و بهترین و سالم‌ترین شیوه انتقال داده و سپس در نظامی کاملاً شفاف و تعریف شده تقسیم کرده و مردم هم به شکرانه این نعمت بزرگ در حفظ و حراست آن، از هیچ کوششی دریغ نکرده‌اند.

 آن قنات‌ها باید حفظ شود، اما در ایران هشتاد و چند میلیونی و اَبَرشهرهای پرحاشیه آن، دیگر نمی‌توان با شگردهای یک سده یا نیم‌قرن پیش آب به دست آورد و مصرف کرد.

آب کالایی نیست که بهایش را کم و زیاد کنند و پولش را به خزانه بریزند. تبعات کاهش یا معدوم شدن منابع آبی، با فقدان آب سالم برای اکثریت ملت ایران، فاجعه‌بار است.

این در حالی است که ما حداقل دو سه بارش سنگین در طول سال داریم و همان برای آب آشامیدنی، بهداشتی و کشت و زرع کافی ا‌ست، لذا هم باید حفظ و حراست شود و هم از هدررفت و آلوده‌سازی آن جلوگیری کنیم و هم با بازیافت آن، زمین را سرسبز و جوان کنیم و محیط گیاهی و باغ‌های بزرگ و جنگل‌های عظیم در همه‌جا به وجود آوریم.

 اگر در گذشته به دلیل آشفتگی سیاسی و جنگ و ناامنی، این آرزوها محقق نشده است، اینک هم علم و تکنولوژی آن را داریم و هم سرمایه و متخصصان و نیروی کار کافی و هم نیاز و فوریتی که به هست و نیست ما وابسته است.

انتقال آب از دریای عمان، مقدمه خوبی برای این اقدام است، اما فقط مقدمه‌ای ضروری است. این راهبرد باید در تمام دولت‌ها ادامه یابد و آب اقیانوس هم به صورت تصفیه شده برای شرب مناطق جنوبی به ویژه بلوچستان و سیستان، و هم مصارف کشاورزی در زمین‌هایی که نیاز دارند پالایش و منتقل شود و هم با ایجاد دریاچه‌ها و دریاها و تالاب‌های عظیم، کویرزدایی و فقرزدایی و تحولات مثبت را شاهد باشیم.

برای ورود به ابعاد متعدد و مسائل فراوانی که در این زمینه وجود دارد، طی یک سلسله یادداشت و مباحث تحلیلی، به تدریج و تناوب به بحث و بررسی خواهیم پرداخت.

 موضوع بحث، روشن کردن وضع کنونی، دیدگاه‌های آینده‌نگرانه دربارة سرمایه‌های آبی ایران و منطقه، نگاهی به پروژه‌های کنونی، نیازها و تجارب مختلف و سرانجام ارائه پیشنهادهایی است که مشکل آب را حل کند و ما را در گرمایش بی‌رحم سال‌های آینده به سوی سراب و اتلاف منابع نکشاند.