یادداشتی از علی مسعودی
اختصاصی/ ستاره رنو سوار زیر کامیون الوار!/ غم انزلیچیها ۲۳ ساله شد!
۱۷ فروردین سال ۱۳۷۷ یکی از اتفاقات ناگوار و فراموش نشدنی در گیلان رقم خورده تا ستاره بی چون و چرای فوتبال ایران به همراه فرزند خردسالش زیر کامیون پر پر شوند!
آفتاب هنوز غروب نکرده بود و خورشید داشت کم کم برای خداحافظی کوتاه مدت، آماده می شد. در همین خداحافظی چند ساعته خورشید، یک کامیون پر از الوار (چوب) در خروجی شهر رشت، کمین کرده بود و کوچکترین خودرو را زیر نظر داشت! یک رنو "قراضه" که یکی از ستاره های فراموش نشدنی فوتبال (سیروس قایقران) بهمراه خانواده اش ( افسانه اسدان و راستین قایقران) و البته برادر سیروس داخلش نشسته بودند.
ستاره فوتبال ایران، سوار بر رنو بی ایمنی و خیلی بدتر از پراید کنونی! آن زمان ستاره ها برخلاف الان خودروهای چند میلیاردی سوار نمی شدند و عشق شان فوتبال بود نه چیز دیگری.... کامیون غولپیکر طوری کمین کرده بود که انگار می خواست تیرش را به هدف اصلی بزند! پسرک ۸ ساله که به تازگی تولد ۸ سالگی اش را جشن گرفته بود، پشت سر پدر (صندلی پشتی) دنبال آب خنک می گشت که پدرش امام زاده هاشم را نشان داد و قرار شد هم آب خنک به پسرک بدهد هم صدقه ای به صندوق بیندازند تا به سلامت به تهران برسند. پسرک پول را از پدرش گرفت و رفت صدقه اش را انداخت و آب خنک را نوشید و سر و صورتش را نیز با آب شست و آهی کشید و گفت؛ " آخیش، چقدر خنک شدم". انگار آخرین جمله تنها یادگاری خوش استیل ترین فوتبالیست آن زمان بود که سیروس می خواست او را هم با خودش ببرد! رنو قراضه به هدف نزدیک شد و راننده کامیون حواس پرت! مثل آوار بر سر ریزترین خودرو خراب شد و دو دسته گل ( پدر و پسر) را با خود برد!
سیروس رفت و راستین را هم با خود برد و "افسانه" را تک و تنها گذاشت! البته او فقط افسانه را تنها نگذاشت، بلکه کل انزلی را تنها گذاشت تا همیشه حسرت بخورند که چرا محبوبترین بازیکن شهرستانی تاریخ فوتبال را از دست دادند؟! بازیکنی که برای اولین بار جرات کرد بازوبند کاپیتانی را از تهرانی ها بگیرد و نفر اول شود. نفر اولی که لیاقتش را داشت و مرحوم دهداری یه چیزهایی در "سیروس" دید و بازوبند را تهرانی ها گرفت و تقدیمش کرد. حال، ۲۳ سال از سیاه ترین فوتبال انزلی و البته استان گیلان و حتی ایران گذشته که کمتر پیش می آید ۱۷ فروردین ( روز درگذشت اسطوره فوتبال ایران) و ۱۸ فروردین ( روز خاکسپاری ) را فراموش شود. فروردینی که این روزها حداقل انزلی چی ها بیشتر به یادش می شوند چون قوی سپید انزلی( ملوان) حال و چندان خوشی ندارد و سالهاست که تلاش می کند خودش را به سطح اول فوتبال ایران برساند. امروز ملوان در خانه دربی گیلان را مقابل چوکا تلاش برگزار می کند که اتفاقا حریفش هم اوضاع مناسبی ندارد به یاد اسطوره فوتبال انزلی برگزار می کنند. شاید اگر الان قایقران زنده بود، در این بازی هدایت ملوان را بر عهده داشت و به جای مازیار زارع قوی سپید را رهبری می کرد. قایقرانی که حسرت مربیگری در ملوان را نیز با خود برد و پایان فوتبالش کاملا پر از مشکلات بود و حتی گفته می شد خیلی تلاش کرد تا به عنوان بازیکن یا مربی به شهر خودش برگردد ولی عده ای منافع طلب! این اجازه را به قایقران ندادند تا او سر از تیم دسته دومی " مسعود هرمزگان" در آورد!
روحت شاد کاپیتان دوست داشتنی