پشیمانم؛خودم را مقصر این سرنوشت تلخ می دانم!
از روزی که به خاطر اعتیاد، به معاشرت با دوستان معتادم روی آوردم، سرقت از داخل خودروهای مردم نیز برایم به یک کار عادی تبدیل شد تا این که ...
این ها بخشی از اظهارات مرد 39ساله ای است که با استفاده از یک دستگاه پراید مدل پایین به صندوق عقب و محتویات داخل خودروها دستبرد می زد. او که چندی قبل توسط گشت کلانتری میرزا کوچک خان مشهد دستگیر شده بود، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: پدرم در شرکت خودروسازی تهران کار می کرد و من هم در تهران متولد شدم اما زمانی که چهار سال بیشتر نداشتم ،به خاطر انتقال پدرم به شرکت خودروسازی مشهد، ما نیز به این شهر آمدیم . در سال 1372 پدرم از شرکت بیرون آمد و با خرید یک دستگاه کامیون یخچال دار به فعالیت در زمینه توزیع مرغ پرداخت و بعد از بازنشستگی نیز در یکی از روستاهای درگز زندگی را می گذراند.
به گزارش فرتاک نیوز،من هم که فرزند چهارم خانواده هستم، تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم ولی سال 1386 به دلیل این که پدرم در یک سانحه رانندگی مجروح شد، به ناچار توزیع مرغ ها بین مشهد و تربت حیدریه را به عهده گرفتم. با آن که هنوز گواهی نامه نداشتم، درس و مدرسه را رها کردم و به این حرفه تا سال 1392 ادامه دادم ولی بعد از آن که گواهی نامه گرفتم، به مدت پنج سال در یکی از شرکت های تولیدی لبنیات مشغول کار شدم.
برای آن که شب ها بیدار بمانم و رانندگی کنم، مانند پدرم به مصرف مواد مخدر روی آوردم اما مدیران شرکت متوجه اعتیادم شدند و عذر مرا خواستند. این گونه بود که با خرید یک پراید مدل پایین به مسافرکشی در شرکت های اینترنتی پرداختم ولی هر روز بیشتر در مرداب اعتیاد فرو می رفتم و هزینه های مصرفم بیشتر می شد. در همین روزها با آن که درآمد کافی نداشتم، بیشتر اوقاتم را با دوستان معتادم می گذراندم و در پاتوق ها پرسه می زدم.
این در حالی بود که سال 1388 با یکی از بستگانم ازدواج کرده بودم و دو فرزند داشتم. خلاصه با ترغیب دوستانم و برای تامین هزینه های اعتیاد به سرقت اموال مردم روی آوردم. چند بار تصمیم به ترک اعتیاد گرفتم ولی هیچ فایده ای نداشت. در محله پنجتن مشهد زندگی می کردم و خانواده ام همواره در رنج و عذاب بودند. ولی برای من فقط تامین هزینه های اعتیاد مهم بود، بی غیرت شده بودم و هیچ وقت به سرنوشت دختر 13ساله ام فکر نمی کردم تا این که یک بار به خاطر حمل مواد مخدر چند ماه را در زندان سپری کردم ولی بعد از آزادی دوباره به سراغ اعتیاد رفتم و باز هم خلافکاری هایم را شروع کردم. با همان پراید مدل پایین لوازم داخل خودروها را سرقت می کردم و به فروش می رساندم.
روزی که دستگیر شدم حدود ساعت 4بعدازظهر بود با خودروی پراید از خیابان وحید(دریا) عبور می کردم تا مقداری از لوازم سرقتی را به فروش برسانم که در خودرو گذاشته بودم، ولی ناگهان گشت موتوری کلانتری به من مشکوک شد و دستور توقف داد.
ابتدا دستپاچه شدم و قصد فرار داشتم که مأمور انتظامی مقابل خودرو پیچید و مرا دستگیر کرد. داخل خودرو تعدادی ابزار، زاپاس و چند باند وجود داشت که با کشف آن ها مرا به کلانتری انتقال دادند. حالا هم پشیمانم و خودم را مقصر این سرنوشت تلخ می دانم چرا که خودخواسته به سوی اعتیاد رفتم و آه و ناله خانواده های مال باختگانی را شنیدم که به اموال آن ها دستبرد زده بودم اما ای کاش... شایان ذکر است، به دستور سرهنگ علی عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) تلاش ماموران انتظامی برای کشف سرقت های این سارق ادامه یافت.