سعدی صدای سخن مردم، گلبانگ زبان سعدی بر بام جهان
یادداشتی به قلم دکتر علیرضا شهرستانی استاد دانشگاه به مناسبت اول اردیبهشت روز سعدی «گلبانگ زبان سعدی بر بام جهان» به دفتر فرتاک نیوز ارسال شده که سعدی شاعری عارف و حکیمی حاذق، سیاستمداری سیّاس و ادیبی دانشور است، که آوازه سخن او و فحوای کلامش، گستره زمان و مکان را درنوردیده و اندیشه اندیشمندان جهان را متأثر از سخن خویش نموده است، او به […]
«گلبانگ زبان سعدی بر بام جهان»
سعدی شاعری عارف و حکیمی حاذق، سیاستمداری سیّاس و ادیبی دانشور است، که آوازه سخن او و فحوای کلامش، گستره زمان و مکان را درنوردیده و اندیشه اندیشمندان جهان را متأثر از سخن خویش نموده است، او به راستی استاد سخن است، چه این که هم به لحاظ شکل و هم در قاموس محتوی یکی از والاترین جایگاه ادبی و خرد ورزی جهان را به خود اختصاص داده است.
سعدی صدای سخن مردم است، او به زبان همه مردم در همه ازمنه سخن گفته است، وی نیک میداند، چوپانی که از پس گله در دشتها روان است، چه وظیفهای دارد و چه توقعی، هر دو را پاسخ میگوید:
” گوسفند از برای چوپان نیست
بلکه چوپان برای خدمت اوست”
کفش دوز عوام بازاری چون سخن از کفش تنگ به میان میآید، میگوید:
” تهی پای رفتن به از کفش تنگ”
به راستی سعدی صدای سخن مردم است که این باور عوام را در اندیشه هزار توی خود با عالیترین مضامین معنا و شکل مطرح میکند.
حکیم اشراقی، عارفی که غرق عالم وحدت وجود است و جهان را سراسر مظاهر کمال و جمال حضرت حق میبیند، فشرده افکار خود را به این بیت میفهماند:
“به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست”
کودک دبستانی میخواند: “
بر سر لوح او نوشته به زر جور استاد به ز مهر پدر”
و پیر الهی میفرماید:
” خوشا حال شوریدگان غمش
اگر زخم بینند اگر مرهمش”
آیا به راستی این سخنان در زمان و مکان خاصی میتواند ساکن باشد؟ یا باید بر بال اندیشهها تا اقصی نقاط عالم به پرواز درآمده و روح تشنگان جویای معرفت و عشق را سیراب نماید.
شیخ اجّل آوازهای جهان شمول دارد، زیرا جنس سخن او آنقدر برجسته و تابناک است که هر انسان متفکر و صاحب اندیشهای را تحت تأثیرواژگان صیقل خورده خود مینماید:
“سعدیا خوشتر ازحدیث تو نیست
تحفه روزگار اهل شناخت”
“آفرین بر زبان شیرینت
کاین همه شور در جهان انداخت”
بنابراین طبیعی است که سایر ممالک، متأثر از کلام دلنشین او قرار گیرند و آثار این دانشمند برجسته ایرانی را به زبان کشور خود ترجمه کرده تا از این فیض عظیم و خوان گسترده ادب و تربیت، تدبیر و حکمرانی، خرد ورزی و اندیشیدن، مردم داری و روش زندگی و … مردمان سرزمین خود را ارتزاق نمایند.
«بنابراین، اگر اروپاییان تفکر سعدی را ارج مینهند و هر روز چاپهای بیشتری از آثار او به بازار عرضه میکنند، به این دلیل است که مضامین زندگی و مفاهیم تربیتی به شیوههای گوناگون در گلستان و بوستان موج میزند، غزلهای سعدی هم به قدری استوار است و ساده مینماید که تمام مقلدان پس از او را به اشتباه انداخته است، این که سعدی رفتارهای آدمی را در قالب حکایتها و بیتهای نافذ میآورد و سعی در اصلاح و تغییر آن در جهت تعالی بشر دارد و به عبارتی دیگر، برای او مطرح است، مورد توجه قرار میگیرد.
در میان دهها دانشمند و ادیب که متأثر از سخن سعدی، یا آثار او را ترجمه کردهاند و یا در معرفی این شخصیت کمنظیر ایرانی همت گماشتهاند شاید ویکتور هوگو برجستهترین آنهاست.
ویکتور هوگو، قائد رمانتیکهای فرانسه، از اولین شخصیتهایی بود که تحت تأثیر سعدی و دیگر شاعران و نویسندگان شرق، خاصه ایران، کتاب شرقیات خود را به رشته تحریر در آورد .با وجودی که هوگو زبان فارسی نمیدانست، اما دوستانی مانند ژول مول و ارنست فوئینه داشت که تجربه ها و اطلاعات آنها را درکار میکرد و از آنها بهره میبرد.
سعدی عارفی آگاه است که سراسر جهان را اعضای یک پیکر میداند، لذا او جوهر فکر، خود را در گفتار شیخ مییابد:
“بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش زیک پیکراند”
” چون عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار”
صوفی وارسته، در شور و جذبه و حال، شیخ شیراز را پیشقدم میبیند که میفرماید:
“جهان پر سماع است و مستی و شور
ولیکن چه بیند در آیینه کور”
” پریشان شود گل به باد سحر
نه هیزم که نشکافدش جز تبر”
آری این جنس سخن که تعالی انسان را در دنیای فانی اینقدر برجسته میسازد، حرف و کلامی عادی نیست که متفکران جهان از کنار آن به سادگی رد شوند.
رالف والدو امرسن، بزرگترین ادیب و شاعر آمریکا، که مشرب فلسفی خاصی دارد، به سعدی ارادت بسیار میورزد و در سده نوزدهم میلادی قطعه دلنشینی به نام سعدی نوشت و در توصیف سعدی و گلستان او چنین میگوید: سعدی به زبان همه مردم جهان سخن میگوید و گفتههای او مانند سخنان هومر، شکسپیر، سروانتس و مونتنی همیشه تازگی دارد.
سعدی، ای هورای پارس!
“ای سراینده سرشار از فهم و بینش انسانی ای حکیم خندان ای هوراس پارس آنجا که کودکان میآموزند خواندن را و بزرگان میآموزند حکمت را به هم آمیختهای موعظه را با شادی چنانکه از خواندنش خیال افسون میشود و به شیوۀ شیرین بیانش معانی بر دل مینشیند که جامهای ساده بر تن دارد و به بزمی دل میرباید و عزیز میکند لطیفۀ معنا را و لطیف میکند طنز بیپروا را”
سال ۱۷۷۴ م سه تن از خاورشناسان به شرح زیر آثاری را از سعدی منتشر کردند که همچنان بر شهرت او افزود
۱- افسانههای اخلاقی و داستانهای شرقی توسط آبه بلانشه،
۲- تمثیلهای منتخب از گلستان با بستری از گلها توسط استفن سولیوان،
۳-اشعاری متضمن ترجمههایی از زبانهای آسیایی، اثر سر ویلیام جونز.
سعدی و آندره ژید
در روزگار آندره ژید سعدی در اروپا و خاصه در فرانسه شهرت داشت، با اینکه ژید در حوزه مفاهیم بیشتر به حافظ توجه داشت، اما از سعدی هم بیبهره نبوده است.
سعدی شاعری است که در مدرسه نظامیه بغداد درس خوانده و با شیوههای وعظ و نصیحت پردازی مألوف است.
از سوی دیگر آندره ژید چندان با وعظ و نصیحت رویخوش ندارد و این در حالی است که نمودهایی از گلستان را در شعر او میتوان دید، او مانند سعدی در گلستان، کتاب خود را با نام خدا آغاز میکند و سخن بسیار شاعرانهای بر زبان میآورد که “ناتانائل، آرزو مکن که خدا را جز همهجا، در جای دیگر بیابی “
در دیباچه گلستان، سعدی میفرماید:
” عاکفان کعبه جلالش به تقصیر عبادت معترف که ما عبدناک حق عبادتک و واصفان حلیۀ جمالش به تحیرمنسوب که «ما عرفناک حق معرفتک”
گر کسی وصف او ز من پرسد
بی دل از بینشان چه گوید باز
عاشقان کشتگان معشوقند
برنیاید ز کشتگان آواز
در پایان باید معترف بود که چگونه توان آب دریایی بیکران را با ظرفهای اندک کشید، سخن سعدی بزرگ، هم مصداق همین است و باید هزاران برگ در عظمت تعالی اندیشه، پختگی گفتار و صلابت واژگان در آثار سعدی به رشته تحریر درآورد، اما به مصداق سخن ماندگار خود حضرت شیخ:
“دست ما کوتاه و خرما بر نخیل”
امید که بیشتر بتوانیم قلمرو بیمثال اندیشه و شعر سعدی را واکاوی نماییم.
علیرضا شهرستانی