//
کد خبر: 313744

برق گرفتگی مرگبار پسر خردسال در پارک رازی

پسربچه تهرانی جلوی چشمان مادرش در پارک رازی خشک شد و از دنیا رفت.

پسر شش‌ساله‌ای هنگام بازی در پارک رازی دچار برق گرفتگی شد و جان خود را از دست داد.

ساعت‌9:30 صبح روز پنج‌شنبه بیستم خرداد مأموران کلانتری‌115 رازی مرگ مشکوک پسر خردسالی را تلفنی به قاضی حبیب‌الله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند.

مأموران اعلام کردند که پسر خردسال شامگاه چهارشنبه نوزدهم خرداد همراه خانواده‌اش برای بازی و تفریح به پارک رازی نزدیکی خیابان قزوین رفته که ساعت حدود‌ 9 شب در داخل باغچه‌ای دچار برق گرفتگی و برای درمان به بیمارستان منتقل شده، اما در نهایت صبح پنج‌شنبه با وجود تلاش تیم پزشکی به خاطر شدت حادثه روی تخت بیمارستان فوت می‌کند.

 

با اعلام این خبر تیم جنایی برای تحقیق راهی بیمارستان شدند که دریافتند امیر‌علی شش‌ساله شامگاه قبل همراه عمو و خانواده‌اش به پارک رفته و هنگام بازی به دلیلی که احتمال می‌رود او برای برداشتن شی وارد فضای سبز شده و پس از دست زدن به تیر چراغ برق روشنایی دچار برق گرفتگی می‌شود و جانش را از دست می‌دهد.

در حالی که بررسی‌های تیم جنایی حکایت از آن داشت امیر‌علی بر اثر سهل انگاری مسئولان پارک در حفظ و نگهداری وسایل برقی و عدم بررسی و بازبینی و رفع نکردن ایرادها جان خود را از دست داده است، قاضی حبیب‌الله صادقی به تیمی از کارشناسان دستور داد تا پس از بررسی محل حادثه و تیر چراغ برق روشنایی پارک علت حادثه و مقصران احتمالی دراین حادثه را اعلام کنند.

همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه از سوی مأموران پلیس جسد امیر‌علی برای انجام آزمایش‌های لازم و مشخص شدن علت اصلی مرگ به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی فرستاده شد .

در حالی که سه‌روز از حادثه مرگبار برای امیر‌علی گذشته است برای تهیه گزارش میدانی به پارک رازی در نزدیکی خیابان قزوین در جنوب تهران رفتم.

محل بازی بچه در وسط این پارک بزرگ است. تعدادی وسایل بازی مانند سرسره و تاب‌های پلاستیکی در حصار دیوار کوتاه سیمانی قرار دارد. هوا گرم است و به جز چند دختر و پسر خردسال که همراه خانواده‌هایشان به پارک آمده‌اند داخل محوطه بازی فرد دیگری نیست. محل حادثه هم چند متری با فضای بازی کودکان فاصله دارد و تیر چراغ برق سبز رنگی هم که امیر علی با دست زدن به آن جان خود را از دست داده است، در نزدیکی درختی داخل باغچه‌ای قرار دارد که هنوز هم نوارهای زردرنگ هشدار خطر که پس از حادثه دور آن و درخت کنار آن کشیده شده است به چشم می‌خورد.

افرادی که همراه فرزندشان در پارک هستند هیچ کدام خبر ندارند که سه روز قبل پسر خردسالی در این نزدیکی بر اثر سهل انگاری مسئولان پارک دچار برق گرفتگی شده و فوت کرده است.

پس از گشت و گذاری کوتاه در نهایت مردی را پیدا کردم که شب حادثه شاهد ماجرای دلخراش برای امیر علی بوده است . وی گفت: آن شب برای هواخوری به پارک آمده بودم و در نزدیکی محل بازی بچه‌ها روی صندلی نشسته بودم. امیر علی همراه خانواده‌اش به پارک آمده بود و در حالی که خانواده‌اش در آن نزدیکی نشسته بودند با دوچرخه‌اش بازی می‌کرد. لحظاتی بعد او از دوچرخه پیاده شد و به طرف باغچه رفت که صدای دلخراشی به گوشم رسید. وقتی برگشتم دیدم او روی زمین افتاده است که پس از حضور بر بالینش فهمیدیم تیر چراغ برق را لمس کرده و دچار برق گرفتگی شده است.

وی در پایان گفت: متأسفانه او بر اثر سهل‌انگاری مسئولان پارک جان خود را از دست داد و مسئولان پارک لازم است توجه بیشتری در نگهداری از وسایل پارک و رفع نواقص داشته باشند.

پدر امیرعلی که حال خوبی نداشت و هنوز در شوک از دست دادن فرزند خردسالش بود گفت: امیرعلی فرزند دوم من بود و فرزند اولم سارا 8 ساله است اما الان به خاطر سهل انگاری مسئولان پارک یک فرزند دارم. شب حادثه سر کارم بودم که امیر علی و سارا همراه عمویشان برای بازی به پارک رفته بودند. معمولاً برادرم هر زمانی فرزندان خودش را برای بازی به پارک می‌برد بچه‌های مرا هم با خودش می‌برد. آن شب برادرم تلفنی به من گفت که به بیمارستان بروم، اما نگفت که امیر علی را برق گرفته است. گفت که امیر علی حالش بد شده، اما وقتی به بیمارستان رفتم تازه متوجه شدم چه بلایی سرم آمده است. الان من از مسئولان پارک به خاطر مرگ پسر بی‌گناهم شکایت دارم. آنها من و همسرم را داغدار و سیاهپوش کردند و از مسئولان می‌خواهم مقصران مرگ پسرم را مشخص و آنها را مجازات کنند.

 

عموی پسر فوت شده هم گفت: معمولاً هر زمانی که از محل کار به خانه می‌آیم به خاطر طولانی بودن روزها بچه‌های خودم و برادرم را برای بازی به پارک می‌برم. به خاطر کرونا همیشه در خانه هستند و سعی می‌کنم که آنها در هوای باز بازی کنند و خستگی‌شان رفع شود، اما خبر نداشتم که این بار پارک رازی پسر برادرم را از من می‌گیرد. آن شب همراه همسرم، فرزندانم، امیر‌علی، خواهرش و مادرش به پارک رفتیم. پارچه‌ای در نزدیکی محل بازی بچه‌ها پهن کردیم و روی آن نشستیم و بچه‌ها را از نزدیک‌ زیر نظر داشتیم. آنها گاهی دوچرخه سواری می‌کردند و گاهی با وسایل پارک بازی می‌کردند و هر از گاهی هم پیش ما می‌آمدند. تا اینکه صدای دلخراشی به گوشمان رسید. وقتی به طرف صدا نگاه کردیم دیدیم امیر‌علی نقش برزمین افتاده است و دو نفر هم در حال احیای او هستند. به سرعت خودمان را بر بالین امیر‌علی رساندیم که متوجه شدیم او دچار برق گرفتگی شده‌است. بلافاصله او را به بیمارستان منتقل کردیم، اما متأسفانه پزشکان اعلام کردند حالش بد است و بعد از چند ساعت هم فوت کرد و امیر علی این چنین مقابل چشمان مادرش پر پر شد.

 

وی درباره حادثه گفت: آن لحظه پسر برادرم در حال دوچرخه سواری بود که به گفته یکی از شاهدان با دیدن گربه‌ای دوچرخه‌اش را پارک می‌کند و به صورت پا برهنه به داخل باغچه می‌رود تا با گربه بازی کند که ناگهان دستش به چراغ برق روشنایی برخورد می‌کند و برق او را می‌گیرد. وقتی بر بالین امیر علی حاضر شدیم پسر نوجوانی پیش ما آمد و گفت او هم شب قبل در همین مکان دچار برق گرفتگی شده‌است. او گفت: توپ بدمینتونم داخل چمن‌ها افتاد و وقتی برای برداشتن آن به داخل باغچه آمدم و دست به چراغ برق زدم برق مرا گرفت و پرت کرد اما خیلی زود خوب شدم.

او پسر مؤدب‌ و خیلی مهربانی بود و همیشه دوست داشت به دیگران و دوستانش کمک کند و به همین خاطر می‌گفت دوست دارد در آینده آتش نشان شود و جان انسان‌های گرفتار را نجات دهد اما خودش به خاطر سهل‌انگاری مسئولان پارک به کام مرگ رفت. مادرش پس از این حادثه بی‌تابی می‌کند و دائم به او داروی آرامبخش تزریق می‌کنند والان هم حال خوبی ندارد.