عشق پوشالی پریسا به محمود آبروی این دختر را برد
عکس های خصوصی پریسا او را برده شیطانی محمود کرد.
دختر یزدی عکس های خصوصی اش در شهر پخش شد و محمود که ادعا می کرد عاشق پریسا است آبروی این دختر جوان را برد.حفظ آبرویش را دستمایه توجیه شکایت نکردنش قرار داده و به افسر پلیس فتا گفت از ترس خانوادهاش تن به خواستههای شوم مرد جوان داده است.
داستان عشق پوشالیاش را سرآغاز تمام بدبختیهایش میدانست، همان ذهنمشغولیهایی که از چند ماه قبل خواب و خوراک را بر او حرام کرده بود. دخترک میگفت که هر روزش را با تهدید از سوی معشوق دروغگویش آغاز میکرده و با این امید که با پرداخت پول شر او را کم میکند، زندگی خاکستری آن روزهایش را میگذرانده.
پرداخت پشت پرداخت و تهدید پشت تهدید. تا به خودش بیاید یک میلیارد تومان برای پسرک واریز کرده تا او را ساکت نگه دارد و حفظ آبرو کند. عکسهای خصوصیاش هم شده بود عامل تلکه شدن هر روزش.
روایت دوم: باطن اخاذی در عشق ظاهری
اما چه شد که عشق میان دخترک و معشوقش به یکباره جایش را به جنگی تمام عیار داد. جنگی یکطرفه که پسرک حمله میکرد و روح و روان دختر جوان را به بازی میگرفت. بنا بر گفته دختر فریبخورده، آنها در یکی از گروههای تلگرامی با همدیگر آشنا شده بودند و این دوستی بعد از مدتی با درخواست ازدواج پسر جوان به اوج خودش رسید.
پیامها، تصاویر و رفتار پسرک نشان میداد خانواده متمولی دارد و میتواند به عنوان داماد وارد خانواده دختر شود. دختر جوان نیز که حسابی با حرفها و وعدههای پسر خام شده بود برای اینکه معشوقش بتواند نظر خانواده خود را جلب کند و اعتمادسازی کرده باشد عکسهای خصوصیاش را برای او ارسال میکرد. تصاویری که به خواسته پسر و موافقت بیچون و چرای دختر ارسال شده بود. این رابطه رنگارنگ عشقی اما پس از ارسال عکسهای خصوصی به یکباره تاریک و سیاه شد.
پیامهای عاشقانه پسر حالا دیگر رنگی از تهدید گرفته بود. دیگر تلاش برای جلب خانواده پسر مطرح نبود و دخترک باید سعی میکرد حفظ آبرو کند.
روایت سوم: پسر را پیدا کنید
پسرک با هویت غیرواقعی خود را به دختر جوان معرفی کرده بود و برای خانواده او که از قضا وضعیت اقتصادی خوبی هم داشتند، کیسه دوخته بود. او هر روز با تهدید دختر جوان مبنی بر اینکه «باید برای حفظ آبرویت پول خرج کنی» مبالغی را دریافت میکرد. او که به دختر گفته بود در عوض دریافت یک میلیارد تومان عکسهایش را پاک خواهد کرد، پس از رسیدن به خواسته شومش زیر قولوقرارش زد و مجدد از باب تهدید برآمد و تقاضای پول بیشتری از دختر کرد.
دختر جوان اما دیگر زیر بار فشار و تهدیدهای معشوق دروغینش نمیرود و موضوع را با خانوادهاش مطرح میکند. با طرح شکایت خانواده دختر جوان در مرکز پلیس فتای استان یزد تحقیقات برای شناسایی عامل اخاذی این پرونده آغاز میشود. کارشناسان فضای مجازی پلیس فتای این استان با انجام تحقیقات تخصصی در فضای سایبری و نیز با در دست داشتن سرنخهایی از متهم، او را ردزنی و دستگیر میکنند.
روایت آخر: من مجرم نیستم
متهم که حالا به دام قانون افتاده بود برای اینکه نشان دهد نقشی در این پرونده نداشته دست به انکار واقعیت زد اما طولی نکشید که مستندات و ادله موجود پرونده قفل دهانش را گشود و او را وادار به بیان حقیقت کرد.
متهم به دام افتاده در ادامه تحقیقات پلیس صراحتا جرمش را پذیرفت و به اخاذی از دختر جوان با حربه ازدواج اعتراف کرد.
به گفته سرهنگ مرتضی ابوطالبی، رئیس پلیس فتای استان یزد متهم پس از تکمیل تحقیقات اولیه برای سیر مراحل قضایی در اختیار دادسرا قرار گرفت