سمانه مرا به لجنزار گناه کشیده بود
مرد جوان از مزاحمت های یک زن که دوست تلگرامی اش است به ستوه آمد و شکایت کرد.
این مرد در شرح زندگی اش به ماموران گفت : به محل کارم رفتوآمد داشت. میگفت هیچکس درکش نمیکند و شاید خدا مرا سر راهش قرار داده است.
حرفهایش را جدی نمیگرفتم. اما از روزی که در تلگرام ارتباط برقرار کردیم حسابی گرفتار شدم. در کمتر یک هفته شرم و حیا را کنار گذاشتیم، عکسهای شخصیاش را برایم میفرستاد.
من هم چند عکس از خودم فرستادم. سمانه ادعا میکرد تا حالا عشق را تجربه نکرده و من به او آرامش خاصی میدهم.
او با همین چرت و پرتها مرا طعمه هوسهایم کرد. هنوز هفتماه از زندگی مشترک من و همسرم نگذشته بود که این مشکل برایم درست شد. همسرم متوجه تغییر حرکات و رفتارم شده بود، ولی چیزی نمیگفت.
متاسفانه رابطه مجازی من و سمانه به ملاقاتهای گناهآلود ختم شد. بعد از آنکه مرا به لجنزار گناه کشاند، یک روز گفت فردی حکم جلب مادرش را گرفته و دو میلیون تومان لازم دارد.
صادقانه گفتم پولی در کار نیست. سمانه که میخواست مرا تلکه کند، چهره واقعیاش را نشانم داد. به محل کارم آمد و سروصدا راه انداخت. همان روز بعد از ظهر جلوی خانهام نیز معرکه به پا کرد و با کولیبازی آبرویم را جلوی همسایهها به باد داد.او عکسها و صدای ضبط شدهام را تحویل همسرم داده است. البته شریک زندگیام به رویم نیاورد چه غلطی کردهام.
اما با وجود گذشت دو ماه، سمانه دستبردارم نیست. با مزاحمتهای وقت و بیوقتش در محل کارم باعث شد از شرکت نیز اخراج شوم. برای مشاوره به کلاتتری آمدهام، شک ندارم او بیمار روانی است.