فرهنگی در دانشگاه علم و صنعت به چالش کشیده شد
مطالبات هنرمندان از رئیسجمهور
به گزارش فرتاک نیوز، دنیای اقتصاد: بسیاری از هنرمندان شاخص و شناخته شده در چهار سال گذشته و بهویژه در دوره برگزاری انتخابات اخیر ریاستجمهوری از دولت و نامزدی حسن روحانی اعلام حمایت کردند. حضور این چهرههای محبوب و معروف در کمپینهای تبلیغاتی ستاد روحانی چنان بود که در چندین سفر استانی بهویژه در سفر تبلیغاتی روحانی به استان خراسان رضوی و شهر مشهد، زمان قابلتوجهی برای سخنرانی هنرمندان و اجرای برنامه از سوی آنان اختصاص پیدا کرد.امروز با گذشت بیش از ده روز از اعلام نتایج دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، چهرههای شاخصی از حوزه فرهنگ و هنر کشور خواستهها و مطالباتشان را از رئیسجمهور منتخب بیان کردند. نشست هنرمندان برای بیان مطالباتشان از دولت، در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد. در این نشست پس از قرائت بیانیه انجمن اسلامی «رویش» بهعنوان برگزارکننده و پخش کلیپ سخنان محمود دولتآبادی خطاب به حسن روحانی، رضا کیانیان بازیگر سینما، عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانهسرا، صدیق تعریف، خواننده و سلمان امین، نویسنده سخنرانی کردند و پیام تصویری دولتآبادی هم برای دانشجویان پخش شد
سر خم می سلامت!
محمود دولتآبادی در ویدئویی که در آن سخنانش را خطاب به حسن روحانی، مصور کرده بود، آغازگر رسمی این نشست بود. به گزارش خبرگزاری ایبنا، او در این پیام گفت: «اینجانب محمود دولتآبادی به شما رای دادهام، نه فقط رای دادهام بلکه پیش از آغاز انتخابات عنوان کردهام که به شما رای میدهم و در سطح کلی و عام که فراگیرِ این سرزمین و مردمان آن است، مباد که از رای و نظر خود پشیمان شوم. در این دانشگاه که پیام من خوانده میشود و عنوان نشست «مطالبات از رئیسجمهور» دارد، شرکت مستقیم نمیکنم، چون عادت ندارم چیزی از کسی، شخصیتی طلب یا بدتر از آن تقاضا کنم. شما و مجموعه نظام سیاسی حاکم با دیدگاههای من آشنایید، نیز با رنجهای سرفراز و صبوری من. دانسته است که همواره منافع مُلک و ملت موضوع نگرانی و اندیشه من بوده است و نه چیزی مطالبه کردن. من کماکان منتظرِ قانونی شمردن قانون و اجرای آن هستم. در همین راستاست که افراط و تفریط در امور را نکوهش کردهام، و به صراحت آوردهام که ایران از آنِ همه ایرانیان است، یعنی نه منحصر به جمعی خاص و جماعتی از خواص! با چنین باوری است که بیست و اندی سال میگذرد که درباره ضرورت تعادل نوشته و گفتهام، و آنچه گفته و نوشتهام باورِ تجربی - آموزشی من بوده است؛ حتی یک نوبت به صراحت نوشتم خوب است مدیران سیاسی ما گلستان سعدی را بخوانند، زیرا سعدی آمرزیده معدلِ سنجیده خوی انسان ایرانی است. اکنون که شاهد هستم اصل اعتدال در وجود شما نمود یافته است نباید خُرسندی خود را پنهان نگه بدارم، نیز فراموش نمیکنم که نظام سیاسی قسط که شما هم عضو همیشه برجسته و کاردانِ آن بودهاید، با من و ما به گناه اندیشیدن و نوشتن چهها که نکرده است! شرح آن بگذار تا وقتی دگر. البته اگر فرصتی دست داد، اگر هم فرصتی دست نداد، غمی نیست، همچنان کار و روزگار میگزارم که عمریست گزاردهام و گذرانیدهام؛ سرِ خُم می سلامت!
غم نان و فرهنگ
پس از پیام ویدئویی دولت آبادی، رضا کیانیان میکروفون را روشن کرد و گفت: جامعه بدون فرهنگ پیشرفت نخواهد کرد و فرهنگ زمانی به وجود میآید که جامعه رفاه نسبی داشته باشد. در دوره اخیر ریاست جمهوری بحث سر محرومیتزدایی بود، اما چگونه باید محرومیتزدایی کرد؟ با یارانه دادن یا ایجاد فرهنگ؟! اگر فرهنگ نباشد، نان و آب هم نیست.این بازیگر، عکاس و نویسنده گفت: ما اگر فقط به مردم نان برسانیم و فرهنگ را حذف کنیم، خطر بزرگی جامعه را تهدید میکند. آقای روحانی به هنر توجه زیادی ندارد؛ اما به فرهنگ دارد.
او ادامه داد: فرهنگ همیشه در سبد خانواده متوسط جامعه است، اما با بروز فشارهای مالی، اولین چیزی است که از این سبد خارج میشود. ما فکر میکنیم نان شب مساله ما است، در صورتی که خیلیها فقیرند، اما حقیر نیستند و شرافت خود را از دست نمیدهند. کیانیان خاطرنشان کرد: اگر عکس این موضوع که تا گرسنه میشویم، فرهنگ را فراموش میکنیم در کشور ما نهادینه شود، پیشرفته خواهیم شد؛ اما حالا که فرهنگ را برای نان شب قربانی میکنیم پیشرفته نمیشویم. ما میگوییم اول باید سیر شویم، بعد ادب را میآموزیم.
او گفت: ما اگر فقط به مردم نان برسانیم و فرهنگ را حذف کنیم، خطر بزرگی جامعه را تهدید میکند. آقای روحانی به هنر توجه زیادی ندارد؛ اما به فرهنگ دارد، همینکه دفترچهای به نام حقوق شهروندی چاپ میشود، جالب است. از طرفی نیاز تاریخی ما به این نقطه رسیده است و از سویی فردی هست که جرات میکند این کار را انجام بدهد.در ادامه این نشست صدیق تعریف خواننده پیشکسوت موسیقی ایران با اشاره به فعالیتهای زیرزمینی گروه شیدا و عارف در پیش از انقلاب اظهار کرد: این گروهها را افرادی رهبری میکردند که در جهت اعتلای فرهنگی کار میکردند. کنسرتهایی از آنها مشتمل بر سرودهای اجتماعی-تاریخی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شد. من به عنوان خواننده کُر در اجرای سال ۵۸ این گروه در دانشگاه علم و صنعت حضور داشتم؛ اما دانشجویان تندرو آن زمان بساط این اجرا را به هم زدند و نگذاشتند کنسرت برگزار شود. خواستم بگویم این مناقشاتی که امروز در هنر وجود دارد از ۳۸ سال پیش شروع شد و تاکنون ادامه دارد و این ادامه همان میشود که آقای لاریجانی نامهای را در جواب وزیر ارشاد مبنی بر وجود اشکال شرعی در ربنای استاد شجریان مینویسد. باید از آقای لاریجانی پرسید سالها اذان موذن زاده اردبیلی پخش میشود که این تنها اذان ایرانی است؛ آیا آن هم نباید پخش شود؟
همچنین عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانهسرا گفت: ما در ادبیات سنتی سندهای مبنی بر اولویت فرهنگ داریم. اما حالا داریم به کسانی اثبات میکنیم که فرهنگ مقدم است که خود مدعی هستند. او با بیان حکایتی از گلستان سعدی در این زمینه ادامه داد: وقتی کشوری در ۷۰۰ سال پیش چنین نگاهی به فرهنگ داشته، چرا اکنون دچار رفتارهای خلاف فرهنگ میشود؟ انتخاب مردم در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری یکی از هوشمندانهترین اتفاقات ایران در دوران پس از مشروطه بود.کاکایی اضافه کرد: در طول تاریخ شتاب در رفتار ما باعث شده اشتباهاتی را انجام دهیم، من چند روز پیش از انتخابات سوار ماشینی شدم و از راننده پرسیدم «به چه کسی رای میدهی؟» او جواب داد «به آقای رئیسی» پرسیدم «چرا» و او گفت «خب حالا یکی دیگر روی کار بیاید.» این تنوعطلبیِ ما ناشی از شتابی است که مردم برای تحول به دنبال آن میگردند؛ اما به دنبال ثبات نیستند. در ادامه سلمان امین، داستاننویس با خواندن ترانهای که در فروردین ماه سال ۸۸ سروده بود، بیان کرد: من به سه دلیل از منظر فرهنگی، مطالبهای از دولت ندارم. اول اینکه در زیر فشار هجمههای بیانصافانه نسبت به دولت ما دیگر فیتیله را پایین کشیدیم و دوم اینکه آقای روحانی آنقدر وعده داده که اگر به نصف آنها هم عمل کند، یکی از موفقترین دولتهای بعد از انقلاب خواهد بود.
او اضافه کرد: اما مهمترین دلیل من این است که اساس مطالبهگری فرهنگ از دولتمردان به مثابه سیاستمداران امری غلط و ورای آن غیراخلاقی است. مطالبه اجازه دادن برای قدرت بیشتر، از کسی که در اوج قدرت است امری پارادوکسیکال است. واقعیت این است که قدرت قدرت را بر نمیتابد. خواسته من این است که دست از سر ما بردارید و بگذارید کار خودمان را انجام دهیم.