کد خبر:
318750
بهترین پست برای وحید امیری کجاست؟
وحید امیری در انتقالهای موقتی ولی پرتعدادش به پست مدافع چپ نفوذی تیم فوتبال پرسپولیس به قدری موفق بوده که برای ناظران این سؤال بدیهی پیش آمده که بهترین پست برای وی کجاست؟ گروهی با تکیه بر اینکه امیری سالها بال چپ کارآمدی برای نفت و سپس پرسپولیس بوده و در پنج، شش سال اخیر در تیم ملی نیز درخشیده، معتقدند بهترین مکان برای او در زمین فوتبال همین نقطه است و هر کس که از او بهترین بیلان را میخواهد باید در همین منطقه از وی بازی بگیرد. با این حال شمار زیادی هم هستند که میگویند امیری در صورت استقرار در یک خط عقبتر و انجام وظیفه به عنوان مدافع چپ نفوذی هم خلاقیتها و موقعیتهای ایجاد شده در این منطقه را افزایش میبخشد و هم میتواند در زمان جلو رفتنهای پرتعدادش همان کارهایی را انجام بدهد که در زمان استقرار در پست بال چپ به انجام میرساند و بواقع میتوان با یک خط عقب کشیدن او از وی به شکلی دو منظوره استفاده کرد. این در حالی است که مسأله استفاده از امیری در پست مدافع چپ سرخهای تهرانی فقط به صورت یک طرح موقتی و برنامه اضطراری و در زمانی باب شد که سعید آقایی مدافع چپ ثابت یک سال اخیر پرسپولیس دچار مصدومیت شد و علی شجاعی هم به دلایلی در دسترس نبود تا این پست را پر کند.
در تمامی منطقه چپ
در این گونه موارد امیری آنقدر در جمع سرخها موفق ظاهر شد که یحیی گلمحمدی سرمربی آنها ترغیب شد اقامت او را در این مکان تجدید کند و حتی وقتی آقایی مجدداً سالم شد و از کسالت فاصله گرفت و شجاعی هم آماده خدمتگزاری مجدد شد، یحیی برای بازگرداندن وحید به پست اصلی و تخصصیاش و گسیل آقایی یا شجاعی به میدان اکراه داشت و تا توانست در چنین مسألهای تأخیر انداخت و فقط زمانی دست به این کار زد که خود امیری مجدداً آسیب دید. مصدومیت چندی پیش امیری در مسابقات مرحله دوم انتخابی جام جهانی 2022 در قاره آسیا در شهر منامه بحرین و در شرایطی روی داد که دراگان اسکوچیچ سرمربی کروات تیم ملی نیز به تأسی از مربیان پرسپولیس اقدام به بهرهگیری از وی در پست مدافع چپ نفوذی کرد و او را در این راه برجستهتر از میلاد محمدی تلقی نمود. با این اوصاف جای تعجب ندارد که هم گلمحمدی و هم اسکوچیچ در ذهن خود همچنان با این سؤال کلنجار بروند که استفاده از امیری در کدام پست ارجعتر است. آیا بهتر است او را همچنان در پست هافبک چپ قرار داد و از وی خواست که مثل یک «بالا» تا گوش چپ را پوشش بدهد و توپهایی گلساز را به دهانه دروازه رقبا بفرستد و یا مثل موارد اضطراری ماههای اخیر او را عقب کشید و با استقرارش در پست «بک چپ» از وی پوشش دادن طیف وسیعتری را در سمت چپ میدان طلب کرد. در حالت دوم امیری باید پیستونوار از مدافع چپ تا گوش چپ را بپیماید و برای یارانش ارسال سانتر و فرصتسازی کند و البته از حضور و کمکهای یک بازیکن خودی مستقر در بال چپ هم بهرهمند شود.
«مرد دیررس»
توفیقهای فوق و افکار و سؤالهای برخاسته از وضعیت چندگانه امیری و اینکه کدام نقطه برای او ارجعتر است و در کدامین پست و با کدام وظایف و وسعت عمل و طیف اقدام میتواند موفقتر باشد، در زمانی برای او شکل گرفته که او حدود 35 سال سن دارد و معمولاً برای رسیدن به توفیقهایی از این دست، سن مناسب و معمول و رایجی به حساب نمیآید و نوعی «توفیق در زمان پیری» و موفقیت دیررس محسوب میشود. البته امیری ذاتاً و بر اساس آنچه در زندگیاش روی داده و پیشرفت قدم به قدم و تدریجی و نه چندان سریعش تازه از 27 و 28 سالگی و موقعی که بازیکن نفت تهران بود، توی چشم خورد. همان زمانها و قبل از کوچ وی به پرسپولیس بود که کارلوس کیروش هم او را دید و متوجه استعدادهایش شد و زمانی وی را به اردوی ملی فراخواند که کمتر کسی امیری را در چنین قامتی و با این اندازهها و قابلیتها تلقی میکرد و حتی در دفعات اولیه فراخوانی او به تیم ملی، بسیاری از افراد به موفقیت این هافبک ارزنده لرستانی شک داشتند و میپرسیدند که آیا او صلاحیت چنین گزینش و ملیپوش شدن را دارد یا خیر.
تبعات یک کوچ ناموفق
با انجام اولین بازیهای امیری در تیم ملی و مشخص شدن مهارتهای این پیستون چپ باتکنیک و در عین حال جنگنده و صبور مشخص شد که سرمربی پرتغالی وقت تیم ملی ایران اشتباه نکرده و امیری در اندازههای بازی در تیم ملی و حضور در سنگینترین مسابقات بینالمللی هم هست و کسانی که در این امر شک داشتهاند دچار ضعف در اطلاعات و عدم رصد صحیح و دقیق مسابقات لیگ و تشخیص بهترینهای آن بودهاند. هر چه بود امیری پس از انتقال به جمع سرخهای تهرانی مشهورتر و محبوبتر و به تبع آن صاحب فرصتی افزونتر برای ارائه قابلیتهای خود شد و در تیم ملی جای پای نسبتاً ثابتی یافت. کوچ یک سال و چند ماهه او به ترابزون ترکیه البته اقدام ناموفقی بود و مصدومیتها و جانیفتادن در فوتبال فیزیکی این کشور و نمایشهای پرنوسان او در لیگ ترکیه سبب بازگشت وی به تهران در قامت یک بازیکن ناکام شد و بیشتر از یک سال طول کشید تا او در این رجعت به آرامی و با کندی فراوان به همان سطوحی نزدیک شود که پیش از رفتن به ترکیه به آن نایل شده بود.