فراز و فرود در تراکتورسازی!
درحالی که هنوز لیگ برتر به پایان نرسیده بود و تراکتور داشت سایپا را گلباران می کرد و این تیم را به دسته یک می فرستاد، به یکباره خبر رسید، فراز کمالوند هدایت تراکتوری ها را برعهده گرفت! همان تیمی که قرار بود، کمالوند، از سقوط نجاتش دهد و قرارد یک ساله و نیم هم با آن بسته بود!
فراز کمالوند از جمله مربیانیست که کارنامه موفق چندانی در فوتبال ندارد و تنها کارنامه خوبش، صعود دو تیم شیرین فراز و تراکتور به لیگ برتر بوده که هرچند، داستان صعود شیرین فراز، نیاز به کالبد شکافی ندارد و ما هم از این داستان عبور می کنیم!
کمالوند سال ۱۳۸۰ به عنوان کمک مربی کارش را با استقلال اهواز شروع کرد و تنها دو فصل با فیروز کریمی مشغول به کار بود که خیلی زود خود کفا شد و رفت به سمت سرمربیگری! او ابتدا با برق تهران استارت زد و همینطوری پیش رفت تا در همین ۲۰ سال حضورش، ۲۰ بار در تیم های داخلی جا به جا شود! رکوردی اقای کمالوند! از خود بر جا گذاشته مثل استادش ( فیروز کریمی) است که قطعا با توجه به سنی که دارد، شاید در کتاب گینس ثبت برساند؟!
مربی که هر سال در یک تیم و حتی دو یا سه تیم فعالیت می کند؛ این نشان می دهد که از لحاظ، رابطه و ضابطه بسیار قوی است و باید هم بدون تیم نماند. البته ناگفته نمانده، کمالوند در همین ۲۰ سال فعالیتش نزدیک چندین بار هم محروم شده که معروفترین آن به زمان شهرداری تبریز برمیگردد که دو سال محروم شد، ولی زودتر از محرومیتش به عرصه مربیگری برگشت. این را هم فراموش نکنید، او یکی از سه " ف ک" های معروف فوتبال است که اتفاقا بیشتر به کارش آمد، چون هم کمالوند و هم دو نفر دیگر ( فیروز کریمی و فرهاد کاظمی) بعد از محرمیت بیشتر از همه مربیان، فعالیت داشته اند و صاحب تیم شده اند که نشان از تاثیرگذاری را دارد!
با این حال، کاری به اتفاقات گذشته نداریم و بحث اصلی ما این است که چطور او با کارنامه ای که همین فصل و فصل گذشته بر جا گذاشت، بدون دردسر هدایت یکی از بهترین و پرهوادار ترین تیم های ایران را برعهده گرفت؟! با کدام کارنانه؟! با سهم داشتن در سقوط سایپا یا سایر تیم هایی که، کار خاصی انجام نداده و اکثرا نیز نیمهکاره رها کرده و رفته؟!
البته شاید اگر به اصل ماجرا نگاه کنیم، او هیچ تقصیری ندارد و هر مربی دیگری هم باشد، دوست دارد هر تیمی که بهش پیشنهاد داد، سریع " بله" بگوید و بیکار نماند. وقتی مدیران ما، به سابقه و کارنامه مربی کاری ندارند و به رابطه و ضابطه او کار دارند، معلوم است که مربیانی امثال کمالوند سالی چند تیم برعهده می گیرند و خروجی شان یا سقوط است یا نیمهکاره رها کردن و از این باشگاه به آن باشگاه پریدن! باور کنید اگر انصاف را در نظر بگیریم؛ از این دست مربیان زیاد هستند و دلمان نمی آید به مهدی پاشازاده زاده، امید روانخواه و پیروز قربانی که چند سالی است روی بورس آمده اند! فرهاد کاظمی، علی لطیفی، و چند نفر دیگر که دائما در حال جا به جا شدن هستند، اشاره ای نداشته باشیم؟!
باور کنید همین الان اگر در گوگل جست و جو کنید، آنقدر مربی با کارنامه و با دانش در اروپا بی تیم مانده اند که دلمان نمی آید به کارلوس کی روش خودمان اشاره نکنیم؟! یا همین زیدان که از رئال مادرید به خانه نشینی منتقل شد! ...و مربیان دیگر که اگر در ایران بودند، الان برایشان سر و دست می شکستند و به سراغش می رفتند. البته همین ممنوع شدن ورود مربیان خارجی هم باعث شده تا مربیان بی کارنانه در لیگ ایران " جولان" بدهند و بطور چرخشی تیم ها را بچرخند، چون رقیب ندارند و دلالان هم "کِیفش" را می کنند! با همه این تفاسیر؛ کمالوند چهارمین سرمربی یک فصل زنوزی است که همین موضوع بازتاب زیادی نیز در کشور عربستانی داشته که یک زمانی رکورد دار تغییرات در امر مربیگری بوده و چند سالی است که همین کشورهای حوزه خلیج فارس، جایشان را به ایران داده اند و ما را گرفتار آن کرده اند؛ شاید هم چون ما خیلی آنها را به تمسخر گرفتیم، الان به سرنوشت کشورهای عربی دچار شده ایم؟! با این سند و مدرک که در لیگ نوزدهم حدود ۴۰ سرمربی جابجا شدند و در لیگ بیستم نیز نزدیک به ۳۰ سرمربی که دیگر جای هیچ بحثی را باقی نمی گذارد!
به قلم علی مسعودی