قتل فجیع در قیامدشت:
اعترافات هولناک مردی که جنازه زنش را سوزاند + گفتگو با مرد همسرکش
مرد همسرکش بعد از قتل جنازه زن خود را به آتش کشید.
اوایل تیر امسال با شکایت خانوادهای که دخترشان ناپدید شده بود، تجسسهای پلیسی آغاز شد.
خانواده این زن در شکایت خود گفتند، دخترمان به طرز مشکوکی ناپدید شده و میترسیم بلایی سرش آمده باشد. این در حالی بود که شوهرش هم مدعی بود او برای خرید از خانه بیرون رفته و دیگر از وی خبری ندارد.
پلیس به دنبال زن گمشده بود. چند روز بعد جنازه سوخته وی در دره چهلقز در قیامدشت پیدا شد. چون مقتول و شوهرش با هم اختلاف و درگیریهای مداومی داشتند این مرد به عنوان اولین مظنون بازداشت و بعد از ضدونقیضگویی به کشتن و سوزاندن جسد همسرش اعتراف کرد.
همچنین خانواده مقتول برای داماد خانواده درخواست قصاص کردند.
به چه اتهامی بازداشت شدی؟
قتل همسر دومم.
همزمان دو زن داشتی؟
دو سال با همسر اولم زندگی کردم اما خیانت کرد و باعث جداییمان شد.
دوباره ازدواج کردی؟
یکسال بعد از جدایی از همسر اولم با همسر دومم ازدواج کردم. من در مقابل ایستگاههای مترو بساط میکردم . همسرم به عنوان مشتری سراغم آمد که آشنا شدیم و بعد از مدتی ازدواج کردیم.
از شرایط زندگیت راضی بودی؟
شرایط خوب بود اما از مدتی پیش به خاطر نبود تفاهم به مشکل برخوردیم. او مدام بهانه میگرفت. ساعتهای زیادی نزد خانوادهاش میرفت. وقتی به رفتارش اعتراض میکردم، بنای ناسازگاری میگذاشت. این اواخر به من مشکوک و مدعی میشد من با زنان در ارتباطم. هر چه میگفتم دچار سوءظن شده و اشتباه میکند، توجهی نمیکرد. قهر و آشتیمان همیشگی بود. حتی چند هفته قبل از جنایت هم همسرم رفته بود دادگاه و مهریه ۱۱۴سکهایش را اجرا گذاشته بود.
نقشه قتل را طراحی کردی؟
خیر. یکدفعه اتفاق افتاد. به پدر فوت شدهام فحش داد که عصبانی شدم و او را کشتم.
بعد چه کردی؟
وقتی خانواده همسرم شکایت کردند، به دروغ داستانی گفتم اما بعد از چند روز بازجویی سرانجام مجبور شدم واقعیت را بگویم. من از رفتار زنم خسته شده بودم. آن شب دعوایمان شد. بعد از آنکه چت کردنش با خواهرزادهاش تمام شد، گوشی را گرفتم و سمتی پرت کردم. به پدر فوت شدهام فحاشی کرد. عصبانی شدم و خفهاش کردم و بعد جسد را بیرون بردم و در درهای انداختم و آتش زدم.
بعد چه شد؟
روز بعد خانوادهاش سراغش را از من گرفتند که به دروغ گفتم، نمیدانم. بعد همراه آنها به کلانتری رفتم و شکایت کردیم که او گمشدهاست. لحظه به لحظه با آنها بودم که کسی به من شک نکند.
همان روز اول بازداشت شدی؟
خیر. چون کسی به من شک نکرده بود، حتی قاضی مرا همان اوایل آزاد کرد. اما وقتی جسد سوخته زنم پیدا شد و پلیس فهمید زنم پیش از این شکایت کرده و حتی مهریهاش را خواسته و اختلافهایی داشتیم، بازداشتدشدم.
پشیمانی؟
بله، نباید بعد از جدایی از همسر اولم زود ازدواج میکردم. بعد از ازدواج هم نباید با همسرم درگیر میشدم و دعوا میکردم. اگر گذشت داشتم کار به اینجا کشیده نمیشد.