کد خبر:
323328
تنهایی بیکران مجیدی؛ یک خطر جدی برای استقلال
البته دور و بر فرهاد مجیدی معمولاً شلوغ است اما واقعیت امر این است که سرمربی تیم فوتبال استقلال دستیاران برجستهای ندارد و از همین بابت ضربات سنگینی به وی و البته تیم او وارد شده است.
هر مربی حاذق و حتی غیرمجربی زمانی به موفقیتهای لازم میرسد که ایدئولوگها و راهنماهای توانایی داشته باشد و از ایدهپردازانی بهره بگیرد که راههای پرورش بازی را بشناسند و به او انتقال بدهند. الکس فرگوسن هم با آن عظمت حداقل 10 دستیار داشت و بسیاری از ایدههای پیروزیبخش نظایر گواردیولا، کونته و توخل نیز در سالهای اخیر توسط دستیاران آنها تدوین شده و یورگن کلوپ نیز بهرغم نداشتن یک دستیار همهکاره، همیشه از مجموعه ایدههای تمریندهندگان تیم لیورپول بهرهگیری کرده است. در فوتبال ما چنین نیست و تعدادی از سرمربیان دوست دارند فقط خودشان حرف اول را بزنند و دستیاران خود را تا سطح تمریندهنده و حتی تماشاگران جلسات تمرینی پایین آوردهاند. برخی تا آنجا پیش رفتهاند که از ترس خلع شدن و رسیدن عنوان و مقامشان به دستیار اول خود، عمداً ضعیفترین و ناشاخصترین دستیاران را برای خود انتخاب میکنند و از این طریق مطمئن میشوند که حتی اگر مدیران باشگاه آنها را عزل کنند، جایشان را به دوست و دستیار آنها نمیدهند تا احساس تلخ ضایع شدن را تجربه کنند!
مجیدی لزوماً جزو طبقات مورد اشاره نیست اما هرچه هست، بجز در نیمفصل دوم لیگ بیستم که دستیار قوی و ایدهپردازی همچون فراز کمالوند داشت، همیشه دور و برش از چنین «کمکمربیان» و ایدهدهندگانی خالی بوده است. همین حالا فرزاد مجیدی برادر فرهاد عملاً به دستیار اول او تبدیل شده، حال آنکه او اصلاً سابقهای در مربیگری ندارد و پیشینهاش به سرپرستی و یکبار نیز احراز پست «من در آوردی» کمک سرپرست(!!) آبیها محدود میشود. فرهاد مجیدی البته مدتها در پی آوردن یک دستیار ایتالیایی به نام «پین» بوده و مدام هم از او تعریف میکند اما مدتی بهدلیل قانون منع بهکارگیری مربیان و بازیکنان خارجی، از آوردن وی به تهران بازمانده بود و حالا هم که این منع برداشت شده، باز هم ایراداتی تشکیلاتی و کمبودهایی که سازمان لیگ بهلحاظ قروض نپرداخته آبیها به کار آنان و همچنین سرخهای تهرانی وارد دانسته، از انجام این کار بازمانده است. از آنجا که مجیدی به هر دلیل موجه و غیرموجهی از جذب طولانیمدت دستیاران مفید و مبتکر ایرانی هم ابا داشته، دور و بر او در آستانه شروع فصل تازه مثل یک دشت وسیع خالی است و هیچ آدم مبتکر و دارای تواناییهای فراتر از معمولی نیست که بتواند در راه عبور آبیها از گذرگاههای سخت به سرمربی استقلال ایدههایی را بدهد که خودش ندارد و نزد دور و بریهای فعلی او هم مشاهده و احساس نمیشود و برعکس نوعی تنهایی بیکران و بسیار مضر مجیدی را احاطه کرده که بعید است روی نتایج مسابقات استقلال در فصل تازه اثر منفی نگذارد و او را به سوی ناکامیهایی جدید سوق ندهد.
استقلال در هیچیک از سه مقطعی که فرهاد مجیدی سرمربی این تیم شده جامی نبرده و دلایل آن مشخص و مبرهن است. یکی از دلایل این فرآیند این است که فرهاد هنوز صاحب تجربه کافی نیست و از پختگی لازم در امور فنی بهره نمیگیرد و سبب دوم این ماجرا هم این است که او به قصد رفع این نقیصه اقدام به جذب دستیاران و «کمکمربیان» توانایی نکرده که واقعاً عصای دست او باشند؛ محمود فکری در نقطه مقابل مجیدی قرار دارد و در دوران زمامداری نهچندان بلندمدتش در جمع آبیها هرچه دستیار قوی و آدم معروف بود، به کار گرفت و صمد مرفاوی و پرویز مظلومی که خودشان هر کدام در دو مقطع سرمربی استقلال بودهاند، از آن دست افراد بودند و اضافه بر آنها فکری، حنیف عمرانزاده و آرش برهانی را هم کنار خود داشت و از ایدههای نصرالله عبداللهی هم سود میجست و اگر خود سیروس دینمحمدی انصراف نمیداد و از جمع مربیان منتخب «فکری» کنار نمیکشید، وی نیز به آن گروه میپیوست. درست است که فکری ناکام تشخیص داده شد و در پایان نیمفصل اول لیگ بیستم برکنار شد و جایش مجدداً به مجیدی رسید اما لااقل او دستیارانی داشت که فوتبال را در اندازهها و سطح بالای آن میفهمند و میتوانند ایدههای خوبی به سرمربی بدهند و مایه قوت قلب او باشند. علیرضا منصوریان هرجا رفته از محمد خرمگاه بهعنوان دستیار اولش بهره گرفته و حتی امیر قلعهنویی در هر یک از مقاطع سهگانه آبیپوش شدنش دستیاران قابل ذکری داشته که صمد مرفاوی یکی از آنها بود و مجید صالح، نفر دیگر.
با این حال مجیدی خط انحصاری و مسیر اختصاصی خود را رفته و معمولاً در کنار خود افرادی را قرار داده که نمیتوانستهاند به هیچ روی داعیه سرمربیگری استقلال را داشته باشند و در همین مقطع فعلی فرزاد مجیدی و صالح مصطفوی که دومی بیشتر یک آنالیزور است تا مربی میدانی، نمونههای بارز این مسأله هستند. چنین نکته و گزینشهایی شاید یک سرمربی را دارای حس اطمینان و استحکام در پست خود کند و او مطمئن شود که هیچیک از دستیارانش قدرت خالی کردن زیرپایش و گرفتن جای او را ندارند اما ایراد بزرگتر قضیه این است که چون این افراد ایدهپردازان توانایی نیستند، فقط میتوانند سرمربی را در سقوط احتمالیاش به چاه ناکامی همراهی و اسکورت کنند و نه توانایی نجات سرمربی را دارند و نه مهارتهای لازم برای تصحیح و تقویت امور فنی تیم را؛ چیزی که در فاصله کمی تا شروع مجدد لیگ قهرمانان آسیا 2021 و در فاصله نهچندان زیادی تا آغاز لیگ بیستویکم ایران فرهاد مجیدی و آبیها را بهطور جدی تهدید میکند.