نگاه بدبینانه به بازگشت رشید مظاهری
حتی صدای محمد تقوی از لندن هم درآمده که: «آهای، کو اقتدار استقلال»؟
استقلال 9 سال است قهرمان لیگ نمیشود و این مساله به شدت هواداران این تیم را مغموم و اندوهگین کرده است. این ناکامی طولانیمدت حتما ریشههای محکمی دارد که اول باید آنها را به درستی شناخت، در غیر این صورت امکان اصلاح خطا و نغییر نتایج وجود ندارد. در کنار همه مسایل فنی و فوتبالی، داخلی و بیرونی، مالی و مدیریتی و هر چیز دیگری که فکرش را میکنید، باید به رواج گسترده «بازیکنسالاری» در استقلال اشاره کرد. این مساله طوری در باشگاه آبی پایتخت نهادینه شده که انگار رفت و آمد هیچ مربی و مدیری نمیتواند آن را تغییر بدهد. مصداق میخواهید؟ چه مثالی بهتر از فسخ قرارداد رشید مظاهری و بعد هم بازگشت حیرتانگیز او به این تیم؟
آش آنقدر شور شده که گروهی از متعصبترین هواداران استقلال هم به این داستان شکایت کردهاند. حتی صدای محمد تقوی از لندن هم درآمده که: «آهای، کو اقتدار استقلال»؟ در ماجرای رشید و فسخ یکطرفهاش پیش از بازی با الهلال، دو راه وجود داشت؛ نخست این که که استقلالیها مثل باشگاههای بزرگ و حرفهای به طور کامل قید او را بزنند و اولویت را به حفظ حرمت برندشان بدهند. راه دوم هم این بود که چشم بر جفاکاری و بیانضباطی مظاهری ببندند و او را برگردانند. سخت مایه تاسف است که آبیها راه دوم را برگزیدند؛ یعنی همان کاری را انجام دادند که قبلا در مقاطع مختلف در مورد امثال دانشگر و اسماعیلی و غفوری و رحمتی و... انجام داده بودند. اگر آن همه اغماض قبلی در مورد بازیکنان خاطی نتیجه داد و استقلال را به موفقیت رساند، مطمئن باشید مماشات با رشید هم ثمره خوبی خواهد داشت!
متاسفیم، اما راهی که استقلال در داستان مظاهری پیمود، نشان میدهد اشکالات اساسی باشگاه همچنان پابرجا است و با این شرایط نباید انتظار موفقیت از آبیها داشت. نظم و انضباط شالوده اساسی هر تیمی است. وقتی پایه را خراب کردید، توقع نداشته باشید بنا درست و اصولی بالا برود.