اقدام جالب قضات برای قاتل بلاتکلیف
مرد نانوا که به خاطر بدگمانی به همسرش وی را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده است و به خاطر پیگیری نکردن اولیایدم در اجرای حکم از طنابدار فاصله گرفت و از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.
۸خردادسال۹۴، مأموران پلیس شهرستان ملارد از قتل زن میانسالی در یکی از محلههای شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به مهین ۴۶ساله بود که با ضربههای چاقو کشته شده بود. جسد به پزشکی قانونی منتقل شده و عامل قتل که شوهر آن زن بود و در محل حضور داشت بازداشت شد.
مرد نانوا زنش را کشت
محمود ۵۰ساله برای بازجویی به پلیسآگاهی رفت. او وقتی تحت بازجویی قرار گرفت با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «شغلم نانوایی است. من و مهین ۲۰سال قبل زندگی مشترکمان را شروع کردیم. من عاشق او بودم و حاصل این زندگی سهپسر و یک دختر بود. زندگی خوبی داشتیم، اما این اواخر مهین رفتارش تغییر کردهبود و به من علاقهای نشان نمیداد. چند بار به خاطر بیتوجهیهایش به او تذکر دادم، اما اهمیتی نمیداد. همین بهانهای شد تا زندگی آرامی که داشتیم از هم بپاشد و چند بار با هم درگیر شویم.»
متهم ادامه داد: «فکر اینکه همسرم با مرد غریبه رابطه داشته باشد مرا اذیت میکرد. همچنان به رفتارهای او مشکوک بودم، اما این بدبینی با حرفهای پسرم بیشتر شد. روزی با هم در خانه نشستهبودیم که او حرف مادرش را پیش کشید و گفت او هم به مادرش مشکوک شده و گمان میکند به من و زندگیاش خیانت کردهاست. با شنیدن این حرفها اوضاع روحیام به هم ریخت. فکر کردم حتماً همسرم با مرد غریبه رابطه دارد این شد که بار آخر در نبود فرزندانم دوباره سر صحبت را باز کردم و در این باره با مهین صحبت کردم. او اعتنایی به حرفهایم نکرد و پاسخ سئوالاتم را نمیداد. به خاطر رفتارهایش کنترل اعصابم را از دست دادم و دست به چاقو شدم. از شدت عصبانیت با همان چاقو چند ضربه به همسرم زدم، سپس با پلیس تماس گرفتم.»
با اقرارهای متهم، وی بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده با کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی مقابل هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت. در آن جلسه فرزندان وی درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و با اقرار به جرمش گفت: «بی توجهیهای همسرم باعث شد مرتکب قتل شوم. پشیمانم و این حادثه فقط به خاطر بدبینی رقم خورد. از دادگاه تقاضای گذشت دارم.»
در پایان هیئت قضایی با توجه به اقرارهای متهم و درخواست اولیایدم مرد نانوا را به قصاص محکوم کرد. این حکم به دیوانعالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات یکی از شعبات آن تأیید شد. به این ترتیب متهم در آستانه مرگ قرار گرفت، اما به خاطر عدم توانایی اولیایدم در پرداخت تفاضل دیه، حکم صادره اجرا نشد و متهم همچنان در زندان ماند. همین باعث شد مرد نانوا با نوشتن نامهای درخواست تعیین تکلیفی کند.
با نوشتن این نامه، پرونده بار دیگر روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت.
با اعلام رسمیت جلسه از سوی ریاست دادگاه، متهم در جایگاه ایستاد و در آخرین دفاعش گفت: «من فقط به همسرم مشکوک بودم، اما این بدبینی با حرفهای پسرم به یقین رسید و مرتکب قتل شدم. حالا با درخواست فرزندانم به قصاص محکوم شدم و ششسال است در دادگاه هر شب کابوس مرگ میبینم، اما آنها پیگیر اجرای حکم نمیشوند تا از این بلاتکلیفی نجات پیدا کنم.»
متهم در آخر گفت: «آنها برایم درخواست قصاص کردند، اما من نگران آنها هستم. از دادگاه تقاضا دارم تا هرچه زودتر تکلیفم را معلوم کنند تا سرنوشتم مشخص شود.» در پایان هیئت قضایی بعد از شور به اولیایدم مهلت داد تا پیگیر پرونده شوند و تکلیف متهم را روشن کنند، اما آنها این بار هم پیگیر نشدند و به دادگاه نیامدند. به این ترتیب متهم این بار از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد و دادگاه بعد از شنیدن آخرین دفاع وی را با احتساب روزهای بازداشت به سه تا ۱۰ سال حبس محکوم خواهد کرد.