سهام تا کجا ریزش می کند؟
چرا بازار مثبت نمیشود؟ تا کی باید ضرر کنیم؟ چرا همه چیز گران میشود، اما سهام منفی است؟ اگر با بورس و بورسیها سر و کار دارید احتمالا این جملات را به کرات در هفتههای اخیر شنیدهاید. واقعا چرا بازار مثبت نمیشود؟ چرا تحلیلگران از هیجان مازاد که بر بازار سایه افکنده میگویند. البته عدهای نیز سهام را ارزنده نمیدانند. آنچه را طی روزها و هفتههای اخیر شاهد هستیم موجی از کلافگی سهامداران است که نسبت به رویه آتی ناامید هستند. اما واقعا سهام تا کجا میریزد؟
برخی فروش سهام در روزهای گذشته را مورد سرزنش قرار میدهند و از بابت عجول بودن سرمایهگذاران و انتظار برای سرمایهگذاری زودبازده شماتت میکنند. به عقیده این افراد اصلا اینکه به بورس نگاهی یکروزه داشته باشیم از اساس اشتباه است. از سوی دیگر عدهای رفتار هیجانی را همگام با کل بازار کاملا منطقی عنوان میکنند و یک سال اخیر را نشانه خوبی برای تایید این رفتار میدانند. حتی به عقیده این افراد ریزش اخیر تنها به دلیل هیجان نبوده و دلایل کاملا بنیادی برای فشار بر قیمت سهام مطرح میشود. اما آنچه تابلو فعلا نشان میدهد حال ناخوش سهام برخلاف وضعیت متغیرهای بنیادی کلان است و شاید همین متغیرهای کلان مانعی قوی در برابر ریزش بیشتر سهام شود.
حتی افرادی که نسبت به ارزندگی سهام خوشبین نیستند در مواجهه با این سوال که مقصد دیگری غیر از سهام را برای سرمایهگذاری معرفی کنند از اینکه محل دیگری را با قطعیت عنوان کنند بسیار تردید دارند. وقتی از سپرده بانکی میگویند باید رویه بلندمدت اقتصاد ایران را گوشزد کرد و وقتی میزان تردید در خصوص حصول نتیجه قطعی در مذاکرات هستهای در کوتاهمدت مطرح میشود تردید میان این افراد در خصوص معرفی گزینههای جایگزین سرمایهگذاری غیر از سهام بیشتر میشود.
شاید این افراد از رشد نرخ سود اوراق یا رشد نرخ سود در بازار بین بانکی بگویند اما همین افراد هم میدانند که نرخهای بالای فعلی اگر با اصلاح اساسی اقتصاد یا اتفاق مثبت در جبران کسری بودجه غیر از فروش اوراق همراه نشود اتفاقا میتواند تورمهای بیشتری در اقتصاد کشور رقم بزند.نرخ رشد ماهانه نقدینگی در شهریور به ۴ درصد نزدیک شده و سیگنال قابل توجهی را به همراه دارد، گرچه که به نظر میرسد اندکی ترمز خلق پول در ترازنامه بانک مرکزی کشیده شده است.
نقدینگی در پایان شهریور نسبت به پایان مرداد رشد بیش از ۳.۷ درصدی را تجربه کرده است و عدد نقدینگی از ۴۰۰۰ هزار میلیارد تومان عبور کرد. رشد افسارگسیخته نقدینگی مانعی قدرتمند در برابر افت نرخ دلار و تورم در اقتصاد کشور است و هشدار قابل توجه به سیاستگذاران اقتصادی و سیاستمداران. اما افزایش شتاب نقدینگی برای سرمایهگذاران در اقتصاد کشور نیز سیگنالی مشخص دارد؛ نمیتوان به سپرده بانکی و سودهای با عنوان «بدون ریسک» دل بست؛ اتفاقا سودهای ثابت که با عنوان بدون ریسک مطرح میشوند میتوانند ریسک بالایی را در فضای تورمی پیش رو به سرمایهگذاران بازار پول و بدهی تحمیل کنند.
البته نباید جهش حاشیه سود شرکتهای بورسی را در سالهای اخیر نادیده گرفت و احتمال افت حاشیه سود از نگرانیهای موجود تحلیلگران است و همین رشد هزینهها در نیمه نخست شاید دلیلی بر هراس سرمایهگذاران از آینده بازار است. اما سوال اینجاست که آیا موارد خرد که بعضا نگرانی را به وجود آوردهاند میتوانند واقعیتهای کلان را کنار بزنند. فضای گنگ و مبهم زمانی تشدید میشود که احتمال افت قیمتجهانی وجود داشته باشد، اما تب متغیرهای کلان و نرخ دلار در بازار تهران فروکش نکند. در این شرایط نیز همچنان سپرده بانکی و سودهای بدون ریسک را نمیتوان گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری دانست، اما سرمایهگذاری در سهام نیز با ابهام بیشتری مواجه میشود.
پاسخ این سوال که سهام تا کجا میریزد با توجه به هیجان بازار نامشخص است. اما اگر بنا باشد نرخ رشد نقدینگی شهریور در ماههای بعد نیز ادامه یابد و سیگنالهای تورمی قدرتمندی صادر شود به تدریج حتی با احتمال رکود سهام (افت بیشتر ارزش معاملات) باید در انتظار توقف ریزش سهام بود. در این میان افت محسوس قیمت جهانی کالاها (در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد) و ریزش محسوس دلار میتواند مسیر ریزشی سهام را توجیه کند.