گروگان گیری خواستگار سمج
خواستگار سمج، دختر مورد علاقهاش را گروگان گرفت و در اتاقی زندانی کرد اما فراموش کرد موبایلش را از او بگیرد و همین باعث نجات گروگان شد.
ظهر 29مهرماه زنی وحشت زده با پلیس تماس گرفت و گفت که پسری به نام سجاد، دخترش را گروگان گرفته است. وی توضیح داد: دخترم چند وقت قبل با پسری آشنا شد و قرار بود با هم ازدواج کنند. اما بعد از مدتی ارتباطشان قطع شد و دخترم به او جواب منفی داد. امروز صبح دخترم برای دیدن دوستش از خانه بیرون رفته بود که دقایقی قبل پیامکی برایم فرستاد و گفت که سجاد او را گروگان گرفته و در اتاقی حبس کرده است. دخترم حتی لوکیشن برایم فرستاد و درخواست کرد که هر چه زودتر پلیس را خبر کنم و نجاتش بدهم. مأموران پلیس با در اختیار داشتن لوکیشن راهی محل زندگی پسر جوان شده و با دستور قضائی قدم به خانه او گذاشته و گروگان را که با دست و پای بسته در اتاقی زندانی شده بود نجات دادند. گروگانگیر که پسری 25ساله بود نیز با حضور پلیس غافلگیر و دستگیر شد.
پس از این ماجرا مأموران ابتدا به تحقیق از دختر جوان پرداختند و گفت: حدود یک سال قبل در فضای مجازی با سجاد آشنا شدم. اوایل با یکدیگر چت می کردیم تا این که با هم قرار ملاقات گذاشتیم. بعد از چند ماه سجاد از من خواستگاری کرد اما هر چه از ارتباط مان می گذشت، به عجیب بودن رفتارهای او پی می بردم. او از لحاظ روحی مشکل داشت. به شدت عصبی و پرخاشگر بود و در بعضی مواقع دچار بد بینی و سوء ظن می شد. به جایی رسیده بودم که ارتباط با او برایم آزار دهنده شده بود حتی از یک مشاور کمک خواستم. مشاور می گفت با چنین مردی نمی شود زیر یک سقف زندگی کرد. همین موجب شد به سجاد جواب منفی بدهم و ارتباطم را با او قطع کنم اما سجاد دست بردار نبود. مدام زنگ می زد یا پیامک می فرستاد. وی ادامه داد: روز حادثه به من زنگ زد. به بهانه این که می خواهد برای آخرین بار با من صحبت کند مرا به خانهاش کشاند اما با تهدید دست و پایم را بست و مرا در اتاقی زندانی کرد. او با این ترفند می خواست از من انتقام بگیرد و مرا راضی کند تا به او جواب مثبت بدهم. او فراموش کرد موبایلم را از من بگیرد و در حالی که برای رفتن به دستشویی از اتاق خارج شده بود فوراً برای مادرم پیامک فرستادم تا برای نجاتم از آن وضعیت، پلیس خبر کند. وی ادامه داد: در مدتی که گروگان سجاد بودم، تهدیدم می کرد که اگر با او ازدواج نکنم جانم را می گیرد.
اعتراف گروگانگیر
پسر جوان در بازجوییها به گروگان گیری و تهدید دخترموردعلاقهاش اقرار کرد و گفت: من و یاسمن قرار ازدواج گذاشته بودیم. اما چند وقت قبل متوجه شدم که او با پسر دیگری آشنا شده و قصد دارد با او ازدواج کند. وقتی این را شنیدم خیلی عصبانی شدم. یاسمن دیگر جواب زنگ و پیام هایم را نمی داد. من نتوانستم این رفتارش را تحمل کنم و نقشه انتقام کشیدم. وی ادامه داد: روز حادثه او را به خانه ام کشاندم و در اتاقی زندانی اش کردم. با تهدید قصد داشتم او را راضی به ازدواج کنم اما اصلا حواسم نبود که موبایلش را از او بگیرم. متهم پس از اقرار به تهدید و گروگان گیری، با دستور قاضی محمد رضا صاحب جمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران بازداشت شد و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.