قتل دوست قدیمی با قمه
مرد جوانی که پسر دوستش را با قمه مورد حمله قرار داده و به قتل رسانده بود، پای میز محاکمه رفت. متهم مدعی شد در زمان قتل شیشه کشیده بود و در حالت عادی نبود.
دو سال قبل به دنبال وقوع درگیری خونین مقابل خانه ای در غرب تهران مأموران در جریان قتل جوانی قرار گرفتند. در آن درگیری جوان ۲۲ ساله ای به نام حسام که زخمی شده بود، در راه انتقال به بیمارستان به خاطر پارگی قلب ناشی از اصابت چاقو جان سپرد. بررسی های اولیه نشان داد متهم به قتل یک آشناست و قربانی در درگیری با دوست صمیمی پدرش به نام فرید جان سپرده است. با افشای این ماجرا فرید ردیابی و بازداشت شد و به درگیری خونین اعتراف کرد اما گفت قصد قتل نداشته و همه چیز اتفاقی رخ داد. متهم در بازجویی ها گفت: من و دوستم که پدر مقتول است، با هم جر و بحث کرده بودیم و من برای پایان آن اختلاف به محل حادثه رفته بودم که پسرش آمد و به من حمله کرد. من هم در دفاع از خودم مرتکب قتل شدم البته قصد کشتن نداشتم و تا جایی که به یاد دارم، ضرباتی که زدم به دست حسام برخورد کرد و یک خط هم روی شکمش انداختم اما فکر نمی کردم آن ضربات باعث مرگش شود. پدر مقتول نیز ضمن شکایت از متهم اعلام کرد: روز حادثه متهم با من دعوا کرد و من با حالت قهر از او جدا شدم و بعد هم برای این که موضوع کش پیدا نکند، تلفنم را جواب ندادم اما متهم دست بردار نبود. او مقابل خانه ام آمد و به من و پسرم حمله کرد البته پسرم برای دفاع از من وارد درگیری شد. او خودش را فدای من کرد و جانش را از دست داد. متهم با وارد کردن ضربه قمه پسرم را کشت. پسرم جلوی چشم من جانش را از دست داد. در ادامه متهم به بازسازی صحنه جرم پرداخت و بعد از صدور کیفرخواست پرونده در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت. در ابتدای جلسه اولیای دم مقتول درخواست قصاص را مطرح کردند. مادر مقتول گفت: من و شوهرم درخواست قصاص داریم. وقتی صدای درگیری بلند شد، من هم مانند پسرم بیرون رفتم و سعی کردم شوهرم را از دست متهم نجات دهم اما همسایه ها من را کنار کشیدند و بعد که من را به خانه بردند، گفتند پسرم بازداشت شده و در کلانتری است. من یک روز بعد فهمیدم پسرم فوت شده و متهم او را به قتل رسانده است. او پسر جوانم را که 22 سال بیشتر نداشت، از من گرفت و حاضر به گذشت نیستم. من و شوهرم از متهم شکایت داریم و خواسته مان قصاص است. به هیچ وجه حاضر به گذشت نیستیم. پدر مقتول نیز گفته های همسرش را مورد تأیید قرار داد و خواستار قصاص متهم شد سپس فرید رو به روی قضات ایستاد و به تشریح جزئیات ماجرا پرداخت. او گفت: من با پدر حسام از طریق پدر زنم آشنا شدم. در واقع او آشنای پدر زنم بود اما بعد از آشنایی دوستی میان ما شکل گرفت و سال ها با هم دوست بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم. یک روز قبل از درگیری خونین همراه دوستم برای خرید به بازار رفته بودم اما آن جا ما یکدیگر را گم کردیم. من ماشین را جا به جا کردم و ابتدا نتوانستیم همدیگر را پیدا کنیم.
در نهایت من دوستم را دیدم. او که عصبانی شده بود، حاضر نشد همراه من بیاید. به همین خاطر من سوار ماشین شدم و به خانه برگشتم. پسرم هم با من بود. وقتی به خانه رفتم، موضوع را با همسرم در میان گذاشتم و او هم گفت نباید این کار را می کردم و کار بدی کردم و باید دل دوستم را به دست بیاورم. متهم ادامه داد: همسرم از من دلخور بود و می گفت اشتباه کرده ام که بدون پدر حسام به خانه برگشته ام. همسرم گفت من با رفتار اشتباهم به دوست خودم و پدر زنم بی احترامی کرده ام و حالا باید مقابل خانه او بروم و از او دلجویی و عذرخواهی کنم. به همین خاطر مقابل خانه دوستم رفتم اما با پسرش درگیر شدم. متهم در تشریح جزئیات درگیری گفت: من مقابل خانه دوستم چند بار با او تماس گرفتم، جواب نداد و برایش پیامک ارسال کردم تا مقابل در بیاید و با او صحبت کنم اما جوابم را نداد. سپس زنگ خانه شان را زدم اما همان موقع پسرش حسام مقابل خانه آمد که با او درگیر شدم. در این هنگام قاضی گفت: شاهدان گفته اند تو با نیمچه قمه و شمشیر مقابل خانه دوستت رفته بودی. این موضوع نشان می دهد برای دلجویی و آشتی به آن جا نرفته بودی و قصد دعوا داشتی. فرید پاسخ داد: من نیمچه قمه و شمشیر در دست نداشتم. وقتی مقابل خانه دوستم رفتم، پسرش با نیمچه قمه به سمتم حمله ور شد. من دستمالی را دور دستش پیچیدم که نیمچه از دستش به زمین افتاد. می خواستم نیمچه را بردارم تا حسام دیگر به من حمله نکند اما او بدتر کرد و دوباره به سمت من آمد و این بار دست او را زدم. در ادامه قاضی گفت: شاهدان گفتهاند قبل از اینکه حسام مقابل در بیاید تو با نیمچه و شمشیر مقابل خانهشان ایستاده بودی. متهم گفت: من آن زمان شیشه مصرف کرده بودم و حال طبیعی نداشتم. شاید نیمچه قمه در دست داشتم و حالا این موضوع را به خاطر ندارم. من اتهام قتل را قبول دارم اما باور کنید قصد کشتن پسر دوستم را نداشتم. من یادم می آید ضربه را به دست مقتول زدم. قاضی گفت: طبق نظریه پزشکی قانونی ضربه به دست مقتول برخورد نکرده و ضربه ای به سینه او خورده و سینه را شکافته و باعث پارگی گسترده در قلب شده است. متهم گفت: من نمی دانم دقیقاً چه اتفاقی افتاد. به هر حال من قصد کشتن نداشتم. در ادامه وکیل مدافع متهم در جایگاه قرار گرفت و دفاعیات خود را مطرح کرد. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی خود را درخصوص این پرونده صادر کنند.