آیا مادرشوهر از قصاص عروسش می گذرد؟
زنی که متهم به قتل عمدی شوهرش در بوانات است در حالی در یک قدمی چوبه دار قرار گرفته که تاکنون تلاش ها برای رضایت بی نتیجه مانده است.
این پرونده از سال 95 و زمانی در دستور کار پلیس آگاهی شهرستان بوانات قرار گرفت که مردی با مرکز فوریت های پلیسی 110 این شهر تماس گرفت و از وقوع آتشسوزی در خانه همسایه شان خبر داد. در ادامه مأموران انتظامی و آتش نشانی در محل حاضر شده و پس از دقایقی شعلههای آتش را خاموش کردند. در بازرسی از خانه، آتش نشانان با مردسوخته ای رو به رو شدنداز این رو وی را به بیمارستان منتقل کردنداما در حالی که چندساعت بیشتر از این ماجرا نمی گذشت وی در بیمارستان جان خودرا از دست داد.
در ادامه ردپای همسر این مرد که معلم بود در این جنایت به دست آمد و ماموران وی را بازداشت کردند. وی در تحقیقات گفت: سه ساله بودم که پدرم را از دست دادم. بعداز مرگ پدرم شرایط زندگی برایمان دشوار شد به گونه ای که مادرم برای تأمین مخارج زندگی من و خودش با مشکل رو به رو بود. روزگارمان سپری می شد تا این که مادرم با کار کردن در خانه های مردم خرج تحصیل مرا تأمین کرد. به هر سختی که بود از دانشگاه در رشته روان شناسی فارغ التحصیل شدم و توانستم در یک ارگان دولتی مشغول به کار شوم. در این میان خواستگارهای زیادی داشتم تا این که با همسرم ازدواج کردم. اوایل زندگی مشترک با یکدیگر مشکلی نداشتیم اما پس از گذشت چند ماه درگیری و اختلافات ما زیاد شد. او از من درخواست های غیر منطقی داشت و من قادر به برآورده کردن آن ها نبودم. در این مدت صاحب دو فرزند که یکی پسر و دیگری دختر است، شدم.
چندین سال در شیراز زندگی می کردیم و به خاطر رفتارهای همسرم حتی چندین بار درخواست طلاق دادم اما او حاضر به طلاق نبود. شرایط زندگی آن قدر سخت شده بود که چندی قبل به شهر خودمان برگشتیم. وی افزود: برای این که همسرم مرا اذیت نکند نامه ای نوشته و از او خواستم با زن دیگری ازدواج کند اما او توجه نمی کرد. با کارهایش علاوه بر این که مرا اذیت می کرد مادر پیرم را که تک و تنها نیز بود آزار می داد. از دو سال قبل تصمیم گرفته بودم که او را بکشم.
روز جنایت با او دعوایم شد. پس از خوردن ناهار مقابل بخاری که شیشه اش شکسته بود دراز کشید. موقعیت مناسبی بود برای این که او را بکشم. دو فرزندم را به خانه مادرم برده و برگشتم.
او مقابل بخاری خوابیده بود. من هم بنزینی را که از قبل تهیه کرده بودم روی او ریخته و در چند ثانیه شعله های آتش از بخاری به سمت همسرم کشیده شد.
در حال فرار بودم که صدای فریادش را شنیدم. او در حالی که می دوید خودش را درون جوی آب مقابل منزلمان انداخت اما بی فایده بود و به دلیل سوختگی شدید در بیمارستان فوت کرد. در حالی این زن به قتل همسرش اعتراف کرد که دادگاه وی را به قصاص نفس محکوم کرد. این پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد و در نهایت حکم قصاص تایید شد. در حالی که این زن در یک قدمی چوبه دار قرار گرفته تلاش ها برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول آغاز شده اما مادر وی راضی به رضایت نیس. اما با این وجود تیمی از مسئولان دادگستری در حال رایزنی هستند تا زن جوان از قصاص نجات یابد حال باید منتظر ماند و دید که آیا مادرشوهرش راضی به رضایت می شود یا خیر؟