//
کد خبر: 33953

احتمال وقوع تحولات خطرناک طی روزهای آینده

ائتلاف سعودی، مصری، اماراتی و بحرینی بر سر تسلیم شدن قطر اصرار دارند در حالی که قطر می گوید که به زانو در نمی آید.

«عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی به بحران قطع روابط عربستان و متحدانش با قطر و ادامه این بحران پرداخت و نوشت:  بحران خلیج فارس طی دو روز گذشته وارد حالت«جمود» شده است؛ میانجی گری کویت تقریبا متوقف شده است و دخالت نظامی نیز عقب نشسته است هر چند به شکل موقت و تدابیر محاصره اقتصادی که عربستان، امارات و بحرین علیه قطر اتخاذ کردند شروع به دادن نتایج برعکس کرده و به مصلحت قطر شده است زیرا این کشور را در موضع قربانی و طرفی که هدف قرار داده شده، قرار داد؛ امری که منجر به همبستگی مردمی عربی به قطر شده است که خود را در شبکه های اجتماعی نشان داد.

تحرک دیپلماتیک و رسانه ای قطر در دو سطح عربی و بین المللی توانست زهر شوک را بگیرد و بحران را به مصلحت قطر به کار گیرد زیرا این کشور رویکرد آرامش و تنش زدایی در پیش گرفت و در خندق قربانی و دفاع از خود قرار گیرد و خودش را طرفی نشان داد که بر همکاری مثبت با میانجی گیری کویت برای رسیدن به راه حل برون رفت مورد قبول از این بحران برای محدود کردن بحران و پایان دادن به آن نشان داد.

بزرگترین اشتباهی که حکومت های کشورهای ائتلاف چهارگانه عربستان، امارات، بحرین و مصر اتخاذ کردند، تدابیر برای «مجازات»قطر بود که به لحاظ روانی و عملی زیان زیادی به ملت قطر آن هم در ماه مبارک رمضان وارد آورد، تدابیری مانند  تصمیم برای اخراج شهروندان قطری از اراضی خود و دادن فرصت 14 روزه به آنها برای ترک این کشورها بدون ارزیابی خطرات پیامدهای چنین تصمیمی است. فرق زیادی میان اخراج خانواده ها و اخراج سفرا وجود دارد یک سفیر می تواند طی چند ساعت یا چند روز اراضی یک کشور را ترک کند لیکن خانواده ها نمی توانند این کار را بکنند به ویژه اگر همسران مشترک و سرمایه گذاری های مالی در این کشورها را در نظر بگیریم که انتظار می رود که کشورهای برادر باشند.

در مقابل، قطر زیرک تر بود و با شهروندان کشورهای چهارگانه مقابله به مثل نکرد و میزبانی خوبی از خود نشان داد و از آنها و اقامت شان در اراضی اش استقبال کرد و سیاست هایش در این زمینه هیچ گونه تغییری نکرد و به آنها آزادی ماندن یا ترک این کشور را داد. شاید عقب نشینی عربستان، امارات و بحرین پس از درخواست های کمک در برابر این اقدامات خشن شان در جدایی میان اعضای خانواده ها، اذعان صریح به این اشتباه است و عمل کردن سریع به تصحیح فقط برخی جنبه های انسانی آن است؛ گویی همه محاصره و تحریم انسانی نیست چه قربانیان آن ثروتمند باشند چه فقیر.

ما بر این باور نیستیم که این حالت«جمود» زیاد طول بکشد و بعید نمی دانیم که طی روزهای آینده تحولات خطرناک تری رخ دهد. دو مکتب وجود دارد که هر کدام از آنها نظریه و تصورات خاص خود را درباره چگونگی پرداختن به این بحران دارند:

اولی: مسالمت آمیز است و هواداران این مکتب به صبر طولانی و تدریجی کار کردن برای اعمال مجازات ها علیه کشور قطر باور دارند و برخی از این هواداران می گویند که همبستگی مردمی با قطر به دلیل محاصره، عمرش کوتاه است و تاثیرگذاری آن نیز اندک است و در این زمینه به تجربه های عراق، ایران، سوریه و فلسطین اشاره می کنند.

دومی بینابین است و خواستار افزایش فشار اقتصادی برای خفه کردن کشور قطر و انتقال به مرحله بلوکه کردن دارایی ها و ودیعه های مالی قطر در کشورهای حاشیه خلیج فارس در بانک ها و بازارهای جهانی به بهانه حمایت قطر از تروریسم است. نظریه پردازان این مکتب می گویند که اتخاذ چنین تصمیمی با حمایت آمریکا باعث فلج شدن قطر به لحاظ اقتصادی می شود و نیز باعث فلج شدن قدرت مالی  نرم این کشور می شود که در حمایت از بازوهای رسانه ای و سیاسی از آن استفاده می کند.

مکتب سوم: دم از گزینه نظامی می زند و از حکومت های این چهار کشور به دلیل از دست دادن فرصت طلایی در دو روز نخست بحران یعنی پیش از حرکت قطر به سمت ایران و ترکیه انتقاد می کنند. هواداران این مکتب بر این باورند که سخنان «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا که در توییتر توئیت نکرد بلکه در کنفرانس مطبوعاتی با همتای رومانیایی خود سه روز پیش به زبان آورد و درباره وجود تاریخ قطری طولانی در حمایت  از تروریسم آن هم در سطح بالا، سخن گفت، همچنان پوششی برای این گزینه است؛ به باور آنها این گزینه بستر لازم برای تغییر نظام را به وجود می آورد.

هواداران مکتب سوم بر دو مساله اساسی تمرکز می کنند و آنها وقوع شکاف در خاندان حاکم که تا کنون هیچ اشاره ای در این زمینه وجود ندارد یا بسیج برخی قبایل مخالف نظام که در این زمینه  نام قبیله «بنی مره» مطرح است که در اشاره به نقش آن در کودتای نافرجام در سال 1996 با تحریک عربستان و امارات برای سرنگونی «حمد بن خلیفه» امیر سابق قطر و بازگرداندن پدرش به قدرت مطرح شده است.

قبیله بنی مره  به قول یکی از «عاقلانش»دو  بار از یک سوراخ گزیده نمی شود.شیخ حمد بن خلیفه امیر پدر در برخورد با اعضای این قبیله که در کودتای نافرجام دست داشتند قاطعیت به خرج داد به طوری که شماری از آنها و خانواده های شان را اخراج کرده و به عربستان فرستاد و ملیت هفت هزار نفر از آنها را به شکل یک جا و به بهانه اینکه ملیت های غیر قطری به ویژه ملیت عربستانی دارند و این با قانون اساسی قطر تعارض دارد، لغو کرد.همچنین صدها نفر از اعضای این قبیله را به زندان انداخت. این«عاقل» می گوید که کسانی که در کودتای نافرجام دست داشتند رفتار خوبی از حامیان شان ندیدند و به حال خودشان رها شدند تا با سرنوشت خود به تنهایی رو به رو شوند و بها را به تنهایی بپردازند.

دولت قطر شروط ده گانه هایی که دشمنانش خواستار آن هستند که فورا و بی کم  و کاست برآورده کند را رد کرده است شروطی مانند قطع روابط با جنبش اخوان المسلمین و دور کردن رهبران آن از قطر، بستن شبکه ماهواره ای «الجزیره، مبارزه جدی با تروریسم و پیوستن به ناتوی عربی اسلامی ضد ایران به شکل جدی تر.

شیخ« محمد بن عبدالرحمن»وزیر خارجه قطر در کنفرانسی مطبوعاتی در پاریس گفت که هیچ مجالی برای رایزنی درباره سیاست داخلی یا خارجی قطر وجود ندارد زیرا اینها امور حاکمیتی هستند و نمی توان آنها را نادیده گرفت و این نیز درباره شبکه ماهواره ای الجزیره انطباق دارد.

گزارش های خبری می گوید که امارات و شیخ« محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی و معاون فرمانده کل نیروهای مسلح امارات در زمینه میانجی گری کویت هرگز انعطاف نداشت و برخی حتی گفتند که وی این میانجی گری را به شکست کشاند و همین مساله نیز درباره شاهزاده«محمد بن سلمان»همپیمان شیخ محمد بن زاید گفته می شود.زیرا آنها راه حل های میانه را نمی پذیرند و راه حل های ریشه ای را ترجیح می دهند.

ما در انتظار اقدام آینده هستیم که انتظار می رود که این جمود را بشکند و ائتلاف سعودی، مصری، اماراتی و بحرینی بر سر تسلیم شدن قطر و به زانو در آوردنش اصرار دارند در حالی که قطر می گوید که به زانو در نمی آید و تسلیم نمی شود... این تنش زایی است و چه بسا جنگ است و گزینه سومی وجود ندارد.

 

منبع: اتاق خبر 24